سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


خمیازه های خستگی پشت میز کار


خمیازه های خستگی پشت میز کار
کار و تلاش برای بهبود زندگی و رسیدن به رشفاه اجتماعی در تمامی جوامع دنیا به یک ارزش مبدل شده و همه به نوعی در تلاشند تا به آن نقطه مطلوب دست یابند.
اما با این حال فرسودگی شغلی و بی معنا بودن بازنشستگی و دشواری های محیط کار سبب گردیده تا سلامت روحی و روانی نیروهای کار با چالشی جدی و اساسی روبرو شود.
فرسودگی شغلی، پدیده ای شایان توجه است چرا که انجام کارهای موظفی در موقعیت های دشوار و استرس بار و انباشت فشارهای روانی و نبود بازخورد و یا فرایندهای آرامش بخش در پروسه های کاری به نظر می رسد که می توانند به مرور زمان کارایی را در نیروی کار جابه جا کنند گرچه به ظاهر محسوس نباشد و لیکن تاثیرات آن در متن زندگی و رفتار و خلق و خوی و تندرستی جسم و سلامت روان انسان، شناور خواهد شد.
به جرات می توان گفت کمتر انسانی حتی در سطح جهان وجود دارد که در محیط کار، اجتماع، موقع رانندگی، تجارت و... دل مشغولی های زندگی را نداشته باشد. چرا که اصل و اساس زندگی بر پایه انگیزه و بهره مندی از تمامی فعالیت های انسان می چرخد.
البته کارشناسان معتقدند که داشتن دغدغه خاطر امری طبیعی است و در برخی موارد سبب تحول و پیشرفت در امور مختلف زندگی می شود.
● منحنی های مخل سلامت در محیط کار
«فراهانی» مشاور تربیتی، پیرامون «فرسودگی» شغلی به گزارشگر کیهان می گوید: «شتاب های برخی از افراد هنگام رانندگی، سوار شدن مترو، عبور پرجنب و جوش در پیاده روهای شلوغ و امثالهم ربطی به نفس آزردگی های شغلی ندارند چون از نوع هنجارهای بدیهی و لحظه ای کنترل شده محسوب می شوند.
ولی آن چه که به فرسودگی شغلی مرتبط است فعل و انفعالات کار، شغل، معیشت، نیازها، توقعات و مسئولیت پذیری هاست که در برخی از افراد منحنی های منفی مخل سلامت در حس و حال و فکر شخصی ترسیم می شود. در چنان حالت است که راه و روش متعادل انسان دچار اختلال و ناسازگاری هایی خواهد شد. این قبیل اتفاقات در هر جامعه و هر موقعیت شغلی گاه می تواند به طور کامل در جهت رضایتمندی کارگزار نباشد. در نتیجه باعث ایجاد دغدغه خاطر کارمند، کارگر و غیره خواهد شد. اصولا انسان در طول زندگی در برابر موقعیت های مختلف عکس العمل های متفاوتی نشان می دهد. فرضا یک دانش آموز یا جوانی که در امتحان تحصیلی و کنکور دانشگاه نمره کم می گیرد طبیعی است دچار بهم ریختگی روحی- فکری غیرمتعارف شود. یا فردی که بیش از یک مدت زمان مقرر کاری همچنان مشغول فعالیت در محل اشتغال است و یا در پی پایان مثلا ۸ ساعت کار به مسافرکشی روی می آورد مسلم است که از زمان استراحت خود می زند. یعنی تحت فشار مضاعف روحی و فکری قرار می گیرد، غافل از آن که با این شیوه به طور نامحسوس خویشتن را فرسوده و قوای طبیعی خود را تضعیف می کند. یا شخصی که سال ها در یک قسمت محل کار تشکیلاتی- اداری تابعه فعالیت کرده و با آن محیط و همکاران انس پیدا کرده است، به هر دلیل به قسمت دیگر همان اداره و یا محل دیگر منتقل می شود که شاید نتواند با محیط جدید خود را انطباق دهد. این قبیل نیروی کار در اثر تضاد با آنچه اتفاق می افتد غالبا افسرده می شوند. این مشاور تربیتی در ادامه سخنان خود می گوید: «به عنوان مثال فردی که موقعیت شغلی اش ارتقا پیدا می کند و براساس آن، مسئولیت کاری اش متحول و سنگین می شود، خود را موظف می داند حتی بیش از قبل کار کند، زودتر به سر کار آید و دیرتر از زمان ماقبل، از محل کار خارج شود. در چنین گردش کاری خستگی و ناآرامی بیشتر روحی نسبت به وضعیت سابقش احساس می کند. این تغییرات روی رفتار و گفتار او هم اثر می گذارد و چه بسا این فرد بار فشارهای کار را در محیط خانواده به نوعی تخلیه می کند، یعنی بدخلقی می کند و یا از همصحبتی با اهل خانواده طفره می رود. در کل، ناسازگاری به هر صورت و عنوان در محیط کار چنانچه استمرار یابد به همان حد روی انرژی، فعالیت مفید، خلق و خوی و سلامت شخص اثرگذار است تا جایی که بعضا فرد در فروماندگی انجام کارهای اداری یا کارگاهی و فروشندگی، خود به گوشه نشینی تمایل نشان می دهد.»
