چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

ید بیضا می کند


قبول و انجام كارهای مهم و خطیر را كه از عهده و ید قدرت دیگران خارج باشد به ید بیضا تعبیر می كنند .
آورده اند كه ...
حضرت موسی پس از ازدواج با صفورا دختر شعیب ، عزم مراجعت به مصر كرد . شب سفر خویش را در وادی ایمن فرود آمد ، در آن منزل ابری سیاه در فضا هویدا شد و هوا به شدت سرد گردید . به قسمتی كه همسرش صفورا هر چه تلاش كرد آتشی بیفروزد میسر نشد . در آن اثنا روشنایی خیره كننده ای از جانب طور سینا بنظر رسید . فوراً به اصحاب امر داد توقف كنند و خود عصا را در دست گرفته به كوه طور شتافت . چون به نزدیك روشنایی رسید آتش عظیمی دید كه هر چه تلاش كرد قدری آتش بردارد موفق نشد . قصد مراجعت كرده بود كه آوازی با این مضمون شنید : یا موسی ، موسی جواب داد : لبیك ولی به هر طرف نگریست كسی را ندید . برای بار دوم و سوم تكرار شد تا بالاخره موسی گفت : تو كیستی كه من كلامت را می شنوم ولی تو را نمی بینم ؟ خطاب رسید : انی الله ، رب العالمین ، موسی به سجده افتاد القصه خداوند دروادی طور سینا لباس نبوت را بر موسی پوشانید و آیات و معجزاتش را بر او ارزانی داشت و یكی از آنها باید بیضاست كه خطاب آمد : دست درگیر بیان كن تا نور سفیدی از آن خارج شود و دلت از خوف و ترس بیرون آید . اجمالاً ید بیضا به این ترتیب بود كه هرگاه حضرت موسی دست در جیب و یا بغل خویش می برد و بیرون می آورد نور خیره كننده ای از كف دستش ساطع می شد كه عالم را روشن می ساخت و چون به بغل خویش می برد به هوش می آمد .
منبع : شمیم


همچنین مشاهده کنید