جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

۲۵ تیر ـ ۱۶ جولای ـ اصول ۳ گانه سون یات سن


دكتر "سون یات – سن Sun yat – Sen" اندیشمند چین و رهبر انقلاب ملی گرایان و جمهوریخواهان این كشور پهناور روز ۱۶ ژوئیه سال ۱۹۱۱، سه ماه و ۱۴ روز پیش از وارد مرحله نهایی شدن انقلاب ملی چین، افكار خود را كه سالها به صورت پراكنده اعلام شده بود در اعلامیه ای گردآوری كرد كه به اصول سه گا نه "سون یات – سن" معروف شده اند و توجه مصلحین جهان از دهه گذشته (۱۹۹۰) پس از فروپاشی شوروی بیش از هر وقت دیگر معطوف به این اصول شده است. در زمان انقلاب اكتبر سال ۱۹۱۱ چین معروف به انقلاب ملی گرایان، دكتر سون یات – سن در آمریكا سرگرم جمع آوری پول از چینیان مقیم این كشور برای ادامه مبارزه در وطن بود و در ۲۹ دسامبر همین سال پس از پیروزی انقلاب به ریاست موقت كشور چین تعیین شد [مشروح رویداد در زمان خود خواهد آمد]
اصول سه گانه و مهم دكتر سون یات - سن كه در سال ۱۸۶۶ به دنیا آمد و در ۱۹۲۵ درگذشت و بنیاد گذار جمهوری چین است از این قرار است:
۱- ناسیونالیسم ۲- دمكراسی ۳- تامین معاش، رفاه و نیازمندی های زندگانی برای همه (Livelihood) كه به تعبیری نوعی سوسیالیسم معتدل (میانه – ملایم) است.
تعریف این سه اصل را كه بسیاری از متفكران عصرحاضر (قرون ۲۰ و ۲۱) كلید حل مسائل هر ملت و رفاه آن می دانند می توان در قالب واژه های ساده تری درآورد به این صورت: حاكمیت ملی (به معنای استقلال ملی)، حكومت انتخابی، و بالاخره تامین رفاه همگانی كه سوسیال دمكراتهای اروپا همواره آن را تایید كرده اند.
در مورد ناسیونالیسم، "سون" گفته است كه عشق و وفاداری به میهن و حراست از هویت ملی و افتخار به آن و كارهای گذشته پدران و نیاكان مانع سلطه دیگران و استثمار می شود و به ترقی صنعتی، علمی و ادبی و تقویت مبانی فرهنگی هر كشور می انجامد. به اعتقاد "سون" ناسیونالیسم (ملی گرائی – میهن دوستی) یك عامل مشترك برای همبستگی همه اتباع یك كشور است و سون آن را به بشقابی تشبیه می كرد كه اگر در آن مقداری ریگ جدا از هم بریزند، این ریگها (ماسه ها) بر اثر هر تكانی و وزش هر بادی ریزش می كنند، ولی اگر به وسیله عاملی (در این مورد خاص عشق به میهن به عنوان میراث مشترك) به هم چسبیده باشند اگر بشقاب هم بشكند باز هم به هم چسبیده باقی خواهند ماند. به باور "سون یات- سن" تنها یك ناسیونالیسم واقعی تسلیم ناپذیر است "سون" دمكراسی را به زبانی دیگر تعریف می كند كه با تعبیر غربی ها از آن متفاوت به نظر می رسد. وی دمكراسی را كه حق مسلم اتباع یك كشور است؛ گرفته شده از فرهنگ ملی و شرایط خاص اجتماعی آن جامعه
می دانست و عقیده داشت كه آزادی – فردی و جمعی – در میان ملل مختلف برداشتهای یكسان ندارد و مثال
می زد كه در شرق، مردم خواهان آزادی در انتخاب شغل، تحصیل، كسب و كار، ازدواج، مسكن و زندگی خصوصی در چاردیواری خانه خود هستند و بی بند و باری ها را "آزادی" به حساب نمی آورند.
"سون" به انتخاب نمایندگان از میان افراد توانمند و آگاه و دلسوز تاكید داشت و می گفت كه یك پارلمان مركب از مردم عادی (منظور: عامی) حتی اگر در یك انتخابات سالم و منصفانه برگزیده شده باشند ممكن است نه تنها كار مفید به حال جامعه انجام ندهد، بلكه از روی "ندانم كاری" (نه با سوءنیت و تعمدی) با وضع قوانین و اخذ تصمیمات نا به هنگام، غیر ضروری، مغایر و معارض؛ یا كارهای دیگر، از جمله لجبازی ها و مخالفت های غیر لازم به كل جامعه صدمه بزند. سون یات سن شدیدا نگران بود كه مردم مشرق زمین به این زودی به اهمیت انتخابات پی نبرند و هنگام انتخاب كردن نماینده برای شوراها از هر نوع و سطح دقت نكنند و یا فریب تبلیغات را بخورند و به این دلیل "آموزش عمومی دمكراسی" را برای هر جامعه از آب و نان لازمتر می دانست.
پاره ای از مفسران عقاید "سون یات – سن" را عقیده بر این است كه وی نظر به حكومت كردن نخبگان داشت كه در پرتو توانائی های آنان؛ استقلال و تمامیت میهن محفوظ، رفاه عمومی تامین و به حقوق و آزادی های اساسی افراد نیز آسیب وارد نخواهد آمد.
"سون" در زمینه تامین معاش و رفاه منصفانه همگانی عقیده ای سوای "ماركس" داشت و می گفت كه دولت مكلف به تامین رفاه و معیشت منصفانه برای همه اتباع است به گونه ای كه همه كس از حداقل رفاه برخوردار باشد و احساس نكنند كه در یك جامعه شدیدا طبقاتی زندگانی می كنند و به چشم دشمنی به طبقه ثروتمند تر نگاه كنند و از سر خصومت و انتقام برای پیشرفت جامعه و ارتقاء آن گامی برندارند؛ به این تصور كه سودش عاید ثروتمندان می شود.
به این ترتیب دكتر سون بمانند ماركس از برابری اقتصاد افراد در یك جامعه سخنی به میان نیاورد و به نوشته ی بیشتر مفسران عقاید او، سون به همان اندازه كه با وجود فقیر در یك جامعه مخالفت داشت با اجباری كردن برابری مطلق اقتصادی افراد یك جامعه، بدون این كه استحقاق آن را داشته باشند، موافقت نداشت و نتیجه آن را تنبلی و تن پروری عمومی و توقف پیشرفت و از میان رفتن رقابت مسالمت آمیز و سرانجام سقوط اقتصادی می دانست.
دكتر سون در عین حال كنترل سرمایه را اكیدا توصیه می كرد. وی به انقلابیون ملی گرای چین (پیروان خود) توصیه می كرد: اگر سرمایه یك فرد در راه نیكبختی و پیشرفت جامعه بكار افتاده باشد نباید آن را از صاحبش گرفت (مصادره كرد) و مالكیت او بر چنین سرمایه ای كه در خدمت مردم قرار گرفته باشد باید محترم باشد و از آن محافظت شود كه این قسمت از عقاید سون نیز با نظرات سوسیالیستهای مطلق گرا (افراطی – كمونیستها) همخوانی ندارد كه خواهان مالكیت عمومی (دولتی شدن) سرمایه هستند. با وجود این "سون" همانند سوسیال دمكرات ها معتقد به مالكیت عمومی (دولت) بر موسسات مهم و عام المنفعه از قبیل راه آهن، برق و آب بود و اصرار بر آموزش و پرورش اجباری و رایگان، بهداشت و درمان عمومی و بازنشستگی همگانی و تامین هزینه از كار افتادگان و تعدیل توزیع دستمزد و وضع مالیات سنگین بر ثروتمندان را داشت كه سهم بیشتری به جامعه كه از ثروت آنان حفاظت می كند برسد و صرف رفاه و عمران عمومی شود. وی می گفت كه اگر كشوری نتواند نظام مالیاتی درست و جمع آوری دقیق مالیاتها داشته باشد محكوم به ورشكستگی و افلاس است و چنانچه قوه قضایی مستقل و بی طرف و سریع العمل نداشته باشد محكوم به ورود به دوران هرج و مرج و نتیجتا دیكتاتوری و استبداد است.
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز


همچنین مشاهده کنید