جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

دستگاه اتوکشی - The Mangler


دستگاه اتوکشی - The Mangler
سال تولید : ۱۹۵۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : سانجیو سینگ
کارگردان : توبی هوپر
فیلمنامه‌نویس : استیون بروکس، هاری آلن تاورز و هوپر، برمبنای داستان کوتاهی نوشته استیون کینگ
فیلمبردار : ایمنن سالومون
آهنگساز(موسیقی متن) : بارینگتن فلونگ
هنرپیشگان : رابرت انگلاند، تد لوین، دانیل متمور، جرمی کروچلی، لیزا موریس، ورابلکر و ونسا پایک.
نوع فیلم : رنگی.
صدا : ۱۰۶ دقیقه.


رایکرزولی. به‌دنبال کشته و مجروح شدن تنی چند از کارکنان یک کارگاه لباس‌شوئی به هنگام کار با یک دستگاه اتوکشی، افسر پلیس محلی، "جان هانتن" (لوین)، تحقیق در این‌باره را آغاز می‌کند. دوست او، "مارک‌جکسن" (متمور) که به‌وجود نیروهای ماوراءالطبیعه باور دارد، معتقد است روحی شیطانی که در این دستگاه حلول کرده، عامل این قضایا است، اما "جان" گفته‌های او را جدی نمی‌گیرد. پس از ماجراهائی، عکاسی سال‌خورده (کروچلی)، پیش از مرگ، "راز" شهر رایکرزولی را آشکار می‌‌‌کند: قدرت و ثروت متنفذان شهر، از جمله "بیل گارتلی" (انگلاند)، مالک کارگاه لباس‌شوئی، ناشی از نیروی شیطانی دستگاه اتوکشی است و آنان در مقابل: دختران نوجوان‌شان را در سن شانزده سالگی طعمه دستگاه ساخته‌اند. "جان" و "مارک" درمی‌یابند که "شری" (پایک)، خواهرزاده "گارتلی" از پا درمی‌آیند و "جان"، "شری" مجروح را به بیمارستان می‌رساند. او کمی بعد در می‌یابد که یکی از نشانه‌های پیمان افراد با دستگاه اتوکشی، قطع یکی از انگشت‌های دست آنان است و هنگامی که به دیدن "شری"، که جای عمویش در کارگاه را گرفته، می‌رود با دیدن دست بدون انگشت او با هراس و سرگشتگی شهر را ترک می‌کند.
٭ این فیلم که از داستان کوتاهی به قلم کینگ اقتباس شده، بعضی آثار او اپیزود پایانی نمایش چندش‌آور (جرج رومرو، ۱۹۸۲)، اپیزود میانی داستان‌هائی از تاریکی (جان هریسن، ۱۹۹۰) و همچنین شیفت نیمه شب تا صبح (رالف سینگلتن، ۱۹۹۰)، به بررسی تأثیرات مخرب حاکمیت نامحدود سرمایه‌سالاری می‌پردازد. مضمونی که در اینجا به خوبی بر دیدگاه‌های رادیکال سیاسی / اجتماعی هوپر کارگردان منطبق شده است. بی‌گمان صحنه کلیدی فیلم، جائی که "گارتلی" از منشاء ثروت و قدرتش و همچنین لزوم قربانی ساختن عده‌ای (با توجه به تأکید فیلم بر "معصومیت" قربانیان) برای حفظ "شهر" سخن می‌گوید، برای علاقه‌مندان این دو هنرمند طنینی آشنا دارد. "گارتلی" دقیقاً ادامه شخصیت‌هائی برای علاقه‌مندان این دو هنرمند طنینی آشنا دارد. "گارتلی" دقیقاً ادامه شخصیت‌هائی مثل ا. ج. مارشال در نمایش...، "ویلیام هیکی" در داستان‌هائی... و به‌ویژه کارفرمای خشن حیوان‌صفت شیفت نیمه شب تا صبح (با تشابه تخاصی که در نیمه اول فیلم بین او و هیولا ایجاد شده بود) است. همان‌طور که تصویر کارگاه کوچک و کثیف آن فیلم به‌عنوان تمثیلی از جامعه و روابط غیر انسانی و صرفاً شکل گرفته براساس بهره‌کشی حاکم بر آن، در این‌جا تکرار می‌شود. در این راستا ارائه تصویری متفاوت از "شهر کوچک آمریکائی" در فیلم نیز قابل توجه می‌نماید: تصویر رویائی شهر کوچک زندگی شگفت‌انگیزی است (فرانک‌کاپرا، ۱۹۴۶)، به‌عنوان یک فیلم نمونه‌ای در این عرصه، در این جا بدل به تصویر هراس‌آور "رایکرزولی" شده است. ادامه سنتی که شخصیت "گارتلی" را به سلف او در زندگی... یعنی "پاتر" (لایونل باریمور) پیوند می‌دهد. اگر در زندگی...، تصویر کابوس گونه شهر کوچک تنها در تخیل شخصیت اصلی و در صورت "نبود" او موجودیت می‌یافت، اینجا این کابوس به‌واقعیت پیوسته و برای شخصیت اصلی چاره‌ای جز گریز باقی نمی‌گذارد.


همچنین مشاهده کنید