پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

باید ها و نبایدهای ترجمه درایران


باید ها و نبایدهای ترجمه درایران
در برابر این پرسش اساسی در علوم اجتماعی ایران که کدام کار اهمیت بیشتری دارد: ترجمه یا تالیف چه پاسخی باید داد؟ و آیا پاسخ ما در تمامی رشته ها یکسان خواهد بود؟ بهتر است در این یادداشت کوتاه به شیوه ای موجز تنها به پرسش اول آن هم در بخش نخست آن پاسخ دهیم: آیا باید ترجمه کنیم؟ پاسخ صریح و روشنی نمی توان به این پرسش داد، مگر آنکه بگوئیم: چه چیز را، چه کسی، برای چه مخاطبی و در قالب چه رسانه ای باید ترجمه کند؟ زیرا بر اساس پاسخ هایمان می توانیم پرسش را به صورتی کاملا منفی و یا در برخی از اجزایش به صورت منفی نیز مطرح کنیم: چه چیز را، چه کسی، برای چه مخاطبی و در قالب چه رسانه ای نباید ترجمه کند؟ نخست بر چند نکته که شاید بدیهی بیایند ولی به گمان ما از فرط بدیهی بودن امروزه کمتر دیده می شوند و یا عمدا نادیده گرفته می شوند تاکید کنیم:
۱) برای ترجمه مترجم باید نه فقط به زبان مقصد بلکه به زبان مبدا مسلط باشد
۲) برای ترجمه مترجم باید بر موضوعی که ترجمه می کند اشراف داشته و نسبت به آن از آگاهی بالایی برخوردار باشد
۳) برای ترجمه مترجم باید از الگوهایی مناسب و از ابزارهایی لازم(فرهنگ ها و واژگانی تدوین شده به وسیله متخصصان دیگری که سازندگان برابر نهاده ها و واژه ها هستند) برخوردار باشد
۴) برای ترجمه، مترجم باید دارای یک استراتژی باشد که این استراتژی خود از یک منطق علمی از نیازهای یک علم بنا بر موقعیت آن علم در جامعه مربوطه تعیین شده باشد; و سرانجام
۵) برای ترجمه، مترجم باید «مترجم» باشد. شاید این جمله آخر از جملات پیشین بدیهی تر بیاید ولی به همین نسبت نیز بیشتر دیده نمی شود یا نادیده گرفته می شود: ترجمه نوعی فناوری ذهنی بسیار پیچیده است که نه فقط نیاز به تمرین و تداوم زمانی در کنشگر آن دارد بلکه باید آموزش لازم و دراز مدتی را نیز برای آن دید. به عبارت دیگر هر کس که زبان مبدا یا زبان مقصد را به طور کامل و با اشراف کامل نیز بداند، لزوما نمی تواند مترجم شود، در کشور ما: هرچیزی، به دست هر کس، برای هر مخاطبی در هر قالبی و اضاقه کنیم با هر کیفیتی ترجمه شود، بدون آنکه هیچ یک یا تقریبا هیچ یک از شرایط بدیهی پیش گفته رعایت شود. در حقیقت بازار و تنها بازار، و مد های روشنفکرانه و الزامات «استادانه» معیارهای انتخاب ترجمه و انتشار هر چیز به نام ترجمه در کشور ما بوده اند و اگر قرار بر آن بود یا باشد که روزی تمامی ترجمه ها با دقتی موشکافانه به زیر ذره بین گذاشته شوند، شاید بتوان ده ها جلد کتاب درباره ضرباتی که مترجمان بر پیکر نحیف متون وارد کرده اند منتشر کرد.
چه بسیار نویسندگانی که پیش از آنکه در زبان فارسی به دنیا بیایند در این زبان «به قتل رسیده اند» و چه بسیار نویسندگانی که « سر حادثه و تصادف» بخت بلندی داشته اند و مترجم با انصاف و با سوادی به سراغشان رفته است و در نتیجه تولیدی شادمانه و حیاتی پر تداوم در این زبان را تجربه کرده اند. شاید زمان آن رسیده باشد که به تدریج این رسم «من در آوردی » را به کنار بگذاریم و جدی تر با این فرایند اساسی و تعیین کننده در تاریخ انتقال علوم و دانش بشری روبرو شویم. و البته راه حل پیشنهادی ما بی شک آن نخواهد بود که فقط کسانی دست به ترجمه بزنند که به مقام استادی در این رشته رسیده اند زیرا برای رسیدن به این مقام نیاز به یک عمر تمرین و تلاش و کوشش وجود دارد، و اگر منطقمان این باشد، خود را اسیر دایره ای بسته کرده ایم. بحث صرفا در همان سئوال اولیه است که یک بار دیگر در انتها اما این بار به صورت باز هم منفی از زاویه ای دیگر تکرارش می کنیم تا در فرصتی دیگر به این بحث بازگردیم: «هر چیزی را نباید هر کسی، برای هر مخاطبی، و در هر قالبی ترجمه کند» و شاید بد نباشد که از تجربه دیگران و متخصصان هر رشته نیز بهره ای ببریم و سر در آستین یک تنه به پیش نتازیم.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید