چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

ارزش گذاری یک کودک


ارزش گذاری یک کودک
هر بار که کودکی به دنیا می آید، پدر و مادری نیز متولد می شوند. تا معلوم شود که با به دنیا آمدن یک کودک، مسئولیت ها و نقش های تازه ای نیز در زندگی آدم بزرگ ها اضافه می شود.
نقش ها و مسئولیت هایی که توجه به هر یک از آن ها در زندگی و آینده طفل نورسیده اهمیتی دوچندان داشته و بی توجهی به نقش درست پدر و مادر بودن به معنای مشکلاتی است که در آینده گریبان یکی از اعضای جامعه را خواهد گرفت. با این حال برای بسیاری از خانواده ها وجود یک طفل، فارغ از زیبایی های طبیعی ای که در نتیجه حضور او به وجود می آید از جنبه های خاصی اهمیت دارد. شاید از این روست که کارشناسان در تقسیم بندی های خود از ارزش گذاری فرزندان به وسیله والدین سخن به میان می آورند. پرسش مورد نظر این عده حول این محور می چرخد که نحوه ارزش گذاری فرزندان در خانواده ایرانی چگونه است؟ والدین برچه اساسی کودکان خود را دوست می دارند و به آن ها احترام می گذارند؟ ساخت جامعه، خانواده و ویژگی های روانی- اجتماعی زوجین تا چه اندازه در این ارزش گذاری تأثیر می گذارد.
تئوری های جامعه شناختی در بررسی خانواده ها و وضعیت درونی این نهاد نشان دهنده آن است که ارزش فرزند برحسب خصوصیات جامعه و نهادهای موجود در آن توضیح داده می شود. این نهادها، شیوه زندگی و مقررات و ضوابط حاکم بر رفتار انسان را در تمامی زمینه های حیاتی و از جمله در مورد ارزش فرزند مشخص می کنند. به اعتقاد کارشناسان مسائل اجتماعی نگرش و رفتار انسان با معیارهایی که در جامعه مشاهده می شود؛ همنوایی دارد. از این رو، ساختار اقتصادی _ اجتماعی و فرهنگی جامعه تا حدود بسیاری می تواند در نوع نگاه به فرزند در خانواده تأثیر بگذارد و به عبارتی تعیین کننده ارزش فرزند باشد. تئوری های اقتصادی در بررسی این وضعیت نشان می دهند که رفتار باروری خانواده ها چگونه متأثر از رفتار اقتصادی آن ها تغییر می کند.
● پیوند عوامل اقتصادی با تولد یک کودک
دکتر« محمد رحیم زاده» کارشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی در این زمینه می گوید:« همانگونه که خانواده ها در زمینه یا در حوزه اقتصادی درباره گزینش یک کالا تصمیم می گیرند، به همان صورت نیز با توجه به میزان درآمد و هزینه های فرزند خود درباره بود و نبود آن تصمیم می گیرند. از این زاویه منفعت یا عدم منفعت اقتصادی به عنوان عاملی در راستای تصمیم گیری والدین درباره فرزندان به شمار می آید. دراین وضعیت فرزندان مانند کالا به عنوان یک منبع لذت قرار می گیرند، به عنوان نیروی کار به چشم والدین می آیند و نیز به وسیله ای برای نگهداری از والدین در سنین کهولت تبدیل می شوند. در هر کدام از این موقعیت ها نوع نگاه والدین و میزان و شکل هزینه آن ها برای فرزندان خویش تغییر می کند. هزینه های در نظر گرفته شده نیز به شکلی مستقیم و غیرمستقیم عرضه می شود. در بخش مستقیم پدر و مادر هزینه هایی برای رسیدن به مرحله منفعت اقتصادی فرزند خویش پرداخت می کنند. هزینه های غیرمستقیم نیز شامل فرصت هایی است که به دلیل پرورش فرزند از دست می رود. در این وضعیت منابع اقتصادی ناشی از فرزند در جوامع سنتی و توسعه یافته نیز تغییر می کند. »
تحقیقات کارشناسان نشان می دهد که در جوامع سنتی جریان ثروت از فرزند به سوی والدین است، به عبارت دیگر، این فرزندان هستند که به والدین خود منفعت می رسانند. به همین دلیل، در این جوامع فرزند اهمیت پیدا می کند. در صورتی که در جوامع توسعه یافته به سبب عمومیت یافتن آموزش، ممنوعیت انتقال فرزندان خردسال، عدم وابستگی والدین در سنین پیری به فرزند به دلیل وجود مقررات تأمین اجتماعی، بیمه بازنشستگی و . . . منافع کمتری از سوی فرزندان به والدین انتقال می یابد. دکتر« رحیم زاده» در این رابطه می افزاید: « در نتیجه فرزندان به عنوان عنصر اقتصادی در چنین جوامعی اهمیت خود را از دست می دهند و از آن طرف هزینه های نگهداری فرزند نیز برای خانوار ها افزایش پیدا می کند. مطالعات صورت گرفته بر روی این موضوع نشان می دهد که علاوه بر عوامل اقتصادی، عوامل دیگری نیز در خانواده ارزش فرزند را برای والدین تعیین می کنند. در بررسی این عوامل می توان آن ها را در دو حوزه اجتماعی و روانشناختی خلاصه و دسته بندی کرد. به تعبیری بهتر منافع اجتماعی، سلیقه ها، علایق و تقاضای خانواده را برای داشتن فرزند تحت تأثیر قرار می دهد و آنجا که ارزش فرزند موجب ارتقای منزلت اجتماعی والدین شود، میل به داشتن آن افزایش می یابد. اما در حوزه روانشناختی، احساسات روانی تعیین کننده ارزش فرزند می شود. از این زاویه فرزند با حضور خود درچارچوب خانواده وضعیت بزرگسالان و بخصوص زنان را تأیید می کند، به آنان هویت اجتماعی می بخشد و پیوندشان با جامعه را مستحکم می کند. »
● کسب اعتبار
زن و مرد در مرحله ای از زندگی تصمیم می گیرند کودکی داشته باشند. این تصمیم تحت هر عاملی که باشد در مرحله ای از زندگی رخ داده و از دلایلی حکایت می کند که زوجین با اعتقاد به آن ها به تولد کودک رضایت داده، تحت تأثیر آن به مرحله ای دیگر از زندگی پای می گذارند. برای شما کدام گزینه اهمیت دارد؟دکتر «رحیم زاده» که خود تحقیقاتی در این باره داشته است به این پرسش از چند زاویه نگاه می کند و می گوید:« کودک علاوه بر کسب اعتبار برای والدین موجب نجات آنان از تنهایی، ایجاد سرور و نشاط در زندگی، رشد شایستگی و صلاحیت و کسب شخصیت آنان می شود. از این نظر داشتن فرزند انگیزه لازم را برای موقعیت در زندگی ایجاد می کند. اگر از زاویه ای دیگر بخواهیم به موضوع نگاه کنیم می توان گفت به دلیل ساختار جامعه ایران که امکان گذران فراغت برای زنان در بیرون از منزل کمتر وجود دارد و زنان بیشتر اوقات خود را در منزل می گذرانند، برای رهایی از تنهایی و پر کردن اوقات فراغت خود بیش از مردان به فواید عاطفی ناشی از دارا بودن فرزند اهمیت می دهند. در این مواقع فرزند محور شادی و سرگرمی و نیز به عنوان یاور تنهایی و پرکننده اوقات فراغت تبدیل می شود. مطالعات انجام گرفته نشان می دهد که زنان محدودیت ها و فرصت های از دست رفته ناشی از نداشتن فرزند را بیشتر از مردان ارزیابی می کنند. این امر می تواند ناشی از ارزش ها و باورهای اجتماعی حاکم بر جامعه درباره نقش مادر در تربیت و نگهداری فرزند باشد. از این زاویه چنین تفسیر می شود که زنان بیش از مردان فرصت های زندگی خویش را در اختیار فرزندان قرار می دهند و همین مسأله موجب می شود که آنان فرصت کمتری برای انتقال، تحصیلات بالاتر، تفریحات و . . . داشته باشند. »