یک راننده مسافربر که حدود ۶۰ ساله می نماید با لحنی ملایم می گوید: «جوانی و اوج قدرت کاری ام را در سازمانی طی کردم حالا که باید دوران استراحت را داشته باشم باز از صبح تا غروب توی ترافیک دنبال جور کردن هزینه پنج سر عائله هستم. معلوم است دیگر که آدم فرسوده می شود، کسل و خسته می شود. آنان که برنامه برای زندگی و کار و اقتصاد مردم می ریزند چه تعریفی از فرسودگی ما دارند؟ زندگی که همه اش دوندگی و بدو بدو کردن نیست. ماشین هم ایستگاه دارد و استراحتگاه. آدم که فولاد نیست...» از پشت فرمان بیرون می آید. با دستمال دور گردنش، نخ های عرق صورت پرچینش را جمع می کند. صدا می زند: زیر پل کریمخان...
پرکاری، نامساعد بودن شرایط محیط کار، ناکافی بودن مزد (حقوق) نسبت به هزینه های ملزومات زندگی، محدودیت سنی نیروی توانمند و مفید و خروج آن از چرخه اشتغال عوامل عمده و تاثیرگذار دغدغه خاطر و تهدید سلامت روحی و فکری نیروی انسانی از دیدگاه «معاون امور استان های خانه کارگر کشور» است.
● حقوق ناکافی، پرکاری و تخریب روانی
بیان نظرات «حسن صادقی» درباره علل فرسایش شغلی، نخست نقل کوتاه این موضوع در کشورهای» توسعه یافته است. او می گوید: «کشورهای مختلف توسعه یافته در ارتباط با فرسودگی نیروی کار دلایل متعددی ارایه کرد ه اند و از جمله علت ها را پرکاری و پیر شدن زودرس نیروی کار و کاهش عمر مفید آنان در محیط کار می دانند که در چنان کشورها شدت بیشتری دارد.
لذا شاهد کاهش سلامت نیروی کار هستیم. براساس آمارهای جهانی، این موضوع به میزان اندک به درآمد نیروی کار برمی گردد، چرا که چنان نیروهایی که مزد روزانه شان یک تا دو دلار باشد در محدوده فقر و گرسنگی هستند که طبعا روی سلامت شان اثر مخرب دارد. از طرف دیگر، نداشتن دستمزد مکفی برای تامین اقتصاد خانوار یک سری دغدغه های فکری خارج از محیط به بار می آورد که می تواند روی سلامت نیروی کار بسیار موثر باشد که اثرات آن نامحسوس خواهد بود، مثل افسردگی روانی و پرخاشگری.»
وی می گوید: «طبیعی است وقتی یک کارگر هزینه های معاش، بهداشت و مخارج تحصیلی فرزندانش که احتمالا یکی شان دانشجو در یک شهر دور از زادگاه و دیگری در شهر مسکونی خانواده اش تحصیل می کند را نتواند پوشش بدهد، ضمن آن که اثر تخریبی روی کار و بهره وری می گذارد و روند تندرستی، روحی، جسمی و زندگی اش با تهدید مواجه خواهد شد. بنابراین، آثار تخریبی و نبود مکانیزم بازدارنده عوامل یا کاهش آلودگی محیط کار و دغدغه های موقعیت خانواده، نشأت گرفته از ناکافی بودن امکانات مالی است و همه این عوامل ممکن است دست به دست هم دهند و کلا عمر مفید نیروی کار را کاهش داده و حتی او را دچار انواع بیماری کند.»
از این مقام مسئول می پرسم که عمر مفید نیروی کار در کشورمان چقدر است، در پاسخ می گوید: «سقف زمان مفید کار شصت و پنج سال است اما باید گفت مسئولان اجرایی فکر می کنند این میزان عمر کار برای شخص به نفع سیستم اجرایی و برنامه ریزی است.
به گفته رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کار، حدود پانصد هزار نفر کارگر تنها در یک بخش از جامعه کاری مشغول کارهای سخت و زیان آور هستند در حالی که آن ها همچنان جوان و پرکارند اما از شغل خود بیکار و مشمول قانون بازنشستگی می شوند و بازدهی شغلی شان به صفر می رسد. یا آن که برخی با بیست وپنج سال سابقه کار و یا دیگرانی با ده سال ترفیع و کلا عدم استفاده از توانمندی بالقوه نیروی کار کشور، به اشتغال شان پایان داده می شود. این شرایط برای آن است که بحران وضعیت کار را پشت سر بگذاریم در حالی نیروی پرکار و توانمند را عملا از محیط شغلی و کاری خارج می کنیم.»
● ایجاد انگیزه و تعادل بین دخل و خرج
اما یک شهروند بازنشسته در پاسخ به سوالم می گوید: «امنیت شغلی، ایجاد انگیزه و دریافتی برابر پرداخت ها به همه دغدغه های شغلی خاتمه می دهد.»
او که خود را «عبداللهی» معرفی می کند و پرانرژی است، حالا مقداری آرام صحبت می کند اما طوری که انگار پیش از بیان، کلمه ها را می خواهد صیقل بدهد چون هرچند لحظه مکث می کند و برخی ا ز حرفش را به سختی ادا می کند مثل این: ما آدم های به قول برو بچه ها، قدیمی ها هر یک حداقل سی سال در دستگاه های کشور کار کردیم حقوق ها پایین اما تب عشق کار بالا بود مسئولیت پذیر بودم. بارها ماه ها مامور خدمت در شهرهای دور بودم. این که شما می پرسید فرسودگی شغلی و آثار آن، در فکر خیلی از ما کارمندان جایی نداشت چون که کار را جزو عمرمان می دانستیم. آدم از کار فرسوده نمی شود، اعتقاد دارم کار آدم را سرپا نگه می دارد. الان هم پس از چند سال پایان خدمت اداری حاضرم همان کاری که داشتم ادامه بدهم ولیکن آنچه آدم را فرسوده می کند و دغدغه می آورد، کم لطفی های بعد از اتمام کار و اختلاف زیاد بین حقوق و مخارج است.
چند و چون از هم ریختگی برآمده از فرسودگی شغلی به روایت علم روان شناسی، عوامل زمینه ساز پیامدها و چگونگی پیشگیری این پدیده منفی را از زبان یک پژوهشگر و کارشناس ارشد روان شناسی می خوانیم.
«محمد کیوان زاده» می گوید: «فرسودگی شغلی به عنوان از دست دادن انرژی و نشاط تعریف شده است. شخصی که دچار فرسودگی شغلی می شود از خود احساس کسالت نسبت به انجام رفتار شغلی بروز می دهد.»
به گفته وی، فرسودگی شغلی به وجود آمده در فرد شاغل پیامدی از فشار شغلی دایمی است، به گونه ای که شخص در محیط کاری به علت وجود عوامل درونی و بیرونی احساس فشار می کند. هنگامی که این فشار دایمی و مکرر می شود، تبدیل به احساس فرسودگی می شود در چنین حالت، شخص انرژی خود را از دست می دهد.
از دیدگاه روان شناسی، فرسودگی شغلی آن نوع از فرسودگی روانی است که با فشار روحی با استرس های مربوط به شغل و محیط کار توام شده باشد.
در تحلیل و واکاوی موضوع فرسودگی شغلی، این فرآیند نیز واقع می شود که در اثر فشار ناشی از فرسودگی، گم شدن شخص در نقش خود با ضعف عملکرد شغلی اش همراه است. علت این اتفاق در دو جنبه فردی و محیط کاری مطرح می شود. عملکرد شغلی حاصل از فرسودگی شغلی به شیوه های گوناگونی از قبیل کناره گیری ازکار، غیبت و تغییر عملی کار مشاهده می شود.
وی ادامه می دهد: «اما فرسودگی شغلی در مورد افرادی که در شغل خود باقی می مانند موجب کاهش تولید و اثربخشی در کار می شوند. همچنین با کاهش رضایت شغلی و تعهد سازمانی نسبت به کار یا سازمان، مرتبط می شود. ازسوی دیگر افرادی که دچار فرسودگی شغلی می شوند می توانند روی احساس همکاران خود تاثیر بگذارند و این امر، حالت مسری به خود می گیرد. علاوه بر آن، بر روی شیوه متعارف زندگی خانوادگی نیز اثر منفی خواهند گذاشت، چرا که از دیدگاه روان شناسی، فرسودگی شغلی قادر است بهداشت اخلاقی و رفتاری افراد را تحت تاثیر قرار دهد و فرایندهایی از قبیل اضطراب، افسردگی و کاهش عزت نفس را در این گونه افراد تشدید کند»
انعطاف پذیری و توان تغییر شیوه اندیشیدن در ساز و برگ کار و زندگی، اصلاً به مفهوم تسلیم و محروم شدن فرد نیست، همان طور که قدم زدن روی خط یکنواخت زندگی و کسب و کار و ایستادن در ایستگاه انتظارات و توقعات رویایی، دلیل حصول زیستن در شرایط خالی از دغدغه نیست.
بخشی از فرسایش فکر و روح در ناسازگاری های محیط شغلی در محدوده مدیریتی و شرایط کلی جامعه و بخش دیگر در نحوه بهره وری از استعداد و کوشایی و غوطه ور شدن مفرط در کار به وجود می آید.
در شماره پیشین کم و بیش اشاره کردیم که عوامل فشار آور در شغل بعضاً افراط از سرناچاری تکرار کارکردن آن هم در مدت زمان فشرده، قبول مسئولیت، تغییر محل و نوع کار در یک محیط شغلی و.... می باشند. کسانی که در محوریت چنین مواردی واقع می شوند آنانی اند که دچار شتاب زدگی، بی قراری، کمبود وقت برای گپ و آگاهی از حال و کار افراد خانواده و... می شوند. از طرف دیگر، عاملیت های دیگر مسبب تأثیر گذاری در فرسودگی شغلی می شوند، مثل موفق نبودن در کار موردنظر، عدم تشویق درحیطه کاری، مجموعه این چرخش ها می تواند در فرسایش شغلی و پیشرفت و آرامش فکر و روان فرد تاثیرگذار باشند.
● مشاغل طاقت فرسا
از بیرون که این دکان قدیمی را می نگری خیال می کنی یک کامیون کمپرسی انواع واشر و تسمه لاستیکی و سیستم لوله کشی و اتصالات تاسیسات ساختمانی را تخلیه کرده است. نزدیک که می شوی فکر می کنی جداسازی آن همه کالای لاستیکی که بسیاری فله و برخی در کیسه های پلاستیکی و گونی روی هم تلمبار شده، غیرممکن است حتی سرریز این کالاها تا قسمتی از جلوی دکان آمده است. دست ها و لباس «محمد محسن جباری» از تماس با این کالاها کثیف شده است. او وسط صحبت هایش می گوید: «این ها - اشاره به کالای دکانش می کند - همه آلوده به مواد گوگرد، شیمیایی و کربن دار است. پوست دست هایش را نشان می دهد که در اثر تماس مداوم با این تولیدات لاستیکی آسیب دیده است. از او سؤال می کنم نظرش درباره فرسودگی شغلی و کار بیش ا زحد توان چیست؟ او صبح ها در جای دیگری مشغول به کار است و بعد از ظهرها می آید دکانش را باز می کند می گوید: «مجبورم صبح تا شب در چند جا کار کنم. امور زندگی ام به سختی می گذرد. ناچار صبح ها جای دیگر فعالیت می کنم و عصرها اینجا هستم. همه به خاطر تامین امرار معاش روزانه خانوادگی است چون برای بهتر شدن وضع زندگی، شب و روز باید کار کرد.»
او می گوید خسته از کار است، احساس بیحوصلگی می کند و اعصابش خراب می شود. می پرسم چقدر به فکرسلامت خود هستی؟ در پاسخ می گوید: «زیاد به سلامتی ام فکر نمی کنم. بیشتر به فکر خرج مایحتاج خانواده هستم. برای تأمین معاش همیشه باید از استراحت صرف نظر نمود و کار کرد.»
از ۱۰ سالگی مشغول کشاورزی بوده ولی برای انجام کاری به تهران آمده است. معتقد است که کشاورزی شغل سختی است و فشارهای زندگی باعث پیری زودرس و ناراحتی روحی آدم می شود.
«علی اکبر وفایی» می گوید: کشاورزی شغلی است که ۲۴ ساعت هم آدم را مشغول می کند. کسی که مالک کشت و کار نباشد روزی ۸ ساعت کار می کند. سپس روزی ۳ تا ۲ ساعت هم به احشام خود می رسد که معمولا چنین افرادی که برای دیگران کار می کنند، چند تا چشم دارند. نیرویی که روی زمین مالک کار می کند و اغلب دستش خالی است، پس از هر روزکاری باز به فکر فردای کار خود است؛ معمولاً زمان استراحت به زیارتگاه روستا می روند. کشاورزی کار کم توقع برای شاغل است. اهالی در روستا هزینه های زندگی خود را با میزان مشخص درآمدشان وفق می دهند. در دیدارهاشان درخانه یکدیگر با چایی و اگر بادعوت مهمان بیاید با تدارک آبگوشت (می خندد) و به قول معروف آب آبگوشت را زیاد می کنند!. این شیوه در شهرستان ها نیست. به گفته او شرایط در روستا برای روستاییان آن چنان هزینه های سنگین شهری ندارد مشکلات شاید ۲۰ درصد باشد که با سرمایه دولت این ۲۰ درصد هم برطرف می شود.
او اما فشارهای خستگی کار و تحریک اعصاب را عامل فرسودگی شغلی، زودرس شدن آثار پیری و ناراحتی روحی می داند.
● عوامل فرسودگی شغلی
«حسن صادقی» رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کار، درباره راهکار های بازدارنده عوامل فرسودگی شغلی از جمله پرکاری و کارکردن فراتر از زمان متعارف قانونی به مباحث ایجاد تسهیلات حمایتی حقوق و دستمزد چندگانگی بیمه و کاهش آلودگی محیط کارگاه های تولیدی اشاره می کند و برای جلوگیری از پرکاری معتقد است می بایست سیستم های حمایتی به موازات پرکاری و در جهت بالا رفتن سقف سلامت نیروی کار اقدام کنند. وی می گوید: «در این زمینه می توان چند لایه شدن بیمه از جمله بیمه مکمل را در نظر داشت. از سوی دیگر برای آن که نیروی کار، دغدغه معاش به عنوان یک عامل مهم در ایجاد فرسودگی را نداشته باشد، باید مزد افراد را براساس واقعیت های تورمی همانند کشورهای توسعه یافته، منظور کنند تا انگیزه بیشتر برای نیروی کار به وجود آید.»
معاون امور استان های خانه کارگر کشور، با اشاره به اینکه بسیاری از کشورهای توسعه یافته رویکرد به افزایش شرایط و تسهیلات مربوط به سن نیروی کار دارند و همچنین در جهت کاهش کمیت آمار بازنشستگی به شدت اقدام می کنند، می گوید: «اما در کشور ما نیروهای کار بعضاً با ۲۰ سال سابقه بازنشسته می شوند، با این حال در محیط کارهای سخت و زیان آور که آلودگی های صوتی، شیمیایی و بیولوژیکی دارند می بایست مکانیزم هایی اثربخش در جهت حفظ سلامت نیروی کار وجود داشته باشند همچنین در سیستم های دیگر مثلاً کارگاه های بافندگی با توجه به غلظت آلایندگی مواد کاربردی و یا در محل های ذوب شیشه (شیشه گری) که بحث گرمایشی دارند، باید مکانیزم های مناسب حفظ سلامت کارکنان وجود داشته باشد. رعایت این موارد خود از زودرس شدن عاملیت فرسایندگی جسمی - روانی جلوگیری و در افزایش تولید مؤثر خواهد بود.»
شغلش نقاشی ساختمان بوده است. انرژی و توانش که تحلیل می رود، از کار نقاشی دست می کشد. بعد در یک مؤسسه نقشه برداری و راهسازی مشغول کار می شود چند سالی آنجا بوده و سرانجام حق و حقوق قانونی اش را می گیرد و حالا در سن ۶۸ سالگی قرار دارد.
این شهروند در اثر از هم پاشیدگی خانوادگی اینک در آستانه ۷۰ سالگی، یکه و تنها زندگی اش را با تحمل مشکلات مختلف طی می کند، در حالی که برخی ازفرزندانش تحصیلات عالیه دارند.
«فرهاد صفایی» مشاور در امور تربیتی درباره فرسودگی کارگزاران در محیط کاری، نگاهی دو سویه دارد. او معتقد است مدیریت کارآمد و صحیح در محیط کاری در پیشبرد امور و سازگاری و رضایت کارکنان نقشی مهم دارد؛ «مدیر باید مدبر و کاردان باشد. با کارگر یا کارمند رابطه صمیمانه داشته باشد. از طرف دیگر کارکنان تابعه هم باید درخواست های معقول درحد توان مؤسسه یا کارگاه داشته باشند. توقع شان بیجا و یا دور از اجابت مدیریت نباشد که سزاوار رسیدگی هم نیست. در آن صورت، محیط کار دیگر محیطی برای فرسودگی شغلی محسوب نمی شود. اعصاب راحت می شود. علاوه بر این موارد، مسأله میزان حقوق و دستمزد است که برای همه حقوق بگیران نیز مطرح است. اگر دخل و خرج جوابگوی زندگی نباشد، مسلماً روی فکر و کار و تلاش شخصی اثر منفی می گذارد. باید کاری کرد تفاوت بین هزینه ها و درآمدها، به حداقل برسد. در آن حالت مشکلات خستگی مفرط و افسردگی و ... هم کاسته می شود.»
وی در ادامه می گوید: «اعتقادم این است کلاً هر آنچه اعتراض معقولانه و محق نسبت به محیط کار و خانواده در مسیر زندگی برای هر انسان وجود دارد را می توان در آرامش خاطر و قدری فکورانه، حداقل کاهش داد و راه و چاره هایی ولو مقطعی در رفع خواست ها پیدا کرد.»
● مصونیت از فرسودگی در محیط کار
«فراهانی» مشاور امور تربیتی، در برابر پرسشم مبنی بر چگونگی شیوه های مصونیت از فرسودگی محیط کار و سلامت در ادامه صحبت هایش می گوید: «برخی از مردم در برابر ناملایمات، بدواً احساس نوعی پریشان حالی می کنند فرد گلایه مند از وضعیت محیط کار، حقوق، نبود تسهیلات بهداشتی و... لازم است به فکر مشورت با اطرافیان دانا باشد نه آن که تسلیم سرخوردگی و افسردگی شود. از طرف دیگر این نکات هم شایان توجه است که برخی از افراد برای تامین کم و بیش معیشت زندگی، فراتر از کشش وسع جسمانی و روحی خود ساعاتی را به اضافه کاری می پردازند و به مشاغل دیگری روی می آورند بدون آنکه ارزشی برای استراحت کافی و تخلیه فشارهای کاری قایل باشند. مورد دیگر توقعات بلند پروازانه برای دستیابی به مسئولیت های سنگین است. همچنین ممکن است کسی و یا کسانی از آرامش و آسایش زندگی خود بزنند برای آن که حتماً دارای یک اتومبیل شخصی شوند و لذا زیر بار قرض و وام می روند در حالی که یک حقوق ثابت نه چندان قابل توجه دارند. باز خورد این گونه معامله کردن ها، سلامت فکر و اعصاب را تهدید خواهد کرد و درست است که هر انسانی باید وضع کار و دیگر نیاز و امکانات مجموعه زندگی اش بهتر از گذشته و متحول شود لیکن در حصول خواست ها، باید مراقب سالم نگهداشتن تندرستی و توجه به روحیه سازی خود و افراد خانواده باشیم.»
وی به عنوان مشاور، در یک جمله کلی چنین توصیه می کند: «تنها با حفظ سلامت، شکیبایی و درایت در مقابله با ناخواست های فرسودگی کار، پیری زودرس و یاگوشه نشینی حزن آور، می توان به شرایط مناسب و تحقق نسبی خواست ها برسیم.»
عقربه گردش روزگار تا بوده و بوده، همواره متمرکز بر فراهم سازی تمامی خواست های بشر نبوده است. نگاهی به گردش نظام مند طبیعت بیندازیم که مافوق مطلق تمام تدابیر و تعقل انسان است؛ آسمان همیشه صاف و با یک رنگ دل انگیز نخواهد بود. درختان همیشه سبز و بارور نبوده و نخواهند بود، دریا دائماً آرام و بدون امواج نخواهد بود و... و انرژی انسان هم ثابت نخواهد ماند. حال در چنین واقعیت ها، زیستن بدون دغدغه بدواً انتظاری تقریباً دور از دسترس انسان است.آرامش نخست در برقرار بودن آسایش روان و فکر است، بعد، وسعت دادن به طرز تفکر و تعقل در برابر ناسازگاری های محیط شغلی و اصولاً در هر جنبه از زندگی است که انسان را قادر می کند آسیب ها و موانع را با درایت کم و کمتر کند و راحت تر از بن بست خروج نماید.
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید