پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

بحران آموزش در خانه


بحران آموزش در خانه
بدون شك والدین، اولین و مؤثرترین معلم فرزندان خود هستند و ایده های آنها درباره تعلیم و تربیت حائز اهمیت فراوانی است. اولیاء باید مثالی زنده از آنچه كه فرزندان انتظار دارند و به آن احترام می گذارند و بر سر آن رقابت می كنند، باشند. به علاوه والدین نوعی مسئولیت در همراهی فعال در تعلیم و تربیت فرزندان خود دارند و روی هم رفته، تعهدی نسبت به ادامه فرآیند یادگیری و آموزش و پرورش فرزندان خود در طول زندگی آنها دارند.
دانش آموزان حدود ۹۰ درصد از وقتشان را بین سن تولد تا سن ۱۸ سالگی در بیرون از مدرسه صرف می كنند. با این وجود نسبت به تأثیر برجسته خانه التفات چندانی نشده است. در عوض ما پیوسته سیستم آموزشی را با تأثیر كم اصلاح می كنیم و به تأسیس مدارس گوناگون، اصلاح مواد درسی و تغییر نظام آموزشی اقدام می كنیم ولی هیچ كدام تأثیر مهمی در پیشرفت كلی دانش آموزان، كاهش افت تحصیلی و تحول در آموزش و پرورش نداشته اند. اگر چه اصلاح نقاط ضعف سیستم آموزشی نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد.
مجموعه ای از تحقیقات نشان می دهد كه تعامل والدین با فرزندانشان در طول سنین اولیه تولد حتی قبل از این كه وارد مدرسه شوند به طور بارزی در توانایی زبان آنها و در علاقه آنها به تحصیل تأثیر فراوانی دارد.
سلامت روحی بچه ها كه در موفقیت تحصیلی آنها نقش اساسی دارد، در طول سنین اولیه شكل می گیرد. همچنین موفقیت در مدرسه به خصلت های روانی همچون حس كنجكاوی و توانایی كنترل خویش بستگی دارد كه این خصلت ها تا سن سه سالگی شكل می گیرند. با این وجود از تنها كسانی كه انتظار پاسخگویی نداریم والدین هستند.
تجارب اولیه بچه ها، در موفقیت بعدی آنها نقش زیادی دارد. زمانی تصور می شد كه نهاد آدمی فقط توسط ژنها شكل می گیرد ولی امروزه می دانیم كه مغز در اثر تعامل با محیط پرورش پیدا می كند.بنابر این وقتی كه والدین با بچه ها حرف می زنند، برایشان چیزی می خوانند یا با آنها بازی می كنند به پرورش كودكان خود اقدام می كنند. اما بچه هایی كه مورد غفلت قرار می گیرند هرگز به مرحله تكامل نخواهند رسید.
بسیاری از معلمان بیشتر از نیمی از وقت خود را در كلاس صرف مشكلات بی نظمی می كنند و مسئولیت بهبود بخشیدن به نظم و انضباط در كلاس به مدرسه واگذار گردیده در حالی كه نقش خانه نادیده گرفته شده است. اولیا تا چه اندازه مطمئن هستند كه بچه هایشان با انجام دادن تكالیف خود به مدرسه می روند، صبحانه خورده اند و یا خواب كافی داشته اند. در نتیجه معلمان مجبورند با عواقب كم كاری های اولیاء در كلاس مواجه باشند. ما همیشه به خودمان می گوییم كه در اقتصاد امروز باید دوندگی بیشتری داشته باشیم تا سطح زندگی مان را بهبود بخشیم. مثلاً كالاهایی كه قبلاً جزء لوازم لوكس به حساب می آمدند، امروز جزء چیزهای واجب به حساب می آیند و بعضی از ما هم پا را از این مرحله فراتر نهاده و تا حدی به این مصرف بیش از حد عادت كرده ایم كه هر چیز كمتر از این حد را محروم بودن فرض می كنیم لیكن هیچ گاه به محروم بودن فرزندانمان از تعامل با ما و محرومیت از تعلیم و تربیت و یادگیری در خانه توجه نداشته ایم. سخن آخر این كه امروز اكثر پدران و مادران حدیث تعلیم و تربیت را خلاصه كرده اند و یا به آن رنگ و لعاب دلخواه خویش بخشیده اند و این چگونه می تواند نتیجه دهد و به ثمر بنشیند؟
محمد ادیبان
منبع : همشهری


همچنین مشاهده کنید