پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

نقش والدین در سلامت روانی فرزندان


نقش والدین در سلامت روانی فرزندان
بلوغ را می توان یكی از مهمترین دوره های زندگی دانست كه از نظر فیزیولوژیكی، فیزیكی و روانی تحولات بسیار عمیقی در فرد ایجاد می كند و باعث می شود كه نظم جسمانی و روانی نوجوان به هم بخورد، نوجوان در این دوره از نظر جسمانی در حال رشد، از لحاظ عاطفی نارس، از نظر تجربه محدود و از لحاظ فرهنگ اجتماعی بسیار شكننده و تحت تأثیر است.
بلوغ دورانی از زندگی است كه شخص غالباً دستخوش كشمكش های گوناگون است.
از نظر بهداشت روانی شناخت این تحولات به خصوص زمان هایی كه تغییرات چشمگیر در رفتار و كردار نوجوان، پدران و مادران به مسایل و مشكلات مربوط به این دوره از زندگی امری است كه مورد قبول همه روانپزشكان و روانشناسان قرار گرفته است. پایه های رشد روانی و رفتار اجتماعی كودكان و احساس ایمنی و ارضای عاطفی آنان در سال های نخستین كودكی پایه ریزی می شود.
زیرا گرمی و محبت موجود در محیط خانواده در تقویت حس اعتماد به نفس و پرورش قوای مثبت و سازنده كودكان و نوجوانان بسیار حائز اهمیت است. در یك خانواده عادی، والدین ضمن همبستگی و احترام متقابل نسبت به یكدیگر، در برخورد با فرزندان، روشی یكسان و هماهنگ در پیش می گیرند و در نتیجه فرزندان احساس می كنند كه رابطه والدین با یكدیگر و با آنان صمیمی و ناگسستنی است. زیرا كودك و نوجوان باید والدین خود را منبع شادی، ایمنی و ارضای خاطر جسمی و روانی دانسته و آنان را پناهگاه خویش بدانند.
عدم توجه و آگاهی به سالم سازی محیط روانی و عاطفی و تغییرات روانی در این دوره ممكن است نوجوانان را با كمبودهای روانی و بسیاری از انحرافات اخلاقی، پناه به اعتیاد، دزدی و انواع تبهكاری مواجه كند.
حال به طور كلی اصولی كه برای درك دنیای روانی نوجوانان و مشكلات او باید پدر و مادر به عنوان والدین كودك و نوجوان همیشه در نظر داشته باشند عبارتند از: هماهنگی در انضباط و تربیت كودكان و نوجوانان، یگانگی در انتظار و توقع از آن با توجه به تفاوت های فردی و محدودیت های موجود و جلوگیری از وقوع مسایلی كه موجب بروز هیجان ناخوشایند در كودك و نوجوان می گردد و طرز فكر نوجوان نسبت به خود، همكلاسی ها، همبازی ها، افراد بزرگتر، افراد كوچكتر، برادران و خواهران، پدر و مادر، طرز تفكر او راجع به كار، هدف های آینده، آرزو و امیالی كه در سر می پروراند و طرح هایی كه برای زندگی آینده خود پی ریزی می كند.
والدین اكثر امیال و آرزوهای نوجوانان را در مقام یك شخصیت مستقل درك نمی كنند و با وجودی كه ظاهراً از رشد كودك خود خوشحالند در بطن میل ندارند كه تسلط خود را بر فرزندان از دست بدهند.
پدران و مادران تصور می كنند كه معاشرین فرزندان آن ها از نظر رفتار و اخلاق منحرف بوده و شایسته همسازی همزیستی نیستند. این اختلاف سلیقه ها موجب مشاجرات بین پدر و مادر از یك طرف و فرزندان از طرف دیگر شده و سوء تفاهمات موجود، مشكلات عدیده رفتاری، اجتماعی، روانی و یا ناتوانی هایی جسمانی برای نوجوان به بار می آورد.
باید پذیرفت كه نوجوانان در عصری غیر از عصر والدین زندگی می كنند و این والدین هستند كه باید در عصر فرزندان خود زندگی كنند نه این كه نوجوان را وادار سازند در عصر آن ها زندگی كند.
در هیچ دوره ای از زندگی به اندازه دوران بلوغ، فرد احتیاج به حمایت، كمك و تفاهم ندارد و برای دادن این كمك ها چه از نظر جسمی و چه از نظر عاطفی هیچ فرصتی بهتر از این برای خانواده پیدا نخواهد شد.
درك عاقلانه والدین و راهنمایی های شخصی او كه معمولاً مورد قبول، اعتماد و اطمینان نوجوانان می باشد كمك فراوانی در زمینه های بهداشتی و روانی برای نوجوانان می كند.
روابط والدین با فرزندان باید برمبنای احترام متقابل و درك و پذیرش همراه با گرمی و محبت و صمیمت پایه گذاری گردد تا فرزندان افرادی سالم، خلاق و متكی به نفس، پرورش یابند.

زهرا مرزبان
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید