جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

کرسی سه‌پایه درتربیت کودک


کرسی سه‌پایه درتربیت کودک
راهنمائی کودک، مانند یک کرسی سه‌پایه است. اثربخش‌ترین بهره‌گیری از این کرسی زمانی حاصل می‌شود که سه حامی وجود داشته باشد. این حمایت‌ها عبارتند از:
۱) آگاهی شما از ارزش‌های شخصی خویش
۲) انتظارات معقول از فرزندانتان
۳) خویشتن‌پذیری
اگر هر یک از این عوامل حذف شوند، از کارائی این کرسی کاسته می‌شود. اول، والدین باید بدانند برای خودشان و برای فرزندانشان به چه چیزهائی بها می‌دهند. وقتی والدین ندانند که چه می‌خواهند، معمولاً بدون آنکه علت آن را بدانند، احساس عدم رضایت می‌کنند. مشخص کردن ارزش‌ها به والدین در تمایزگذاری میان اهداف درازمدت و کوتاه‌مدت کمک می‌کنند. همچنین اگر والدین به وضوح ندانند چه می‌خواهند، غیرممکن است بتوانند برنامه‌ای برای دستیابی به آن تنظیم کنند. دوم، آگاهی بر آنچه والدین می‌خواهند (یا بدان بها می‌دهند) باید با آنچه برای کودک متحمل است در هم بیامیزد. رفتارهای کودکان بسیار متنوع می‌باشند، هم میان کودکان یک گروه سنی و هم برای یک کودک در سنین متفاوت. بدون داشتن انتظارات واقع‌بینانه از کودک، ممکن است والدین وقت و انرژی زیادی را در راه یک امر غیرممکن تلف کنند و در این فرآیند هم خودشان و هم کودک را ناامید سازند.
بالاخره، والدین هنگامی‌که درباره خودشان احساس خوبی دارند، کارائی بیشتری دارند. این به معنی یادگرفتن نحوه کارکردن با خود و استفاده از دقت، برای ارضاء خویشتن می‌باشد. هنگامی‌که افراد از خودشان لذت می‌برند، لذت بردن از افراد دیگر نیز، آسان‌تر می‌شود.
الف) شناخت ارزش‌های خود
زمانی‌که والدین می‌دانند چه چیزهائی برای خودشان حائز اهمیت است و چگونه آن ارزش‌ها بر آنچه فرزندانشان می‌خواهند تأثیر می‌گذارد، کارائی بیشتری دارند. شناخت اهدافی که برای فرزندتان دارید، به شما کمک می‌کند تصمیم بگیرید لازم است مداخله کنید یا خیر. همچنین درک ارزش‌های خودتان به شما در تشخیص اینکه چه زمانی یک ارزش با دیگری در تناقض قرار می‌گیرد، کمک می‌کند. مثلاً اگر هدف درازمدتی برای مستقل بودن فرزندتان و تمایل کوتاه مدتی به برخورداری از آسودگی شخصی دارید، وقتی پسر دو سال و نیمه شما می‌خواهد در پختن خاگینه به شما کمک کند، میزان تفکر درباره این موضوع را دو برابر می‌کنید. اگر هنگامی‌که فرزندتان هنوز خردسال است، باورهای‌تان را روشن کنید، فرصتی در اختیار خواهید داشت تا اعمالتان را در مسیر باورهایتان قرار دهید، زیرا معمولاً کودکان بیش از همه از طریق تقلید یاد می‌گیرند.
ارزش‌ها، باورها یا تمایلاتی هستند که مردم را برمی‌انگیزند. آنها مفاهیمی هستند که هر فرد احساس می‌کند برای خودش و احتمالاً برای بشریت در کل مهم می‌باشند. برای آنکه یک ارزش واقعاً به اعتقادات شما افزوده شود، باید بر پایه آن عمل کنید، نه آنکه صرفاً آن را در کلام بپذیرید یا فکر کنید که باید آن را دنبال کنید. در خانواده در دو زمینه انتظار فرمانبرداری می‌رود:
۱) مسائل بهداشتی و ایمنی، مانند ”وسط خیابان نرو“ و احترام قائل شدن برای زندگی بشری، مانند ”مردم را نباید کتک زد“.
ب) روشن کردن انتظارات
بسیاری از تازه‌والدین‌ها تجربه کمی با کودکان خردسال دارند. حتی افرادی که خواهران و برادران کوچک‌تر داشته‌اند، یا اوقات زیادی را صرف بچه‌داری کرده‌اند، به سختی می‌توانند به خاطر بسپارند کودکان در سنین مختلف چه‌کار می‌نند. این امر به‌ویژه در مورد نوزادان و کودکان نوپا صادق است. همچنین درک این مطلب که کودکان هم، از نظر سطوح رشدی (تعداد مهارت‌هائی که فرا گرفته‌اند) و هم از نظر خصوصیات اخلاقی (طرز نگاه کردن به دنیا یا واکنش دادن به آن) تفاوت‌های بسیاری دارند، برای والدین بسیار مهم است.
بسیار اتفاق می‌افتد که والدین به‌دلیل آنکه کودک کارها را براساس برنامه‌ریزی آنان انجام نمی‌دهد، دچار ناامیدی می‌شوند. مثلاً یک خانمی به‌دلیل آنکه پسر یازده‌ماهه‌اش نمی‌توانست به تنهائی راه برود احساس ناامیدی بسیار می‌کرد. او نگران آن بود که پسرش وابستگی زیادی به او پیدا کند. هنگامی‌که دریافت فقط حدود نیمی از کودکان می‌توانند در یک‌سالگی به تنهائی راه بروند احساس آرامش زیادی کرد. برای اینکه انتظارات رشدی خود از فرزندتان را تشریح کنید، بهتر است صحت اطلاعات خود را بیازمائید.
ج) خویشتن‌پذیری
بنابر دلائلی چند، داشتن احساس خوب درباره خویشتن، کار با کودکان خردسال را بسیار آسان‌تر می‌سازد. هرگاه آفتاب درون، همچون آفتاب بیرون تابان بوده است اکثر والدین روزهای خوبی را سپری کرده‌اند. این ایام، روزهائی هستند که همه چیز به‌خوبی پیش می‌رود. در این روزها، والدین وقت دارند، حرکت آرام مورچه روی پیاده‌رو را تماشا کنند و به تعقیب یک ملخ بپردازند. کفش‌ها و دستکش‌ها به‌راحتی پیدا می‌شوند. خواهر و برادر با کمال تعجب به‌خوبی با هم بازی می‌کنند و به والدین فرصتی برای نشستن و استراحت کردن یا چند دقیقه مطالعه را می‌دهند. هنگامی‌‌که والدین احساس خوبی دارند، برای رویاروئی با موقعیت‌های مختلف، از نعمت وجود منابع درونی برخوردارند.
تمام والدین روزهای بد را نیز آزموده‌اند، زمانی‌که احساس خوبی ندارند یا برای انجام کاری تحت‌فشار شدید قرار دارند، همه چیز با سختی سپری می‌شود.
اکثر ما دوست داریم روزهای خوب بیشتری داشته باشیم. آسان‌ترین راه افزایش روزهای خوشایند این است که سر فرصت کارهائی را که از انجام آن لذت می‌بریم، انجام دهیم. وقتی دائماً وقت، توجه و حمایت خود را نثار دیگران می‌کنیم، ذخایر دردی ما کاهش می‌یابند و از دست دادن صبر و قوه ادراک آغاز می‌شود. این ذخایر درونی را می‌توان با دریافت حمایت یا توجه از شخص دیگری یا با انجام دادن کاری لذت‌بخش بازپروری کرد. آگاهی بر آنچه از آن لذت می‌برید ممکن است موجب تعجب شما گردد. کسب بینش درونی معمولاً موجب بروز تغییر می‌گردد که گاه خوشایند و گاه ناخوشایند است. مثلاً خانمی فهمید که نیازی شدید به تنها بودن دارد، اما قبلاً از آن آگاهی نداشت. هرگاه برنامه‌ای ترتیب می‌داد که موجب تنها ماندن او برای مدتی نسبتاً طولانی می‌شد، هیجان‌زدگی او کاهش می‌یافت. در موردی دیگر، پدری فهمید که در لیست کارهای مطلوب او، هیچ‌کاری که با کودکان انجام دهد وجود نداشت، بنابراین تصمیم گرفت حداقل در یکی از فعالیت‌های مطلوبش آن را نیز جای دهد.
گاهی اوقات والدین در می‌یابند از آخرین باری که کارهای مورد علاقه خودشان را انجام داده‌اند، مدت زمان زیادی می‌گذرد. اکثر مردم احتیاج دارند گاه‌گاهی با خودشان تنها باشند و کاری که از آن لذت می‌برند را انجام می‌دهند. این فعالیت می‌تواند به سهولت داشتن چند ساعت وقت بدون انقطاع برای مطالعه باشد یا رفتن به یک تعطیلات آخر هفته. در چنین مواقعی والدین، مخصوصاً مادران وقتی کودکان خود را ترک می‌کنند و برای تفریح خودشان بیرون می‌روند، احساس گناه می‌کنند که یک ”مادر خوب“ بنا به خواستار گذراندن اوقاتی دور از فرزندان خود باشد. این ”مادر خوب“ در چنین شرایطی به‌عنوان والدینی واقع‌بین باید به ذهن خود بسپارد که به منظور خوب بودن برای فرزندانمان باید برای خودمان خوب باشیم. زمانی‌که نیازهای ما برآورده شده باشند، بهتر می‌توانیم به نیازهای فرزندانمان پاسخ گوئیم. اگر می‌خواهیم فرزندانمان شاد باشند لازم است شاد بودن را به آنها نشان دهیم.
لیلا عزیزی
کارشناس ارشد روانشناسی
منبع : ماهنامه کودک


همچنین مشاهده کنید