جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
رویای نوجوانی
آسمانی آبی است و ابرها تکهتکه و سفید چون گلهای سفید دامن آبی رنگ آسمان را زیباتر میکنند. یک ماه از تعطیلات تابستان میگذرد و من قسمت مهمی از برنامهام برای کنکور را اجراء نکردهام. البته این به خاطر حساب نکردن بعضی از مشکلات مثل مریضی خواهرم بود که ده روز مرا از اجراء برنامهام عقب انداخت.
رنگ آبی آسمان امروز همان رنگی است که من دوست دارم. باد نسبتاً تندی میوزد اگر چه من از روزهائی که باد میوزد خوشم نمیآید ولی امروز چیز دیگری است امروز بیدلیل خوشحالم! نه در کارهایم چندان موفق بودم و نه اتفاق جالب و خاصی افتاده است ولی به هر حال من خوشحالم. دلیلی ندارد که خوشحال نباشم. و زندگی زیبا است حتی وقتی من نسبت به همسالانم خیلی کمبودها دارم. حتی وقتی اغلب روزها از گرسنگی حال مطالعه ندارم. من به مادرم اطمینان دارم و مادرم به من میگوید: ”اینها موقت و زودگذر هستند و تو در آینده همان خواهی شد که آرزوی آن را داری. بهطور حتم من در آینده آدم مهم و موفقی خواهم بود.
و این مشکلات و این گرسنگی کشیدنها و این تحقیرها برای ساختن شخصیت من لازم است. به امید روزی که موفقیت من در کارهایم صددرصد باشد. آینده برایم برایم روشن است به روشنی صبح بهاری و زندگی شیرین است وقتیکه میبینم در مقابل این همه سختی باز از شاگردان خوب کلاس هستم وقتیکه هنوز پدر و مادرم به من افتخار میکنند. در آیندهای نه چندان دور خودم را میبینم که در کشتزارهای وسیع گندم قدم برمیدارم. برای سرکشی به برداشت محصول امسال رفتهام، گندم امسال ما عالی است من به صدور آن به خارج از کشور میاندیشم و منشیام به طرف من میآید و میگوید: ”خانم طرف خارجی ما برای انعقاد قرارداد خرید گندم امسال در دفتر منتظر شما هستند.“
صفیه حلاجی
منبع : مجله موفقیت
همچنین مشاهده کنید