چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

نشانه های علم در تمدن بشری


نشانه های علم در تمدن بشری
"به نظر ما علم صرف نظر از نتایج فنی آن یک نمود اجتماعی است که همچون هنر، ادبیات، حقوق و مذهب از بیخ و بن با اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از یکطرف و با افکار وهدفهای دوران های مختلف تمدن بشری از طرف دیگر ارتباط دارد ... به عقیده ما مراحل مختلف تاریخ علم که با ادوار متفاوت تمدن بشری ارتباط دارند جزو لاینفک آن هستند و همراه با آن تکامل پیدا می کنند. بعنوان مثال شیوه جهان بینی مادی یا جبری قرن نوزدهم اروپا با پیدایش اروپای جدیدی که افکار اجتماعی آن متفاوت با دنیای قدیم بود خود بخود محو و نابود گردید ... "
قسمتی بود از مقدمه کتاب معروف پیر روسو (Pierre Rousseau) بنام "تاریخ علم" (History of Science) که بیانگر این موضوع می باشد که علاوه بر علوم انسانی، هنر و ... ، سایر شاخه های علمی چه تجربی و چه نظری بی تاثیر از محیط اطراف نیستند. گسترش، ترویج و استفاده از علم در یک جامعه باعث آن می شود که مسائل و روابط اجتماعی نیز تحت تاثیر علم قرار گیرند و بقولی علم گرا شوند و راه حل علمی برای حل مشکلات اجتماعی و ... در آن جامعه استفاده شود و برعکس در جامعه ای که به علم بها داده شود علم در آن جامعه نهادینه شده و رشد خواهد کرد. واقعیت آن است که نه چرخه تمدن به دست دانشمندان می چرخد و نه تمدن دانشمندان را مجبور می کند که چه بکنند بلکه تعامل دو طرفه این دو موضوع در طول حیات بشری باعث پیشرفت تمدن و دستیابی به دست آوردهای علمی و اجتماعی بوده است.
● جادوگری اولین نشانه علم گرایی در انسان
شاید در کنار بدست آوردن مهارتهایی چون روشن کردن آتش، اهلی کردن حیوانات و ... اولین نشانه های بارز آنچه می توان به آن علم گفت همان "جادوگری" نزد انسانهای اولیه بوده است. جادوگران کسانی بود ند که رعد و برق یا نباریدن باران را به خشم خدایان یا نیروهایی غیبی نسبت می دادند و سعی می کردند تا با این نیروها یا خدایان ارتباط برقرار کنند. این اشخاص عموما" مورد تنفر دیگران بودند و دائم با مردم عامی و بخصوص مذهب مجادله داشتند و اغلب مجبور بودند تا به تنهایی در گوشه ای زندگی کرده و به فعالیت بپردازند.
نکته مهمی که باید به آن دقت کرد نحوه نگرش جادوگران به این نیروها بود که کاملا" متفاوت با نگرش مردم عامی بود. بعنوان مثال مردم عامی برای بارش باران به درگاه خدایان دست به دعا، التماس و نیایش بر می داشتند و از خدایان تقاضای باران می کردند اما یک جادوگر هرگز از نیروهای مافوق طبیعی درخواستی نمی کرد بلکه احساس می کرد که همانطور که با قراردادن آب روی آتش باید قاعدتا" بجوش بیاید او با خواندن یک ورد یا آواز، خواهد توانست آسمان را مجبور به بارش باران کند.
حداقل مورد تشابهی که میان این جادوگران و دانشمندان امروزی می توان پیدا کرد آن است که هردو حاضر نبودند مسائل را به آن راحتی که عامه می پذیرند، قبول کنند. ساحر زمان قدیم می دانست که باید راهی وجود داشته باشد که بتواند در مواقع مورد نظر آسمان را مجبور به بارش کند، هرچند با دانش محدودی که داشت نمی توانست آن راه را پیدا کند. اگر او هم می خواست همانند مردم عادی بارش باران را فقط به اراده خدایان نسبت دهد آیا امروز ما می توانستیم این مطلب را از طریق اینترنت بخوانیم.
جادوگر قدیم و دانشمند امروزی هر دو معتقد بودند و هستند که انسان می تواند در بسیاری از پدیده های جهان دخالت داشته باشد، مسیر جریان آنها را تغییر داده و می تواند با شناخت قوانین حاکم بر این پدیده ها در حد توان آنها را تحت اختیار خود قرار دهند. این موضوعی است که درصد بسیار کمی از مردم به آن اعتقاد دارند برای همین متاسفانه در جوامع مختلف همواره نسبت دانشمندان به مردم عادی بسیار ناچیز بوده است.

http://poroge.parsiblog.com/-۲۳۳۰۳۸.htm
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید