جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


تجرد، سوغات سطحی نگری


در جامعه سنتی که بر پایه ارتباطات نزدیک چهره به چهره و پیوندهای عمیق فامیلی و منطقه ای استوار بود، گزینش همسر مناسب به راحتی میسر می شد.
همه افراد از احوال و خصوصیات یکدیگر باخبر بودند و براساس اعتماد و شناخت انتخاب می کردند. اگر از اجبارها و زورگویی های برخی افراد در گذشته چشم پوشی کنیم، می بینیم که در دنیای بدون تلفن همراه، رایانه و... اتفاقا سریعتر، آسانتر و با آگاهی بیشتری انتخاب صورت می گرفت.
از آنجا که هر یک از زوجین سطح مالی و فکری یکدیگر را به خوبی می شناختند، لذا بعد از ازدواج به جای گله مندی از نداشتن برخی امکانات، در سایه صبر و همیاری تفاهم را گسترش داده و با توقع کم سعی در سازش داشتند.
وقتی قطار دنیا از تونل مدرنیته گذشت، در پس آفتاب درخشان تکنولوژی ارتباطات نزدیک در فامیل و همسایه خدشه دار شد. تنهایی درد بزرگ دنیای ماست. خانواده ها اغلب حصاری به دور خود می کشند و از ارتباطات منسجم گریزانند. فرزندان نیز چندان رغبتی به مهمانی های فامیلی و دیدار آشنایان نشان نمی دهند. آنها می آموزند که در چهاردیواری اتاق خود به تکالیف مدرسه پرداخته و یا پشت دستگاه رایانه با دنیای مجازی ارتباط بگیرند. انزوا که در درون روح نهادینه می شود، قدرت ارتباط گیری چهره به چهره، قدرت سنجش و ارزیابی شرایط، انتخاب اولویت ها در تصمیم گیری و... ترک برمی دارد.
● احیای معیارهای اسلامی و انسانی ازدواج
دختری جوان قصه آخرین خواستگاری فامیلی اش را این گونه تعریف می کند: «در مهمانی زن دایی ام را به همراه خواهرش به من نشان دادند. از دور سری تکان دادم. بعد از سال ها اولین بار بود که از نزدیک آنها را می دیدم. خودشان پیشنهاد دادند که در فامیل شان پسر جوانی است که هم شغل خوبی دارد و هم می خواهد ازدواج کند. از همه شرایط ما پرسیدند و من هم در حد معقول پاسخ دادم. آنها تاکید داشتند که پسر زن کارمند می خواهد، اما جالب اینجاست که این جوان هرگز به معیارهای مهمتر فکر نکرده بود. قرار شد تماس بگیرند و نتیجه صحبت شان را با پسر بگویند. در مکالمه تلفنی که ۴ هفته بعد صورت گرفت پاسخ این بود: همه شرایط شما مناسب است، فقط پسرمان دارد فکر می کند که یک سال سن بیشتر دختر را قبول کند یا نه؟!»
این پاسخ به معنای این است که هنوز در مورد این که لااقل فاکتورهای ظاهری همسرم چه باشد؟ فکر نکرده ام. نداشتن معیار در انتخاب از سردرگمی بزرگی خبر می دهد که لااقل می توان گفت برای ازدواج پسرها یکی از موانع جدی است که سوغات تنوع مدرنیته و بی خیالی مد روز است!
به راستی بزرگترین مانع انتخاب همسر مناسب کدام است، وضع اقتصادی یا موانع فرهنگی؟ پژوهش های صورت گرفته از سوی کارشناسان نشان می دهد که موانع فرهنگی نه تنها در جایگاه پایین تری قرار ندارند، بلکه شانه به شانه موانع اقتصادی قرار گرفته اند.
سیما مباشر کارشناس رشته جامعه شناسی توضیح می دهد: «ما یاد گرفته ایم که دائما بگوییم پسرها کار ندارند و دخترها پرتوقعند، در حالی که هیچ کس با خود نمی اندیشد که چرا پسران صاحب شغل، دارای امکانات تا سن بالای ۳۰سال تن به ازدواج نمی دهند؟ یعنی هیچ دختر مناسبی در محیط کار، در بین فامیل و آشنایان و... برایشان پیدا نمی شود؟!»
وی در ادامه می گوید: «پسرها سه دسته اند یا امر انتخاب را کاملا برعهده خانواده گذاشته و خود منتظر تفاهم چند ده نفری افراد فامیل برای توافق بر سر یک انتخاب مشترک نشسته اند که روشن است جمع چند ده نفری به ندرت به توافق می رسند. یا صرفا به انتخاب خود تکیه زده و هنوز هم در پی پدرزن پولدار، دختر کم سن و سال و زیبا آلبوم روزها را ورق می زنند که این دسته هم اغلب هیچ معیار روشنی برای ازدواج ندارند. و یا اساسا از مشکلاتی نظیر وابستگی محض به خانواده، انزواطلبی، تنوع خواهی، وسواس فکری، ایده آل گرایی و... رنج می برند.»
وی در تکمیل صحبت هایش می گوید: «دخترها لااقل می دانند چه می خواهند. آیا بهتر نیست معیارهای اسلامی و انسانی ازدواج را برای پسران جوان تبیین کنیم؟ پاسخ کلیشه ای دخترها پرتوقعند، دیگر کاربرد خودش را از دست داده و آنها که در جایگاه انتخاب شده ها هستند، اغلب امکانات در حد معقول را انتظار دارند.»
● راه های همسریابی
براساس روش های سنتی و مدرن در حال حاضر در جامعه ما چهار شیوه همسرگزینی شناسایی شده است: خانواده، مراکز مشاوره، تصمیم گیری فردی و ارتباط با دنیای مجازی از طریق چت.
علی صادقی کارشناس جامعه شناسی می گوید: «متداول ترین روش در فرهنگ ملی و دینی همین روش شناسایی به واسطه افراد خانواده و یا فامیل و بستگان است. افراد خانواده اغلب به دلیل شناختی که از فرد و روحیات و عقاید و خواسته های وی دارند و همین طور شناختی که از افراد مورد نظر دارند و یا می توانند با تحقیق های مهم همه جانبه شناخت کافی پیدا کنند بهتر می توانند به تطابق داشتن و میزان هم گرایی و اشتراکات آنها آگاهی پیدا کنند. این روش ساده ترین روش عملی و آسانترین طریق کسب اطلاعات اولیه و ارتباطات بعدی و مورد نیاز است و از نظر حاصل کار نیز ثمربخش ترین شیوه به شمار می رود.
به عبارت دیگر این روش از این امتیازات برخوردار است: سهولت، سرعت کسب اطلاعات و ارتباطات، اطمینان نسبی بیشتر به صداقت و دلسوزی واسطه ( که خانواده و والدین هستند) و شناخت بیشتر به روحیات، سوابق و خواسته های طرفین. علاوه بر این خالی از هرگونه تعصب و سوگیری است و بدون هیچ گونه حب و بغض شخصی انجام می گیرد. همچنین تحت تاثیر احساسات و عواطف غریزی که در ارتباط های مستقیم به وجود می آید، نیست.
در روش دیگری می توان با مراجعه به برخی مراکز مشاوره ازدواج که به منظور شناساندن دو فرد برای ازدواج تاسیس شده است، فرد مطلوب و مطابق با خواسته ها و توقعات خود را یافت. چنین مراکز مشاوره محدود هستند و کمتر با فرهنگ ملی و بومی ما تناسب دارد و افراد کمتری برای شناسایی فرد مورد نظرشان به این مراکز مراجعه می کنند. اگر این مرکز مشاوره ازدواج مورد اعتماد باشند در محیط های دانشگاه یا غیر آن می توانند موثر باشند و از طرف دیگر چون امکان همسریابی از راه اول یعنی وساطت خانواده به هر دلیلی امکان پذیر نیست این راه می تواند اطلاعات موردنیاز را در اختیار فرد بگذارند. تاکید می شود این مراکز مشاوره باید دارای کارشناسان دلسوز، با تجربه و مورد اعتماد و سابقه روشن و مطمئن باشند.»
وی ادامه می دهد: «راه دیگری که متاسفانه در حال حاضر و بخصوص در محیط های اجتماعی مختلط مثل دانشگاه ها از آن استفاده می شود روش ارتباط مستقیم و بدون واسطه است. در این روش جوانان آماده ازدواج شخصاً و مستقیماً اقدام به خواستگاری یا جلب خواستگار می کنند. به نظر ما این روش معقولی نیست و تناسبی با فرهنگ دینی و اخلاقی ما ندارد و معمولا موجب بروز و ظهور روابط نامشروع و فسادآور می شود زیرا این روش به «دلباختگی در یک نگاه» منتهی می شود و تصمیم گیرنده بدون توجه به معیارها و ارزش های تعیین شده در شرایط همسر ایده آل و متناسب، و بدون توجه به هدف مورد نظر خود و صرفاً به خاطر جلب توجه به ظواهری همچون زیبایی، ثروت، تحصیلات، پست و مقام و... شیفته طرف مقابل شده و تصمیم گیری اش در یک فضای فکری و روانی احساسی و عاطفی انجام می گیرد.
هر چند لازم است دو طرف به مسائل ظاهری مثل آنچه گفته شد توجه کنند ولی محور قرار دادن و اصالت دادن به آنها منتفی است و صحیح نیست بلکه باید ضمن توجه به آنها، به موازین اساسی و ارزش های اخلاقی و زیربنایی و پایبندی به اصول اخلاقی دینی اصالت بخشید و آنها را محور تصمیم گیری قرار داد. وگرنه تصمیم گیری هایی براساس ارتباط های مستقیم و بدون واسطه معمولا براساس خواسته های نفسانی و احساسات زودگذر انجام می گیرد که عواقب ناگوار و نامطلوب دارد. بنابراین توصیه اکید ما این است که برای شناسایی فرد مورد نظر و همسریابی هرگز از این روش استفاده نشود و به ایجاد ارتباط مستقیم چه حضوری و چه تلفنی و چه مکاتبه ای بدون اشراف و نظارت خانواده های دو طرف اقدام نکنند.
وی در انتهای صحبت هایش به شیوه چهارم انتخاب همسر که سوغات مدرنیته است اشاره کرده و می گوید: «یکی از راه هایی که امروزه برای شناسایی و ارتباط دختر و پسر بکار گرفته می شود، چت است. در این زمینه گفتنی است اصل چت در صورتی که منتهی به مفسده ای نشود، از نظر فقهی و شرعی اشکال ندارد، ولی با توجه به حساسیت مسئله همسر گزینی و شرایط فراوانی که احراز آنها لازم است، بدست آوردن همسر مناسب از این طریق مشکل به نظر می رسد، مگر این که در مراحل بعدی در مورد او تحقیقات رسمی صورت گیرد و شما از این بابت مطمئن شوید که همسر مورد نظر خود را یافته اید.»
● دختران و پسران با طبق طبق توقع
نمی خواهیم منکر شویم که برخی دختران و خانواده هایشان با توقعات بالا مانع تحقق امر ازدواج شده اند، اما در چند سال اخیر حقیقتاً توقع دختران - چه آگاهانه و چه از سر اجبار و ترس از هرگز ازدواج نکردن- به شدت پایین آمده است و اتفاقاً توقعات پسران به شکلی تصاعدی بالا می رود.
از م.الف می پرسم: چرا با این که شاغلید و موقعیت خوبی هم دارید تا به حال ازدواج نکرده اید؟ وی با خنده پاسخ می دهد: «ازدواج نوعی تجارت است! وگرنه الان هم که آزادم و می توانم آزادی و تفریحات خودم را داشته باشم! دلم می خواهد با یک دختر مرفه ازدواج کنم.»
خیلی متعجبانه می گویم: «من عذرخواهی می کنم که صراحتاً جوابتان را می دهم. آن وقت تصور نمی کنید همیشه زیردست خانواده دختر و پدرزنتان باشید؟ اگر آنها برایتان کادوی گران قیمتی بیاورند شما با کدام پول جبران می کنید؟ در آن لحظه احساس شکست نخواهید داشت؟»
از دختر ۴۰ساله ای که از ظاهری زیبا برخوردار است، دلیل ازدواج نکردش را سؤال می کنم، وی می گوید: «همیشه یک دنده بودم. یکبار روبروی خواستگارم با نزدیکترین فرد فامیلم مشاجره داشتم، دیگر هرگز برنگشت. یکبار هم خواستار این شدم که پشت قباله ازدواجم زمین چند هزار متری در شمال به نامم بزنند، که بازهم موافقت نشد. همه می گویند اخلاقم تند و پرتوقعم، ولی دست خودم نیست. جزء باورهایم شده است که با یک پولدار ازدواج کنم و چیزی به نامم شود!» صحبت های او را که می شنوم، زندگی مادران دیروز در ذهنم ورق می خورد. مادران ما پا به پای پدرانمان از سخت ترین چالش ها می گذشتند و هرگز تا پایان عمر داعیه مال و اموال نداشتند. آیا حق مادری که چند فرزند را طی سی و چند سال بزرگ کرده زمین و خانه و ارث و میراث است یا دختران و پسران پرتوقع که در ابتدای مسیر زندگی قرار گرفته اند؟
البته توجه به اموال پسران در امر ازدواج از سوی دختران امروزه به شدت گذشته نیست. آنها معمولاً داشتن شغل و اداره زندگی با رزق حلال را مدنظر دارند و تنها شاید برای قشر تحصیل کرده موقعیت تحصیلی مرد مطرح باشد.
مینا دختر ۲۹ ساله ای که از قشر متوسط جامعه برخاسته است، می گوید: «یکبار در دانشگاه با آقایی که دانشجوی دکترای فیزیک هسته ای بود، آشنا شدم. بسیار متین و با وقار به نظر می رسید. هر چند دختر کم خواستگاری هستم، ولی همیشه سطح سواد همسرم برایم مهم بوده است.»
دختران شیفته موقعیت اجتماعی و پتانسیل های خواستگاران نیز کم نیستند. در اصل هم کفو بودن که بر توازن هر ویژگی صحه گذاشته شده این گونه توقعات جز موانع ازدواج قرار می گیرند. به راستی فردی با مدرک بالا به دنبال همتای خود در رده های بالاتر یا در حد خود نخواهد بود؟ اگر دختر تحصیلات کارشناسی دارد چطور معیارش این است که با پسری که چند پله بالاتر قرار گرفته ازدواج کند؟
این گونه مصادیق نشان می دهند که باید بر روی تبیین معیارهای ازدواج در قشر جوان کارهای فرهنگی گسترده ای صورت گیرد، وگرنه هر فردی با توقعات نابه جا ویرانگر آینده خود خواهد بود.
● تقویت نقش ریش سفیدی در امر ازدواج
به اطراف خود دقت کنید، چه بسیار دختران خوب و صاحب ویژگی های مناسب و حتی شاغل در سازمان های مختلف هستند که تا سنین بالای ۳۵ سال هم ازدواج نکرده اند. آیا همه این افراد پرتوقع بوده اند؟! خیلی از مطبوعات عدم توازن آماری پسران و دختران در سن ازدواج را مطرح می کنند. عده ای در قالب بحث های روانشناسی با تئوری های بدیع خود می گویند: «افرادی که ازدواج نکرده اند قادر نبوده اند خود را در موقعیت مناسب قرار دهند. به عبارتی از هوش کافی برخوردار نیستند و یا عامیانه تر زرنگی ندارند!» عده ای نیز مسائل اقتصادی را عامل اصلی عنوان می کنند و در پی آن به بحث کلیشه ای پرتوقع بودن دختران رو می آورند.
حجت الاسلام جوادی رئیس ازدواج دانشجویی نهاد رهبری ضمن اشاره به این که این گونه تحلیل های تیره اساس و پایه علمی ندارند و تنها افراد مغرض می خواهند ذهنیت بچه های مذهبی ما را به هم ریخته و زمینه انحراف را ایجاد کنند، می گوید: «براساس نگاه سنتی فاصله زن و مرد باید شش تا هفت سال باشد، در حالی که در شرایط فعلی ثابت شده فاصله سنی یک تا دو سال هم مشکل جدی ایجاد نمی کند. اگر بخواهیم بر دیدگاه سنتی پافشاری کنیم، تعداد دختران و پسران آماده ازدواج در تطابق نخواهد بود، اما اگر نگاه را اصلاح کنیم توازن برقرار است. وقتی سخن از اصلاح نگرش سنتی به میان می آید، منظور تغییر چنین دیدگاه هایی است، وگرنه هیچ کس نمی خواهد نقش خانواده را که یک نقش اساسی است، حذف کند. اتفاقاً ما دلیل اصلی افزایش سن ازدواج و تجرد اجباری برخی جوانان را در کمرنگ شدن نقش ریش سفیدی و وساطت می دانیم.»
وی ادامه می دهد: «این که بنگاه ازدواج و همسریابی تأسیس کنیم، راه حل مناسبی نیست. باید فرهنگ سازی شود که هر کس در قبال مجردین اطراف خود احساس مسئولیت داشته باشد. یک دوست متأهل به دوست مجرد خود موارد مناسب را معرفی کند. یک رئیس هوشمند افراد با توانمندی همسطح را به هم معرفی کند. یک استاد دانشگاه واسطه ازدواج و معرفی دانشجویانش بشود. اما همه می گویند: اگر بد باشد، تقصیرها گردن ماست، لذا با این ذهنیت منفی همه درها را در مسیر خیر به روی خود می بندند.»
وی در تکمیل صحبت هایش می گوید: «هنوز هم خانواده ها به دنبال دختران و پسران متعهد هستند. بیاییم با احیای شیوه های اسلامی و پررنگ شدن نقش وساطت به ازدواج آسان، به موقع و پربرکت جوانان کمک کنیم.»
ازدواج خصوصی ترین و شخصی ترین واقعه در زندگی هر فردی است، اما نباید نظارت و مشورت بزرگتر ها را نادیده گرفت. اگرچه ازدواج امری فردی و معیارهای آن سلیقه ای است، اما خودسرانه و یک جانبه تصمیم گرفتن و در مشورت و مطالعه کوتاهی کردن نتیجه ای جز از دست دادن فرصت های مفید و تکرار نشدنی درپی نخواهد داشت.
از طرف دیگر ازدواج نه تنها پیوند دو انسان که پیوند اعتقادات، اولویت ها و خانواده هاست.
چه خوب است انتخاب بر مبنای معیارهای منطقی و عقلانی باشد تا پس از انتخاب عقلانی، عواطف شکل بگیرد، زیرا در سایه درک و تفاهم متقابل است که می توان بسیاری از خواسته ها را پس از ازدواج محقق کرد.
توجه داشته باشید این گفته به معنای نادیده گرفتن کامل عواطف در مرحله خواستگاری نیست، تنها تعادل بین عواطف و منطق مطرح است. همه می دانیم بدون علاقه هیچ کاری صورت نمی گیرد، چه برسد به امر ازدواج که اساس آن کشش قلبی است.
در لحظه خواستگاری سه حالت ممکن است: حالت اول طرف مقابل را دوست دارید و به خاطر تطابق با معیارهایتان مناسب تشخیص می دهید. حالت دوم نه دوست داشتن مطرح است و درعین حال نه تنفر (حالت خنثی)، حالت سوم واقعا از شخص مقابل متنفرید!
برای حالت اول و دوم از دید کارشناسان امید تشکیل زندگی موفق وجود دارد، ولی درحالت سوم هرگز تسلیم حرف هایی چون بعدا عشق می آید، نشوید.
در اسلام وقتی به ویژگی هم کفو بودن زوجین تاکید شده، منظور تعادل بین منطق و احساسات بوده تا با دیدی روشن معیارهای از قبل انتخاب شده خود را در گزینه روبرویمان جستجو کنیم و به این سؤال که آیا برای من مناسب است یا خیر؟ پاسخ روشنی به خودمان بدهیم. لازم است به یاد داشته باشید جواب منفی گرفتن از طرف مقابل هیچ گاه به مفهوم این نیست که شما هرگز برای امر ازدواج مناسب نیستید، به این مفهوم است که طرف مقابل شما را منطبق با معیارهای، (درست و یا نادرست) خود نمی داند.
داشتن معیار ضرورت اصلی ازدواج جزو اولین گام هاست که باید با درایت برداشته شود. جالب اینجاست که برخی افراد بدون داشتن معیار اقدام به خواستگاری می کنند و در اولین جلسه صرفا براساس احساسات ویژگی هایی از شخص مقابل را به عنوان معیارهای خود می دانند!
نداشتن معیار یعنی هنوز برای ازدواج آمادگی ندارید و باید به تفکر بیشتری بپردازید. افرادی که معیار ندارند از این شاخه به آن شاخه پریده و گاه در دام تنوع طلبی های غربی هیچ گاه رنگ خوشبختی را نخواهند دید.
● خصوصیات مشاور ازدواج
منیره غلامی توکلی یک روزنامه نگار جوان با تاکید به مقوله مشورت در امر ازدواج می گوید: «امروزه جوانان با دید منفی و نظر مغرضانه به صحبت ها و نظرات بزرگترها می نگرند و عقاید آنها را تاریخ مصرف گذشته یا در نقطه ای مقابل شرایط کنونی جامعه می دانند. در پاسخ به این قشر باید گفت: مگر دلسوزتر از والدین برای فرزند کسی هست؟ ضمنا هرچند که شرایط مدرنیته برهمه چیز تأثیر داشته، ولی مفهوم اصلی خوشبختی در کنار همسر تغییر نکرده است. اکثر افراد همسر خوب را در ویژگی هایی چون تدین، تلاش، تحمل بالا، سازش و قدرت مدیریت خانواده جستجو می کنند. ویژگی هایی که قبلا بوده و درشرایط فعلی نیز عکس این موارد ثابت نشده است.»
وی در ادامه می گوید:«ضمنا هر انسانی باید دوستان دانا و مطمئنی داشته باشد که در مراحل مختلف زندگی از آنها مدد فکری بگیرد. فردی که می خواهد طرف مشاوره ما برای ازدواج باشد باید ویژگی های مهمی داشته باشد از جمله ایمان، زیرا به انسان بی ایمان نمی توان اعتماد کرد. اگر کسی ایمان کامل داشته باشد راه ها و معیارهای اسلامی را برای انتخابی درست جلوی پای جوان می گذارد.
مشاور باید عقل و فهم بالایی داشته باشد تا از روی احساس صرف یا جهالت ما را به مسیر غلط راهنمایی نکند. نسبت به مسائل انتخاب همسر و ازدواج آگاهی کامل داشته باشد. باید زبانی صریح داشته باشد تا نظرات و پیشنهادات خود را آزادانه و بدون تسلط فکری و اجبار دیگران مطرح کند. دلسوز و خیرخواه انسان باشد و درنهایت امین و رازدار بوده تا بتوان اسرار قلبی خود را به او گفت. اگر فردی دارای ویژگی های فوق باشد بعداز مشورت گرفتن و از تجربیات او استفاده کردن می توان تصمیم نهایی را گرفت.»
● اصلاح سنت های غلط و تعدیل بدعت ها
در ایلات خوزستان معمولا دید عمومی براین است که شدیدترین سنت ها در امر ازدواج به اجرا گذاشته می شود، اما باید گفت به یمن برنامه های منسجم صدا و سیما در زمینه مشاوره های قبل ازدواج و فرهنگ سازی های خوب همه سنت های نادرست دچار تحول شده اند. چه خوب است که با دید روشن تری در برنامه های رسانه ای به مسیر مناسب که تلفیق شیوه های سنتی و مدرن است پرداخته و معیارهای صحیح ازدواج را متذکر شویم.
سید فاخر آلبو شوکه، از بزرگان عشایر عرب در خوزستان پیرامون تحولات صحیح در شیوه های همسر گزینی که به ویژه بعداز انقلاب اسلامی با فرهنگ سازی های رسانه ای صورت گرفته اشاره کرده و می گوید: «رسم اشتباه قدیمی این بوده که جوانان ایل هرگز در ازدواج قدرت تصمیم گیری نداشتند. در صد سال پیش اجبارا دختر عمو را به پسر عمو می دادند که علت آن را به این نکته نیز ختم می کردند که می گفتند حیف است دختر برادرم با فرد غریبه ای ازدواج کند. البته آن زمان دختر و پسر حق انتخاب نداشتند و والدین و بزرگان ایل حق انتخاب را از آنان سلب می نمودند و به جای آنها تصمیم می گرفتند.»
وی درباره شرایط فعلی انتخاب همسر در عشایر عرب توضیح می دهد: «ولی درحال حاضر شیوه های سنتی منسوخ شده است و اجباری در کار نیست و جای اجبار را معیارهایی چون سطح فرهنگ، شاغل بودن، نداشتن سوءاخلاق و متدین بودن را برای ازدواج گرفته و پسر و دختر حق انتخاب دارند و خانواده دیگر به مانند گذشته صددرصد برای فرزندان خود تصمیم نمی گیرند و آنها هستند که آینده خود را با انتخابشان و البته با مشورت بزرگان رقم می زنند.
درحال حاضر پس از انجام مراحل تحقیق از اطرافیان و همسایه های خانواده دختر یا پسر، تدین، حجب و حیا، میزان تحصیلات یا سطح سواد، خوشنامی، پایبندی به اسلام و موارد حسنه دیگر مدنظر قرار گرفته و سپس مراحل دیگر را انجام می دهند.
دخالت دیدگاه های اسلامی در زمان های قدیم و حال حاضر از مهمترین شاخصه های همسر گزینی به شمار می رود و اگر خانواده عروس یا داماد نسبت به اسلام نگرش منفی داشته باشند به آنها هم جواب منفی می دهند.
کلیه سنت های قدیمی برداشته شده و عشایر عرب از لحظه معرفی تا ازدواج به مانند سایر نقاط کشور عمل می کنند، مانند صحبت کردن رودرروی دختر و پسر و بیان دیدگاه هایشان، خرید قبل از ازدواج و...»
وی در ادامه متذکر می شود تصحیح سنت های غلط به معنای حذف کامل نقش ریش سفیدی نیست، بلکه منظور دادن حق انتخاب به جوانان و حق مشورت و مطالعه به ریش سفیدان و بزرگان ایل است.
سیدفاخر ادامه می دهد: «این جا دیگر به مثل گذشته نیست که جوانان خاموش بنشینند و برایشان تصمیم گیری شود. عده ای از جوانان تحصیل کرده حتی همسر خود را از غریبه ها و در دانشگاه انتخاب می کنند. اگر مواردی می بینند که به مثل یک قرن گذشته رفتار می کنند، موارد بسیار نادر و در اقلیت هستند. البته انتظار ما این است که این بار از آن سوی بوم پرت نشویم و سنت های خوب به طورکلی به همراه سنت های غلط محو نشوند.»
● مهمترین معیارهای ازدواج کدامند؟
تحقیقات نشان می دهد کسانی که ازدواج نمی کنند ناخرسند، حاشیه ای و منزوی شده و عمر کمتری نسبت به سایر افراد دارند، ازدواج یک رابطه صمیمی و زناشویی میان زوجین است.
هر انسان برای ادامه زندگی، شادابی و رهایی از تنهایی به یک رابطه صمیمی نیاز دارد و این رابطه در زندگی زناشویی محقق می شود.
اگر چنین رابطه ای میان انسان ها نباشد، فرد احساس تنهایی کرده و زندگی برایش معنا و مفهومی ندارد. انسان در سن جوانی وارد رابطه صمیمانه می شود. رابطه صمیمانه، در سلامت انسان و خرسندی او از زندگی نقش اساسی دارد وقتی این ارتباط شکل ویژه پیدا کرد، عاشقانه خواهد شد. ازدواج اساسی ترین و طولانی ترین رابطه ای است که در زندگی انسان ها برقرار می شود.
عباس اسماعیل گل، روانشناس با بیان این مطالب بر اهمیت ازدواج تأکید کرده و پیرامون معیارهای غلط ازدواج می گوید: «معیارهای ازدواج بستگی به سن افراد دارد، پسران و دختران در سنین ۱۸تا ۲۲سالگی معمولا افرادی را برای ازدواج درنظر می گیرند که تنها از آنها خوششان بیاید و به مفهوم ازدواج فکر نمی کنند و تنها چیزی که مهم است دوست داشتن است.
براساس تحقیقات انجام شده زندگی زوج هایی که تنها بر مبنای دوست داشتن بوده و نه امکانات مالی، چند سال بیشتر دوام نمی آورد و پس از گذشت ۵سال به دلیل مشکلات اقتصادی و عدم تفاهم از یکدیگر جدا می شوند.
همچنین معیار و فکر دختران و پسران برای ازدواج تا سن ۲۴سالگی مرتب در حال تغییر است و فکر ثابتی ندارد و در این سنین آمار طلاق بیش از سنین دیگر است، اما بعد از این سن، دختران تنها کسی را برای زندگی خود انتخاب می کنند که بتوانند روی آن حساب کنند و دیگر به داشتن پول و مدرک پسر توجهی نمی کنند، اما پسران دقیقا برعکس عمل می کنند و در حال حاضر فقط با توجه به پول، مدرک، تک فرزند بودن و شغل دختر با او ازدواج می کنند.»
وی ادامه می دهد: «دختران به دلیل فشار و اجبار خانواده برای ازدواج که به آنها تحمیل می شود حاضر به ازدواج با پسرانی می شوند که از امکانات کافی برای زندگی برخوردار نیستند و مدرک تحصیلی بسیار پایین تر از خودشان دارند و کوچکتر نیز هستند.
گاهی ازدواج نادرست بر مبنای جلب رضایت خانواده و یا اطرافیان صورت می گیرد یا عقاید نادرستی که در مورد حق برتری ازدواج پسر عموها با دخترعموها بین برخی اقوام ایجاد شده است، (حتی با وجود مخالفت های فراوان علم ژنتیک در خصوص ازدواج فامیلی و احتمال مشکلات وراثتی و ژنتیکی ناشی از آن) و... گاهی ازدواج با هدف بهره کشی صورت می گیرد. مثل نگهداری از فرزندان ازدواج اول و یا صرفاً انجام امور منزل و وظایف مخصوص خانه داری، یا نگهداری از سالمندان ساکن در خانواده و مراقبت و پرستاری از آنها مثل مراقبت از مادر بیکار و از کار افتاده، بدون توجه به اینکه برای انجام این امور می توان از افراد دیگر نیز استفاده کرد.گاهی نیز ازدواج یا انتخاب بر مبنای دلسوزی شکل می گیرد که بدترین و خطرناک ترین شکل ازدواج است چرا که احساس ندامت و پشیمانی به احتمال فراوان گریبانگیر فرد خواهد شد.»
این روانشناس رشد عاطفی فکری، تشابه علایق و طرز تفکر، تشابه مذهبی، تشابه تحصیلی و طبقاتی، تشابه علاقه به زندگی و سرعت عمل در کارها، رابطه با خانواده زن و شوهر و... را جزو مهمترین عوامل توافق در ازدواج بیان می کند.
● رقابت پنهان یا ربایندگی بخت!
کارشناسان مسائل خانواده معتقدند که برای افزایش سن ازدواج دلایل متعددی را می توان متذکر شد.
البته شرایط سخت اقتصادی و تجاری ایران در تولید شغل و به کارگیری نیروی متخصص هم یکی از دلایل بروز این مشکل به صورت حاد است. جوانی که با داشتن تحصیلات و کار آن قدر حقوق ندارد که خانه ای را اجاره کند یا از پس مخارج زندگی دو- سه نفر بربیاید؛ چگونه به خواستگاری دختر خانمی که در رفاه نسبی خانه پدری بزرگ شده، برود؟ با این شرایط اوضاع جوانان بی کار با کرام الکاتبین است، اما به جز وجود این شرایط ناخواسته، تأخیر د رامر ازدواج به بعضی اتفاقات یا بدعت های زشت از سوی خانواده پسر و دختر برمی گردد که از آن تحت عنوان «رقابت پنهان یا ربایندگی بخت» نام می برم.
میترا خسروبیک، روزنامه نگار و تحلیل گر مسائل اجتماعی با بیان این مقدمه می گوید: «برای مثال یکی از بدعت های تقریبا جدید چشم داشت خانواده پسر به دارایی پدر دختر است که تحت این جمله آن را توجیه می کنند (دختری خوشبخت است که از نظر مالی بر همسر خود بچربد) من فکر می کنم این خانواده ها از افعال معکوس استفاده می کنند! قشر متوسط که اکثریت جامعه را دربرمی گیرد؛چه باید بکند؟ در تقابلی دیگر برخی از خانواده های دختر هم در پاسخی دندان شکن! دختران خود را به هر دلیلی که گفتنش دون شخصیت انسانی است به مردانی با تفاوت سنی بالا و مال بسیار می دهند. این گونه سر هر دو خانواده یعنی پسر و دختر کلاه رفته است، زیرا بخت دختر ۳۰ساله را دختری با سن ۱۸سال ربوده است و پسر ۲۵ساله ای که حق اوست در مصافی متقابل به دام دختر ۳۰ساله افتاده است. حاشا و کلا براحساس خوشبختی در این گونه ازدواج ها! چرا که ازدواج دختر با مرد مسن یا مرد جوان با زن بزرگ تر از خود پیامدهای قابل پیش بینی و غیرقابل پیشگیری دارد، از طرفی پسر جوانی که با درآمد کم یا متوسط با خانمی از طبقه بالاتر از خود ازدواج کرده باید سلطه مادیات خانم را در زندگی بپذیرد. پس دختران و پسران آینده نگر در پی تلاش برای یافتن آنچه شرایط مطلوب ازدواج است، آن قدر سرگردان می مانند تا سنشان بالا می رود و اگر برخی موفق شوند؛ این خواسته کم کم به یک معضل اجتماعی تبدیل می شود تا جایی که امروزه دختر و پسر برای نیفتادن به این دام با گزینش راه غلط در ورطه ای دیگر به نام ازدواج های تلفنی، ازدواج با کوچک تر از خود و زنان بیوه و مردان زن دار خود را در چاهی عمیق تر می افکنند.
وی در ادامه صحبت درباره رویکرد جوانان به ازدواج به نکته جالبی اشاره می کند و می گوید: «جوانان ما از ابتدای آشنایی به دنبال «عشق» هستند. برخی آن را در زیبایی و برخی در مادیات و برخی در دوست داشتن افراطی جست وجو می کنند. پس بهتر است عشق رامعنی کنیم. به نظر من عشق یعنی جاذبه و کشش قلبی انسان به سوی کمال و جمال. زیبایی یکی از جمالات ناپایدار است. مال از کمالات اکتسابی و از بین رفتنی است. فاصله دوست داشتن تا نفرت یک قدم است. پس باید دانست که عشق فروآمدنی نیست، بلکه یافتنی و اکتسابی است و به مرور زمان حاصل می شود. عشق را جز با عاشقانه زندگی کردن نمی توان شناخت. بهتر است دنبال این عشق در روابط پنهانی، افراط در معاشرت، خیال پردازی، خودنمایی و جلب توجه به جنس مخالف در مجامع مختلف نگردیم. عشق در خانه کوچک قلب ما درکنار زن یا مردی مؤمن، فهمیده، با شرایط زندگی معمولی هم یافت شدنی است. در این زمینه از تجربه دیگران استفاده کنیم. مشاوره بگیریم. جایی خوانده بودم که تجربه، پزشک متبحر و زبردستی است که بعد از بیماری به عیادت می آید، بهتر است خود را با گرفتن تجربیات دیگران واکسینه کنیم.»
وی در تکمیل صحبت هایش می گوید: «از مسئولین مملکت انتظار می رود که با ایجاد شرایط کار، جذب درست نیروی متخصص و سرمایه گذاری در امر ساختن خانه برای زوج های جوان، در ایجاد انگیزه برای ازدواج جوانان کمک کند. مقام معظم رهبری دراین باره می فرمایند: پیوند خانوادگی و علقه ازدواج، دارای آثار بسیار ماندگار، مهم و سرنوشت ساز، هم برای اهل خانواده و هم اصل جامعه است.»
نکته جالب این جاست که تحقیقات جدید دانشمندان استرالیایی بر این گفته که عشق تنها برای ازدواج کافی نیست و عوامل دیگری نیز دراین امر دخیل هستند، صحه می گذارد. دراین تحقیق آمده است: «احتمال طلاق دربین زوج هایی که شوهر ۹ سال بزرگتر از همسر خود داشته باشند یا آن که بیش از ۲۵ سالگی ازدواج کرده باشند، دو برابر بیشتر از دیگر زوج ها است. عشق و محبت دوطرفه، پول و سرمایه مالی مناسب، اخلاق صحیح ودرست از دیگر عوامل مرتبط با زندگی پایدار درمیان زوج هاست. گفته می شود زوج هایی که در زندگی خود پایدار باشند، قادرند زندگی خوب و درخور توجهی برای فرزندان فراهم کنند و به آنان نیز درست زندگی کردن را بیاموزند.»
● به مسیر تعادل برگردیم
محدودیت در وساطت ها و تغییرات روحیه و باورهای جوانان دوعامل تاثیرگذار در شیوه های همسرگزینی محسوب می شوند.
دکتر فتاحی زاده، عضو گروه قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا(س) درپاسخ به این سؤال که تا چه زمانی برای انتخاب همسر مناسب صبر کنیم، می گوید: «این که درمعیارهای خود به طور خاص بر یک یا چند فاکتور زوم کنیم، درصد انتخاب را پایین می آورد. باید کل معیارها را مهم دانست و در فرد مقابل جست وجو کرد. در انتخاب اگر فرد مقابل۵۰ درصد معیارها را دارا باشد، مورد قابل تفکری است.»
حجت الاسلام مهدوی آملی جزء اساتید حوزه نیز نه بر انتخاب های خیابانی صحه می گذارد و نه تاسیس بنگاه های همسرگزینی را شیوه مناسبی ارزیابی می کند. وی می گوید: «پسری که می خواهد زن بگیرد لازم نیست همه دختران را بشناسد. از همان تعدادی که دوروبرش است می تواند با مشورت بزرگترها یک نفر را انتخاب کند. خود فرد یک تعداد مورد مناسب در محل کار و تحصیل می شناسد. پدر او خانواده هایی را می شناسد. باید دید را عوض کرد. این را که نمی شود گفت همه دختران فامیل و آشنا مناسب نیستند، آن دختری را که در کوچه پیدا کرده ام مناسب است. دیدتان را عوض کنید، به اطرافتان دقت داشته باشید، خوشبختی در نزدیکی شماست.
قبلا یک سری سختگیری ها بوده و حالا هم بیم آن می رود که دچار افراط شویم. لازم است به مسیر تعادل برگردیم.»
گالیا توانگر
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید