چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

فرار از لس‌آنجلس - ESCAPE FROM L.A.


فرار از لس‌آنجلس - ESCAPE FROM L.A.
سال تولید : ۱۹۹۶
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : دبرا هیل و کورت راسل
کارگردان : جان کارپنتر
فیلمنامه‌نویس : هیل، راسل و کارپنتر، بر مبنای شخصیت‌هائی خلق شده توسط نیک کاسل و کارپنتر
فیلمبردار : گاری ب. کیب
آهنگساز(موسیقی متن) : شرلی واکر
هنرپیشگان : راسل، استیسی کیج، استیو بوسکمی، پیتر فائدا، کلیف رابرتسن، جرج کورافیس، پم گریر، والریا گولینو، پل بارتل و رابرت کارادین
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۲ دقیقه


۲۳ اوت، سال ۲۰۰۰. بالاخره زلزلهٔ هولناکی که همه از وقوع آن وحشت داشتند، لس‌آنجلس را به شدت تکان می‌دهد و چیزی جز یک جزیره از آن باقی نمی‌گذارد. بنا به دستور رئیس‌جمهور مادام‌العمر (رابرتسن)، همهٔ آدم‌های خلاف‌کار و دیوانه که تعداد بسیار زیادی از آنان قبلاً از نیویورک و شهرهای دیگر آمریکا در اردوگاه‌ها محبوس بودند، باید به‌صورت قرنطینه در جزیره لس‌آنجلس باقی بمانند. رئیس‌جمهور، ̎اسنیک̎ (راسل) را که در یک زندان راحت زندگی می‌کند، برای انجام یک مأموریت ویژه در خدمت خویش دارد. دختر رئیس‌جمهور به نهضت مقاومت که تصمیم به سرنگونی حکومت دارد، می‌پیوندد. او ̎جعبهٔ سیاه̎ رئیس‌جمهور را دزیده و مأموریت ̎اسنیک̎ پیدا کردن جعبهٔ سیاه و از بین بردن دختر است...
● فرار از لس‌آنجلس جان کارپنتر دست‌کم یک‌چیز را نشان می‌دهد، و آن هم بازتاب موقعیت کنونی لس‌آنجلس نزد اذهان عمومی آمریکائی است. شهر سرشار از فسق و فجور، جرم و جنایت و ناامنی و بی‌نظمی که بسان سودوم حتی مشمول بلیه‌ای طبیبعی شده و سرزمین اصلی آمریکا در برابرش اعلام عدم مسئولیت می‌کند. در نتیجه در قرن بیست و یکم به‌صورت جزیره‌ای مطرود و مأوائی برای تبعیدیان و محکومان درآمده که هیچ قانون و ضابطه‌ای بر آن حاکم نیست. به این ترتیب هجویه / اکشن کارپنتر در واقع صرفاً بهانه‌ای است برای یک فضاسازی درخشان (طبق معمول کارپنتر) در تجسم آیندهٔ تیره و تار لس‌آنجلس و محیطی که گمان می‌رود از ادامهٔ آشوب‌های کنونی حاصل شود (رجوع کنید به روزهای عجیب کاترین بیگلو، ۱۹۹۵). جدای از این، فیلم ملغمه‌ای است از گزافه‌های سیاسی (در مورد نقشه شورشیان برای به زانو درآوردن آمریکا که رهبری شبیه چه‌گوارا دارند)، تضادهای اغراق‌آمیز دستاوردهای تکنولوژیک با بدویت و وحشی‌گری قهقرائی مطرودان، متلک‌های اجتماعی و اشاره‌های سینمائی (به فرار از نیویورک، کارپنتر، ۱۹۸۱، سلف فیلم حاضر) و البته شمایل نخراشیده و نتراشیدهٔ راسل که هم‌چون ترکیبی از ̎ماکس دیوانه̎ با سیلوستر استالون، از میان آتش و گلوله به سلامت برمی‌گردد و به اجیرکنندگانش درس ادب می‌دهد. نه به بدی دهکدهٔ لعنت‌‌شدگان (۱۹۹۵)، ساختهٔ قبلی کارپنتر ولی هم‌چنان دلیل مسلمی بر فاصلهٔ بعیدی که او در این سال‌ها از روزهای خوش گذشته‌اش گرفته است و آشکارکنندهٔ یک خلاء جدی خلاقیت که باعث می‌شود بلاهت و هرج و مرج و خود هجویه‌گری به راحتی جا خوش کنند. اگر همه چیز تا این حد تفننی و قابل تفریح است، آینده چندان هم نگران‌کننده نخواهد بود. در واقع هم پایان فیلم حسی از یک پوچ‌گرائی سرجولئونه مأبانه را القا می‌کند


همچنین مشاهده کنید