جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

شعبده باز


شعبده باز
در رستورانی دو شعبده باز برنامه اجرا می کردند، که یکی موفق بود و دیگری طرفدار چندانی نداشت. روزی شعبده باز ناموفق از آن دیگری پرسید: چه رازی است که تماشاچیان تو را دوست دارند، در حالی که تو اذعان داری کار من از تو حرفه ای تر است؟! شعبده باز موفق گفت: از تو سوالی دارم، احساست نسبت به کسانی که شب ها دورت جمع می شوند و به کارهایت چشم می دوزند، چیست؟ شعبده باز ناموفق گفت:. به آن ها احساسی ندارم و فکر می کنم عده ای بی کار و پولدار دور من جمع می شوند و من مجبورم برای چندرغاز آن ها را بخندانم. شعبده باز موفق گفت: اما می دانی احساس من نسبت به تماشاچیان اینست که دائما به خود می گویم اگر این آدم های نازنین پولشان را صرف شنیدن مزخرفات من نمی کردند چه اتفاقی می افتاد، و با این طرز فکر خود را مدیون آن ها احساس می کنم و در نتیجه همه آن ها را دوست دارم و چون این علاقه صمیمانه است بر دل آن ها نیز می نشیند و این راز موفقیت من است.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید