جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


دستیابی به یک ازدواج موفق، آرزوی هر جوان


دستیابی به یک ازدواج موفق، آرزوی هر جوان
انتخاب همسر از مهمترین تصمیمات فرد در زندگی است، زیرا می تواند آینده فرد را رقم بزند. تشکیل خانواده سالم، متعادل و پایدار مانند هر امر مهم دیگری به تفکر منطقی و تلاش و کوشش نیازمند است. جوان می بایست بر اساس معیارهای اصولی و منطقی همسر آینده خود را شناسایی و انتخاب و آنگاه به انجام پیوند زناشویی اقدام کند. ازدواج تنها راه سالم تشکیل خانواده است و دارای مزایای زیادی برای زوجین است ازجمله آنکه زوجینی که در یک ازدواج موفق هستند نسبت به زوجینی که از ازدواج نا موفق هستند نسبت به خانم هایی که در ازدواج ناموفق هستند مزایای بیشتری دارند از جمله: از ارتباط خود راضی بوده و از نظر احساسی سالم ترند. آنان از نظر مالی غنی تر بوده و از سطح دانش و آگاهی بالاتری برخوردار هستند. همچنین با فرزندان خود ارتباط بهتری برقرار می کنند و از نظر جسمانی نیز سالم تر هستند و با فرزندان خود ارتباط بهتری برقرار می کنند.
اما به راستی هدف اصلی ازدواج و تشکیل خانواده چیست؟ متاسفانه ۸۰ درصد ازدواجها از انگیزه های غلط و خود خواهانه نشات میگیرند تعدادی از انگیزه های ازدواج به شرح زیر است:
۱) فشار اطرافیان: تاثیراتی است که دوستان،خانواده، جامعه و حتی عقاید شما بر شما تحمیل می کنند. پیامی که مضمون آن اینچنین است: "تو باید در یک رابطه با جنس مخالف خود باشی و یا حتما ازدواج کنی، اگر رابطه نداشته باشی و یا ازدواج نکرده باشی حتما عیبی در تو وجود دارد." در جامعه فشار زیادی به افراد مجرد تحمیل می گردد اما دیگر زمان آن فرا رسیده است که آنها را به حال خود رها کنیم و بیاموزیم که تجرد آنها را درک کرده و ارج نهیم. هر فردی مختار است مجرد بماند یا ازدواج کند.
۲) رهایی از تنهایی و افسردگی: بسیاری از افراد تنها به این خاطر که تنها هستند( و یا از تنها ماندن هراس دارند) و یا مایوس می باشند تن به ازدواج میدهند. آنها تصور می کنند که ازدواج مشکل آنها را مرتفع میکند. اما در این شرایط معمولا فرد قادر به یک گزینش صحیح نیست و احتمال آنکه فرد با شخص نامناسبی ازدواج کند زیاد است. یک انسان ناامید و تنها پس از ازدواج نیز تنها خواهد ماند. برخی افراد تا آن حد از لحاظ عاطفی تهی هستند که امیدی به یک ازدواج موفق با هیچ فردی را احتمال نمی دهند. در نهایت نیز اینگونه افراد گرفتار روابط محنت زا و غم انگیزی می شوند.
۳) عطش جنسی: برخی افراد آنقدر غرق در غرایض جنسی خود هستند که جز روابط جنسی به چیز دیگری نمی اندیشند. آنها رابطه جنسی را به یک رابطه صمیمانه و دراز مدت ترجیح می دهند. اینگونه ازدواجها نیز پس از مدتی به سردی گراییده و از هم می پاشد. این انگیزه معمولا در مردان مشاهده می شود و تعداد آنها هم کم نیست.
۴) گریختن از واقعیات زندگی خود: بسیاری از افراد ازدواج می کنند نه به این خاطر که شخص مناسبی را برای ازدواج یافته اند، بلکه به جهت آنکه عذری برای دوری گزیدن از مشکلات و واقعیات زندگی خود تراشیده باشند. زندگی اینگونه افراد عاری از شور و اشتیاق و هدف مشخص است. اما جای آنکه راه حل را درون خودشان بیابند ازدواج کرده و تصور می کنند با ورود فرد دیگری در زندگیشان، زندگی آنها نیز از سکون و کسالتآوری بیرون خواهد آمد.
۵) گریختن از رشد و بالندگی: اینگونه افراد تنها به این منظور ازدواج میکنند که فرد دیگری مسئولیت مراقبت از انها را به عهده گیرد. اینگونه افراد معمولا از لحاظ عاطفی به شریک خود وابسته می شوند.
۶) احساس گناه: برخی افراد که پیش از ازدواج با فردی رابطه دراز مدت داشته اند تن به ازدواج با فرد می دهند به این خاطر که از ترک کردن شریک خود هراس دارند که پس از رفتن آنها چه بر سر شریکشان خواهد آمد. همچنین احساس گناه میکنند زیرا که تصور می کنند آنطور که باید و شاید رفتار پسندیده ای نسبت به شریک خود نداشته اند یا متقابلا لطفهایی که شریکشان در حق آنها روا داشته جبران نکرده اند. هنگامی که فرد از روی احساس گناه و عذاب وجدان و نه از روی عشق واقعی تن به ازدواج با فردی دیگر می دهد ثمری جز ناکامی و نابودی هر دو فرد در پی نخواهد داشت.
۷) پر کردن خلا» احساسی و معنوی: اینگونه افراد دارای حس پوچی و بی ارزشی هستند و می خواهند توسط فرد دیگری خلا» وجودی خود را به گونه ای پر کنند اما باید آگاه باشند که هر میزان هم که فرد مقابلشان آنها را دوشت داشته باشد قادر به پر کردن خلاهای زندگی آنها نمیباشد.
۸) پذیرش اجتماعی: جامعه به افراد مجرد به چشم یک انسان متهم می نگرد. این جمله را در درب ورودی بسیاری از رستورانها و یا مراکز دیگر زیاد دیده اید: "ورود افراد مجرد ممنوع" و یا بسیار از موسسات و ادارات افراد مجرد را به استخدام خود در نمیآورند. بنابراین ازدواج انگیزه ای می گردد برای جوانان تا در جامعه مورد پذیرش قرار گیرند.
۹) تامین مخارج زندگی: اینگونه ازدواجها در زنان بیشتر به چشم می خورد که به منظور تامین نیازهایشان با مرد ثروتمندی تن به ازدواج می دهند.
۱۰) اعتماد به نفس پایین: برخی افراد با نخستین فردی که به آنان پیشنهاد ازدواج می دهد می پذیرند و ازدواج می کنند. اینگونه افراد به لحاظ اعتماد به نفس پایینشان می پندارند قابل دوست داشتن نبوده یا ارزش، زیبایی، محاسن و هنر کافی در خود سراغ ندارند که فردی شیفته آنان گردد. آنان از ترس آنکه نکند فرد دیگری آنان را نپسندد و شاید این آخرین فرصتی باشد که در زندگی برایشان ایجاد گشته، شتابزده تن به ازدواج می دهند.
۱۱) اخذ تابعیت کشور دیگر: اینگونه افراد برای اخذ تابعیت کشور خاصی تن به ازدواج می دهند که یک ازدواج مصلحتی محسوب می گردد.
۱۲) بی ارزش شمردن ارزش خود: اینگونه طرز تفکر در زنان به چشم میخورد. اینگونه زنان و دختران چنین می پندارند که وظیفه یک فرد تامین مخارج معیشتی و وظیفه یک زن تنها برآورده ساختن نیازهای جنسی مرد است. یکی از عللی که دختران جوان با مردان مسن ازدواج می کنند همین مسئله میباشد.
اما اگر ازدواج، ازدواجی اصولی و پایه معیارهای فردی می باشد، موفق بوده و آنگاه باعث آرامش و پیشرفت فرد می شود.، در غیر این صورت فرد را دچار چالش هایی به عنوان یک ازدواج موفق اشاره کرد.
● عوامل موثر در یک ازدواج موفق:
▪ دارا بودن سلامت جسمی و روانی: انسان سالم، خانواده سالم ایجاد می کند. برخی از بیماریها ممکن است تهدیدی جدی برای سلامت انسان و همسر آینده او باشد. در این زمینه مراجعه به مراکز درمانی برای تشخیص و درمان زودرس و مشاوره قبل از ازدواج در مراکز مشاوره وزارت بهداشت توصیه می گردد.
▪ داشتن منبع درآمد و شغل مناسب: برای یک ازدواج موفق و زندگی سعادتمند، مساله شغل می بایستی جدی گرفته شود. با داشتن کار و شغل، عشق و محبت زوجین در منزل رونق و تداوم می یابد. با وجودیکه داشتن شغل و درآمد لازمه خوشبختی خانواده است، باید توجه داشت که امکانات مالی به تنهایی نمی تواند حل کننده همه مشکلات یک خانواده و متضمن خوشبختی باشد و اهمیت آن تنها بایستی در کنار سایر عوامل ارزیابی شود.
▪ داشتن نیت و اراده برای تشکیل خانواده: هر یک از زوجین باید با دید باز و با رضایت خود اقدام به تشکیل خانواده کنند. ازدواج نباید به عنوان راه حلی برای دوری از مشکلات خانوادگی جوان در خانواده در نظر گرفته شود، بلکه ازدواج زمانی موفق خواهد بود که با هدف تشکیل خانواده و تعالی روحی زوجین درنظر گرفته شود. با وجودی که والدین در راهنمایی جوانان در انتخاب همسر نقش تعیین کننده ای دارند، این نقش باید به صورت مشاوره ای باشد و نباید به صورت تحمیلی و سلب اختیار جوان در تعیین شریک زندگی آینده اش باشد.
دارا بودن سن مناسب و اختلاف سنی مناسب برای ازدواج: برای موفقیت در ازدواج، رعایت سن مناسب ازدواج بسیار مهم است. متخصصان سن مناسب ازدواج را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند.
معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود. مسئولیت پذیری و پاسخگویی به نیازهای جسمی روحی و عاطفی همسر: زوجین باید متوجه باشند که با تشکیل خانواده، نقشهای جدیدی برای آنان بوجود میآید که می بایستی در مقابل آن مسئولیت پذیر باشند. زن و مرد متاهل نسبت به یکدیگر متعهد هستند و می بایستی با تمام وجود سعی در ایفای وظایف کنند. یکی از اساسی ترین پایه های موفقیت یک زندگی زناشویی، شناخت دقیق نیازهای جسمی ، روحی و عاطفی همسر و تلاش مستمر و دائم در پاسخ به این نیازهاست. زوجین می بایستی در این جهت به یکدیگر کمک رسانند و مشوق و همکار یکدیگر باشند. همچنین لازم است تا از توقعات خارج از توانایی همسر اجتناب گردد. به عبارت دیگر زوجین باید تلاش کنند تا در کنار یکدیگر باشند و نه در مقابل هم.علاوه بر این، هر یک از زوجین می بایستی مسئولیت تنظیم خانواده را بپذیرند و تعداد فرزندان و فاصله مناسب تولد آنان را رعایت کنند.
زوجین می بایستی در همه حال و در هر شرایطی به همسر خود احترام بگذارند. نزدیکی زوجین هیچگاه حق توهین و تحقیر یکدیگر را به آنان نمی دهد. با اولین توهین به همسر، اولین گام برای فروریختن بنای خانواده برداشته شده است و اصالت خانواده زیر سوال می رود. هیچ خطایی از طرف همسر، شما را محق به توهین به او نمی کند. گذشت لازمه هر رابطه طولانی مدت است. انسان در طول زندگی مرتکب خطاهایی می گردد و گذشت و راهنمایی دوستانه همسر، زمینه پیشگیری از وقوع مجدد آن خطا را فراهم می کند، احساس صمیمیت را تقویت می کند و زندگی را به کام زوجین شیرین می سازد.
معنویات: دین داری، تقویت معنویات و توجه به دستورات مذهبی که به زیبایی در دین مبین اسلام و سایر ادیان الهی به آن پرداخته شده است، همچون چراغی روشن در راه تعالی بشریت است. زوجین باید به تقویت معنویات در یکدیگر یاری رسانند و در این صورت است که عطر و طراوت ایمان، فضای خانوادگیشان را صفا می بخشد.
بعد از ازدواج نیز احترام گذاشتن به همسر و گذشت در زندگی نیز بسیار حائز اهمیت است. درصورت رعایت تمام این موارد نه تنها ازدواج موفقی خواهیم داشت بلکه تاثیر بسزایی و روی کلیه اعضای خانواده از جمله فرزندان نیز خواهد گذشت.
نویسنده : سمیه عسگری
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید