پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

سالارهای زندانی


سالارهای زندانی
مادرها و پدرهایمان همیشه از دوران بچگی خود و بازی‌هایشان در کوچه و خیابان حرف می‌زنند. کوی و برزن مکانی برای بازی و تربیت آنها بوده است.
آنها زندگی را در کوچه و خیابان و از رهگذران یاد گرفتند. از این کوچه به آن کوچه و خیابان دویدند. با بچه‌های محله‌های دیگر، والدینشان، مغازه‌دارها، دوره‌گردها و فروشنده‌ها حرف زدند و آشنا شدند. از مردم کوچه و بازار هم ادب آموختند هم بی‌ادبی. یاد گرفتند که در اجتماع بروند و بیایند. آنها شهر را برای خود مدینه فاضله کردند و با تمامی طبقات آن آشنا شدند. اما فرزند ما چطور؟
● یادش به‌خیر زندگی قدیم
زندگی شهری به آن شکلی که پدرانمان در آن بزرگ شدند، دیگر کاملاً فراموش شده است از نظر روانشناسان و جامعه‌شناسان، این نقص جوامع شهری دوران حاضر است. در محله‌ها دیگر، مجموعه‌ای از قشرهای مختلف رفت و آمد نمی‌کنند. در عصر فرزندسالاری حضور کودک در کوچه و خیابان کاملاً طرد شده است. کودکانمان دیگر در اجتماع سیلی نمی‌خورند تا رشد کنند و بیاموزند. در عصری که فرزندسالاری مد شده، شهر، کودکان را به‌دست فراموشی سپرده است. آیا این نشانه پیشرفت و تحول است؟ در مرکز شهر به‌ندرت بچه‌ای به‌چشم می‌خورد. سئوالی که هم‌اکنون ذهن بسیاری از روانشناسان اروپائی را به‌خود جلب کرده این است که آیا سیاست خانواده‌ها در آغاز سال ۲۰۱۵ ایجاب می‌کند که شهرهائی بدون کودک ساخته شود؟ شهرهائی که زوج‌های تنها در آن ساکن شوند و خانواده‌های فرزنددار در اطراف این شهرها زندگی کنند؟
● شهرهای بدون کودک
شاید جواب این سئوال مثبت باشد. قیمت اجاره‌خانه‌ها در مراکز شهرها هر روز در حال افزایش است و کاملاً طبیعی است که از توان خانواده‌های فرزنددار خارج است. از سوی دیگر با خطرناک شدن شهرها و افزایش عبور و مرور اتومبیل‌ها از این پس دیگر جای مناسبی برای بزرگ‌شدن کودکان نیست. کوی و بزرن جای بازی کودکان نیست. از نظر برخی والدین، شهر نه تنها جای کودکان نیست بلکه اجتماع، خیابان و مردم کوچه بازار، دشمن کودکانند. بسیاری از خانواده‌های امروزی دیگر تمایلی ندارند فرزندانشان در خیابان با غریبه‌ها حرف بزنند و از این محله به آن محله بروند و با دوستانشان بگردند. نقش کودک در جامعه امروز کاملاً دوقطبی شده است. از یک‌سو کودکان در خانواده، جایگاه بسیار مهمی دارند و خانواده هر چه بتواند برای آسایش آنها می‌کند و از سوی دیگر، بیش از پیش جایگاه خود را در جامعه و اماکن عمومی از دست داده‌اند. کودکان شهری، دیگر شانسی برای بازی کردن، خندیدن و دویدن در کوچه‌ها ندارند. و اگر بخواهند فعالیت ورزشی یا فرهنگی داشته باشند، والدینشان باید هزینه بپردازند.
● جامعه امروز
از جمله مشکلاتی که کودکان امروز با آن مواجه‌اند و خانواده‌ها هم کاملاً آن را حس می‌کنند، نداشتن استقلال است. آنها به تنهائی نمی‌توانند قدم در کوچه و خیابان بگذارند. جامعه تا حدی آنها را فراموش کرده که هیچ چیزی با توجه به توانائی و نیازهای آنها ساخته نشده است. خانواده معمولاً نقش تاکسی و آژانس را برای آنها بازی می‌کنند. بسیاری از فرزندان ما تنها مسیر خانه تا مدرسه‌شان را می‌شناسند. یک کوچه آن‌طرف‌تر به تنهای نرفته‌اند و این ترتیب جامعه در دید آنها مکانی خطرناک است.
این نگرانی‌ها و حرف‌ها طبیعی است. جامعه امروز، جامعه دیروز نیست. اما این نمی‌تواند توصیه مناسبی برای طرد کودکان از جامعه باشد. ساختن مجتمع‌هائی که ورود کودکان به آنها ممنوع است، چه معنائی می‌تواند داشته باشد؟ باید به کودکان اجازه داد با دوستانشان ملاقات کنند، بازی کنند، بخندند و بالا و پائین بپرند.
تا دست برآتش نگیری، سوزش آن را حس نمی‌کنی. خانواده، مدرسه و شهر در کنار هم می‌توانند، اجتماعی زیستن را به کودک آموزش دهند. جامعه سالم، حق تک‌تک کودکان شهری است!
سمیه مقصودعلی
منبع: لاکروا
منبع : ماهنامه کودکان و مادران


همچنین مشاهده کنید