هنر گوش دادن

در یك رابطه، شاید برای هر كدام از ما اتفاق افتاده باشد كه حرف طرف مقابل را نفهمیم. دچار سوء تفاهم شویم و رابطه ای را كه برایمان عزیز است به راحتی خراب كنیم. گاهی دو خواهر، دو برادر، دو دوست به خاطر یك سوء تفاهم با هم اختلاف دارند و گاهی این كدورت به مرور چنان ریشه دار می شود كه قابل برگشت نیست. اما تا به حال از خود پرسیده اید چرا؟ چرا گاهی زبان طرف مقابلمان را نمی فهمیم؟ چرا گاهی بی دلیل دچار سوء تفاهم می شویم؟
پاسخ این سؤال ساده است. ما هنر گوش دادن را نمی دانیم. گوش دادن شاید یك فرایند خیلی ساده به نظر برسد اما خیلی پیچیده تر از اینها است. وقتی در رابطه ای هستیم و با تمام وجود به سخنان طرف مقابل گوش می دهیم، گاهی ناخودآگاه احساسات و عواطف ما در گوش دادن ما تاثیر می گذارند. شاید منظورم را متوجه نشوید. وقتی كسی را دوست داریم یا بالعكس از كسی متنفریم، كلماتی را كه می گوید یا حرفهایی كه می زند نمی شنویم بلكه ما احساسی را می شنویم كه این كلمات و سخنان به ما می دهد. ما سخنان او را در چارچوب احساسی خود می شنویم و تفسیر می كنیم. گاهی پیش زمینه های ذهنی و یا پیش داوریهای خودمان را می شنویم.
فرض كنید دوستی پیشنهاد بحث در مورد موضوعی را به شما می دهد و شما قبلاً در مورد این موضوع برداشت بد یا غلطی داشته اید. مهم نیست كه این گفتگو چند ساعت طول بكشد یا دوست شما چه مدت وقت و چه مقدار انرژی صرف كند یا از چه كلماتی استفاده كند، آنچه شما می شنوید یك چیز است. همان برداشت اولیه خودتان. شما گوشتان را بسته اید و هیچ چیز را در حقیقت نمی شنوید. گوش دادن می تواند مشكلات را حل كند. می تواند رابطه ها را محكم تر كند و حتی رابطه ای را از نو آغاز كند. اما باید هنر خوب گوش دادن را بدانید. وقتی كسی با شما سخن می گوید باید ابتدا ذهنتان را از هرگونه پیش داوری خالی كنید حتی اگر در مورد موضوع مورد بحث قضاوت خاصی دارید.
همچنین باید در مورد طرف مورد گفتگو نیز بی طرف باشید. یعنی علایق و احساسات خود را از خود دور كنید. باید یاد بگیرید كه سخنان او را بشنوید. فقط سخنان او را. گاهی شنیدن به معنای واقعی پنجره ای را در زندگیتان می گشاید كه تا به حال به آن بی توجه بوده اید و جلوه هایی از وجود افراد را می شناسید كه پیش از این درهای قلبتان را به روی آن بسته بودید. به ناگاه با او احساس نزدیكی می كنید گویی تا قبل از این او را نمی شناخته اید. در هر رابطه ای كه هستید باید خود را به جریان رابطه بسپارید. هیچ گاه قبل از شروع گفتگو سخنان او را حدس نزنید. هیچ كس از غافل گیری خوشحال نمی شود. پس خود را غافل گیر نكنید. بگذارید گفتگو یك فرایند هدفدار باشد نه صرفاً یك شرط بندی.
بیایید یك بار امتحان كنید. شخصی را كه با او مشكل داشته اید و یا بالعكس شخصی را كه دوست دارید انتخاب كنید و درباره موضوعی با او صحبت كنید. آنگاه ببینید چه مقدار ازسخنان او را می شنوید و چه مقدار احساسی را به شما می دهد. با خود رو راست باشید. به احساستان توجه كنید و دقیقاً حسی كه سخنانش به شما می دهد را در نظر بگیرید و به خود امتیاز دهید. بار دیگر شخص بی طرفی را انتخاب كنید كه هیچ حسی نسبت به او ندارید، این بار موضوعی را انتخاب كنید كه برایتان جذاب نیست و در پایان به خود امتیاز دهید.
این كار به شما كمك می كند كه ریشه بسیاری از اختلافات را دریابید. به شما كمك می كند كه احساسات خود را كنترل كنید و در تعاملات اجتماعی خود هوشمندانه تر عمل كنید و در نتیجه موفق تر باشید. همه ما نسبت به كسی كه به سخنانمان خوب گوش می دهد و با ما بهتر ارتباط برقرار می كند احترام بیشتری قائلیم. با همین هنر ساده و ظریف می توانید زندگیتان را تغییر دهید. دیدتان را عوض كنید و رابطه ای را كه به آسانی از دست داده اید احیا كنید و رابطه ای را كه در آنید محكم تر سازید. حال قضاوت كنید هنر گوش دادن را می دانید یا خیر؟
مریم مرادی

منبع : روزنامه کیهان