وی در ادامه می افزاید: «با افزایش سن ازدواج این احتمال وجود دارد که افراد به خاطر رسیدن به موقعیت های شغلی مناسب تر کمتر به فواید اقتصادی ناشی از وجود فرزند توجه می کنند. در این مواقع افراد احساس لیاقت، شایستگی، پذیرفته شدن به عنوان عضو کامل اجتماع را نه از طریق فرزند بلکه از طریق موقعیت های اقتصادی، اجتماعی خود کسب می کنند. بنابراین به عقیده کارشناسان مسائل اجتماعی با افزایش سن ازدواج، افراد تجربیات لازم در چگونگی گذران زندگی به دست می آورند، در نتیجه آن دسته از هزینه های ناشی از داشتن فرزند که احتیاج به تجربه زندگی دارد با افزایش سن در افراد کاهش پیدا می کند. »
به اعتقاد کارشناسان مسائل اجتماعی درآمد یک خانواده می تواند در ارزش گذاری فرزندان آن خانواده از سوی والدین تأثیر بگذارد. هزینه های عاطفی، خانوادگی، جسمانی و . . . نیز هر کدام به فراخور حال خود در این مورد تأثیر می گذارند. این موضوع ها در کنار هم نگاه والدین را به فرزند و ارزش فرزند را در ذهن و دنیای آنان می سازد. به عبارت بهتر برای شناخت ارزش یک فرزند از دیدگاه والدین تنها نمی توان با اتکا به تئوری های روانشناختی در مورد رابطه عاطفی و علاقه به پدر و مادر بودن از سوی افراد نگاه کرد. ارزش گذاری یک فرزند از سوی اعضای یک خانواده خود یک موضوع چند عاملی است که در کنار عوامل روانشناختی از اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و سیاست نیز تأثیر می پذیرد.
شاید این موضوع در نگاه اول برای بسیاری از ما غریب و حتی ناخوشایند باشد،شاید طرح این نکته که هر شخصی به فراخور حال، نگاه خاصی به فرزندان خود دارد، کمی عجیب باشد. با این حال نمی توان از توجه به چنین نکاتی غافل شد. نکاتی که دقت در محتوای هر کدام از آنها به معنی توجه بیشتر به فرزندان و آینده آنهاست. آینده ای که در صورت هر نوع بی توجهی از سوی پدر و مادر، به آسانی می تواند خراب و تیره شود. پدر و مادر در ارتباط با فرزندان خود ناگزیر از توجه بیشتر به زندگی و عواطف او هستند. زن و مردی که صاحب فرزند می شوند، دیگر همانی نیستند که تا قبل از به دنیا آمدن کودک بودند. پدر و مادر بودن آنجا معنای واقعی خود را پیدا می کند که در برابر مسئولیت اخلاقی پدری و مادری دیده شود. در ربط با تربیت صحیح فرزند، در ربط با آینده ای که از همان آغازین روز های تولد کودک، خمیر مایه آن به وسیله پدر و مادر شکل می گیرد و یک عمر را تحت تأثیر قرار می دهد.چگونگی ارتباط با کودک و درک این نکته که او نیز انسان مستقلی است که هویت و شخصیت خاص خود و در نتیجه حق و حقوق خاص خود را دارد از اهمیت فراوانی برخوردار است. بی توجهی به این نکات و ارزش گذاری یک فرزند تنها به خاطر خواسته های خود و او را امتداد آرزو های خود دانستن نکته عجیبی است که باید در تصحیح آن کوشید. به جای این نگرش ها می توان کودک را در ربط با آینده ای دید که به دست او ساخته می شود. اینجاست که حفظ شخصیت او و توجه به توانایی ها و دقت در تربیت صحیح کودک از اهمیت فراوانی برخوردار می شود.


داوود پنهانی


همچنین مشاهده کنید