جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
ولخرجی درون تو!
در دهکده شیوانا مردی بود که ثروت زیادی داشت. اما هر وقت برای خرید به بازار میرفت کمتر از مقدار موردنیاز با خودش پول برمیداشت و همیشه از بابت نداشتن پول کابی با فروشنده دچار مشکل میشد. روزی در بازار اصلی دهکده دوباره به خاطر همراه نداشتن پول کافی دچار مشکل شد و از شیوانا که کنار او ایستاده بود خواست تا مبلغی به او قرض دهد تا بتواند خریدش را انجام دهد. شیوانا پول قرض را به این شرط داد که مرد ثروتمند همان روز بهمحض برگشتن به منزلش آن را به مدرسه شیوانا بازگرداند.
مرد ثروتمند ناراحت و خشمگین به منزل رفت و پول قرض را برداشت و مستقیم به مدرسه شیوانا رفت و در حالی که به شدت عصبانی بود پول را مقابل شیوانا گذاشت و گفت: ”همه اهالی این ده میدانند که من ثروتی بی حد و حصر دارم و میتوانم تمام این مدرسه را یکجا بخرم. تو در من چه دیدی که اینقدر بابت برگرداند پول قرضیات عجله داشتی!؟“
شیوانا گفت: ”یک اهریمن ولخرج که تو از ترسش پول کافی با خودت برنمیداری که نکند این اهریمن تو را وسوسه کند و بیشتر از آنچه باید در بازار پول خرج کنی. این نشان میدهد که تو از رودرو شدن با این اهریمن وسوسهگر و ولخرج عاجزی و به همین خاطر با پول کمتر برداشتن سعی میکنی او را ناتوان سازی. وقتی تو خودت نمیتوانی به این اهریمن وسوسهگر پنهان در درون وجودت اعتماد کنی و با سختگیری خود را از شر او خلاص میکنی، چگونه انتظار داری من به تو اعتماد کنم و از هدر رفتن پولم نترسم!؟“
منبع : مجله موفقیت
همچنین مشاهده کنید