سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

آیا یک فرد مسلمان باید همواره گریان و غم زده باشد؟! (پاسخ شهید بهشتی)


آیا یک فرد مسلمان باید همواره گریان و غم زده باشد؟! (پاسخ شهید بهشتی)
قرنهای متمادی به استناد برخی از روایات صوفیانه که نمی‌تواند هیچ ارتباط اصیلی با قرآن کریم و با پیشوایان اسلام داشته باشد، تفریح کردن، نشاط در زندگی داشتن و امثال اینها را برای یک مسلمان ارزنده نقطه ضعف معرفی می‌کرده‌اند.راه دوری نرویم یادم می‌آید که در آغاز دوران بلوغ، حدود چهارده - پانزده ساله بودم و تحصیلات علوم اسلامی را هم تازه شروع کرده بودم به حکم آن نشاط و شادابی که انسان در آن سن دارد، پیش یا بعد از مباحثه و پیش یا بعد از درس‌، دوستان می‌گفتند، می‌خندیدند و می‌گفتیم و می‌خندیدیم یکی از رفقا با من هم مباحثه بود ولی سن او از من چند سال بیشتر بود و شاید در آن موقع بیست و یکی دو سال داشت او بازار را رها کرده و به تحصیلات علوم اسلامی آمده بود.بزرگ شده در جلسات مذهبی معمولی، مثل هیأت ها بود. ایشان وقتی ما می‌خندیدیم می‌گفت فلانی، حالا که آغاز دوران تحصیل علوم اسلامی است بهتر است که خودمان را عادت بدهیم که نخندیم‌، یا کمتر بخندیم گفتم چرا؟ گفت خوب، آیه قرآن است: ولیضحک قلیلا و یبکوا کثیراً کم بخندد و زیاد بگیرند. در آن موقع که ایشان این آیه و یکی دوحدیث به این مناسبت می‌خواند، من فکر نکردم که بروم مطالعه کنم آغاز دوران تحصیل بود و آن موقع اصولا آدم به این فکر نمی‌افتد که هنوز مطالعات و معلوماتش خیلی محدود است فکر نکردم که بروم مطالعه کنم‌، ریشه کار را دربیاورم، ببینم این آقا چه منظوری دارد. البته عین این جمله در قرآن هست به او گفتم، بالاخره به من بگو ببینم، این خندیدن کار حرامی است یا نه ؟ گفت نه، حرام نیست؛ ولی خوب، بهتر است یک مسلمان زبده ورزیده نخندد. گفتم حالاکه حرام نیست، من می‌خندم! برای اینکه فطرت من نمی‌تواند این تعلیم را فعلا بپذیرد و چون تعلیم مربوط به واجب و حرام نیست، باشد تا بعد ببینم چه می‌شود. چند سالی گذشت مطلب از خاطر من رفته بود. این مسأله اولین مطلبی بودکه من به صورت مستقل بر اساس قرآن و کتاب و سنت مطالعه‌ای تحقیقی را درباره‌اش شروع کرده بودم به مناسبت آن مطلب بنا گذاشتم یک بار قرآن را از اول تا آخر با دقت به صورت یک کتابی که می‌خواهم برای من یک کتاب علمی باشد، بررسی کنم تا آن موقع قرآن و نیز این آیه را مکرر خوانده بودم‌، اما مثل این خواندن‌های معمولی، بی توجه از آن گذشته بودم این بار که بنا داشتم به خاطر بررسی یک مسأله اسلامی قرآن را از اول تا آخر با دقت مطالعه کنم‌، رسیدم به این آیه دیدم عجب! این آیه در قرآن هست، صحیح است، اما مطلب درست در نقطه مقابل آن مطلبی است که آن آقا از آن فهمیده بود. مطلب این است که پیغمبر دستور صادر کرده بود که باید تمام نیروهای قابل، برای شرکت در مبارزه علیه کفار و مشرکینی که به سرزمین اسلامی هجوم آورده بودند بسیج شوند. برای یک بسیج عمومی فرمان صادر کرده بودند.عده‌ای با بهانه‌های مختلف از شرکت در این لشکرکشی خودداری و از فرمان بسیج خدا و پیغمبر تخلف کرده بودند. حالا این آیات قرآن می‌گوید، لعنت خدا باد بر این کسانی که دیدند پیغمبر با انبوه مسلمان‌ها به میدان نبرد می‌رود اما باز هم زندگی دوستی آنها را وارد کرد از فرمان خدا و رسول تخلف کنند و بمانند. لعنت خدا بر آنها باد! محروم باد این گروه از رحمت حق! به دنبال آن و به عنوان یک نفرین می‌گوید: از این پس این گروه نافرمان کم بخندد و زیاد بگریند.
این را به عنوان یک کیفر و نفرین بر این گروه نافرمان می‌گوید. به کیفر این تخلف از فرمان خدا و رسول، از این پس کم بخندد و زیاد بگریند. خنده در زندگی آنها کم باد و گریه در زندگی آنها فراوان باد! حالا شما از این آیه چه می‌فهمید؟ می‌فهمید که از دید اسلام زندگی با نشاط، نعمت و رحمت خداست و زندگی توأم با گریه و زاری و ناله، خلاف رحمت و نعمت خداست خدا در مقام نفرین یا در مقام نکوهش از این تخلف می‌گوید به کیفر این تخلف، از این پس از نعمت خنده و نشاط فراوان کم بهره باشید و همواره گریان و مصیبت زده و غم زده زندگی کنید. این نوع استنباطهای نابجا و تلقین آن به مسلمانان، به اضافه عوامل دیگر، سبب شد که توجه جامعه ما به مسأله تفریح کم باشد.

ادامه مطلب را می توانید در سایت خود شهید بهشتی بخوانید:
http://beheshti.org/farsi/maghalat/tafrih.htm
کیوان داور
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید