جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

انقلاب اسلامی ایران و ظهور نیروی سوم


انقلاب اسلامی ایران و ظهور نیروی سوم
در ادبیات سیاسی جهان ، صفت شمارشی "سوم" کاربرد فراوانی داشته است.طبقه سوم یا همان طبقه متوسط که رنسانس و عصر نوزائی در غرب با تکیه بر ظرفیت های سیاسی آن پدید آمد و ادامه حیات داد.جهان سوم که پس از کشورهای توسعه یافته و کشورهای نیمه پیرامون ، به توسعه نیافته ها اطلاق می یابد.موج سوم که بیانگر دوره فراصنعتی و عصر ارتباطات بوده است.یا طبق یک تقسیم بندی دیگرکه معتقد است جهان معاصر با گذر از دوره های سنت و مدرنیته به دوره فرامدرن رسیده و از این رو ، جوامع را به جوامع ماقبل مدرن ، مدرن و فرامدرن تقسیم می کنند. این مفاهیم که برای تبیین واقعیت های جهان پیرامون ما به کار رفته به درک سیاسی مردمان کمک فراوانی کرده است و در حوزه داخلی نیز کاربرد دارد.
● گفتمان های انقلاب اسلامی
در حوزه داخلی پس از انقلاب اسلامی، در ایران ما با سه دسته از تصمیم گیران مواجه هستیم که به ترتیب مسوولیت شکل گیری، حفظ و توسعه انقلاب را به عهده داشته اند:
۱) پدیدآورندگان انقلاب که مسوولیت شکل گیری انقلاب و دوره بسط محوری پس از آن تا سال های میانی جنگ برعهده آنان بوده و بیشتر به توسعه پایگاه بین المللی انقلاب اهتمام جدی داشته اند.
۲) حفظ کنندگان انقلاب با اندیشه هایی که در دوره حفظ محوری انقلاب ما شاهد آن بوده ایم. این عده تا پایان جنگ ایران و عراق صرفا به حفظ و حراست از ام القرای اسلام می اندیشیده اند.
۳) توسعه دهندگان انقلاب که با وقوع شرایط جدید پس از دفاع مقدس در محیط داخلی و تغییرات عظیم در محیط نظام بین المللی حضورشان در چارچوب برنامه های توسعه ملی در صحنه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی کشور دیده می شود.
البته، آنچه در این میان حائز اهمیت بوده این است که در کشور مرز روشنی بین پدیدآورندگان، تثبیت کنندگان و توسعه دهندگان انقلاب وجود ندارد. شاید، یکی از دلایل اصلی این است که پس از انقلاب اسلامی در ایران وجه غالب در تصمیم گیری ها اتکا به ایدئولوژی است. عامل ایدولوژی که ناشی از هویت دینی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است باعث شده که محیط داخلی نظام سیاسی به شدت ارزش گرا باشد. گرچه تفاوت زیادی از این حیث بین پدیدآورندگان، حفظ کنندگان و توسعه دهندگان انقلاب اسلامی مشاهده نمی شود، ولی با این حال هریک از آنان قرائت های خاص خود را دارند. نمونه بارز آن، اختلاف در فهم نخبگان فکری و اجرایی کشور از مسائل بیرونی و پیرامونی در جهان است.
با توجه به تقسیم بندی بالا، گفتمان های انقلاب اسلامی در سه دسته قرار می گیرند: اول، گفتمان ساختارگرایان که شامل جامعه روحانیت مبارز و تشکل های موسوم به اصول گرایان است. دوم، گفتمان اصلاح گرایان که شامل مجمع روحانیون مبارز و حزب اعتماد ملی و تشکل هایی مانند آن است. سوم، گفتمان نقد گرایان که شامل حزب مشارکت و تشکل های اصلاح طلب-انتقادی است.
‌● ظهور نیروی سوم
اما آنچه در این مقاله مورد نظر است از بعد صف بندی های سیاسی در کشور عمدتا پس از انقلاب اسلامی دو جریان سیاسی در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران غالب بوده اند. عده ای این دو جریان را رادیکال و محافظه کار، عده ای دیگر مکتبی و عمل گرا و عده ای نیز چپ و راست سیاسی نام نهاده اند که هر کدام دارای طیف ها و تشکل های متنوعی هستند. هر چند برخلاف کارکرد احزاب در نظام های سیاسی دوحزبی، بدلیل ویژگی های ساختاری نظام سیاسی ایران هیچ یک از دو جریان سیاسی یادشده از مرزبندی و برنامه های عملی احزاب در نظام های دوحزبی دقیقا برخوردار نیستند و عمدتا با بسیج توده ها و افزایش قدرت چانه زنی سیاسی در برابر رقیب سنتی درصدد حفظ وضع موجود بوده اند. لیکن تداوم وضع موجود - به هر قیمتی- باعث شده که بلاتکلیفی در جامعه پدید آید و بن بست در سطح کلان، ظهور یک نیروی سوم را الزامی نماید. طرح این نیروی سوم در آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامی نشانه رسالتی نوین است که به تدریج باید با مقاله ها، میزگردها و مناظره ها تبیین شود و انتخابات خرداد ۸۸ پاسخی به تمایل عمومی جامعه برای ایجاد این جریان سوم است.
در رخداد خرداد ۱۳۷۶ که انتخابات با بهره گیری از ظرفیت جریان اصلاح طلبی در کشور باعث گردش و دست به دست شدن قدرت گردیده بود عده ای آن را عامل تغییرات در آینده نظام سیاسی می دانستند و معتقد بودند که نهضت اصلاحات در کشور زمینه های لازم را برای تغییر ساختار سیاسی در ایران فراهم میآورد و باعث نزاع های سیاسی بین دو جریان حاکم خواهد شد و نیروهایی ظهور خواهند کرد که عهده دار این تغییرات می گردند، چیزی شبیه رویارویی تز و آنتی تز که سنتز را برپایه تفکر ماتریالیسم دیالکتیک پدید می آورد. در حالی که گذشت زمان ثابت کرد که اختلاف بین دو جریان سیاسی در کشور ماهوی نیست و هیچ کدام با ساختار سیاسی مشکل زیربنایی ندارند. از این منظر، نیروی سومی که بخواهد ساختار را زیرورو کند فاقد پایگاه اجتماعی و وجهه قانونی است و سرابی بیش نخواهد بود.
اما نیروی سومی که این روزها با آن مواجه هستیم واقعی است. جریان سومی در درون ساختار سیاسی کشور در حال شکل گیری است که پایگاه فراگیراجتماعی و وجهه قانونی دارد، ضمن این که از مزیت های هر دو جریان سیاسی آگاه است ولی درعین حال می خواهد به مطالبات برآورده نشده مردم از سوی دو جریان سیاسی یادشده پاسخ دهد. به عبارت بهتر، این جریان سوم مظهر اراده ملی و خواست سیاسی مردم است.
حال سوال این است که با توجه به تقسیم قدرت بین دو جریان سیاسی عمده در کشور، جریان سوم انقلاب اسلامی برای رسیدن به قدرت چه فرایندی را طی می کند؟آیا نیروی سوم فارغ از سیاست های رسمی و اهداف اساسی کشور کار می کند؟ و یا سعی خواهد کرد با توجه به مقتضیات زمان و مکان و با اتخاذ سیاست های روشن و ارایه برنامه های قابل اجرا در صحنه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور ابتکار عمل را به دست آورده و حفظ کند؟
● نیروی سوم و نظام چندحزبی
در نظام های سیاسی چند حزبی معمولا تصمیمات از شکنندگی بیشتری نسبت به نظام های دوحزبی و تک حزبی برخوردارند. اما، در ایران اینگونه نخواهد بود. مقام معظم رهبری طبق قانون اساسی با داشتن حق ارایه رهنمودهای کلی و تعیین تکلیف و اظهار نظر نهایی به خوبی می تواند این نقیصه نظام های چند حزبی را در کشور برطرف نماید به نحوی که اگر برنامه های اجرایی این جریان سوم با استفاده از تمامی امکانات و نیروهای سازنده کشور حتی از فعالان دوجریان سیاسی دیگر که صرفا به پویایی و تکامل جامعه می اندیشند و خود را مطلق نمی دانند و نیز سایر نیروهای مستقل جامعه که درپی اصلاح وضع موجودند در چارچوب قانون اساسی بتواند به نیازهای واقعی مردم پاسخ دهد مورد حمایت معظم له قرار خواهد داشت. ظهور این نیروی سوم در جامعه که ناشی از کاستی های ارتباطی نظام مند بین لایه های اجتماعی و حکومت، عدم جامعیت سیاست های گذشته، فعالیت های منقطع و ناپیوسته حزبی، عدم نهادینه سازی تحزب در ساختار نظام سیاسی کشور و نحوه همکاری سازنده آن با نهاد رهبری در کشور است می تواند با رفع این نقایص به کمال انقلاب اسلامی در دهه چهارم حیات پربار خود بینجامد و انتخابات خرداد ۸۸ را از این منظر می توان طلیعه تحول کشور در عرصه مناسبات داخلی و قطع به یقین درپی آن در سطح مناسبات خارجی به حساب آورد.
در مقایسه مبانی فکری نیروی سوم با اندیشه های بسط محور، حفظ محور و رشد محور انقلاب اسلامی باید گفت که این نیرو از یک سو، چون از متن انقلاب اسلامی برخاسته و در تکوین و شکل گیری آن نقش موثر داشته و در حفظ و حراست از آن نیز بسیار کوشیده و در توسعه و گسترش آن با توجه به زمینه های ارزشی و واقعیت های عینی جامعه اهتمام فراوان داشته از مزایای هر سه اندیشه بهره مند است. اما از سوی دیگر، چون دغدغه ها و نگرانی ها در محیط داخلی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران از جهات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تا اندازه ای افزایش یافته، باعث شده که این نیرو از قوه به فعل درآید و بتواند لایه های پائینی، میانی و فوقانی جامعه را برپایه نیازها و هدف های مشترک به خوبی هم آوا کند. از این رو، جریان سوم در کوتاه مدت و میان مدت اهداف ملی را با تمرکز بیشتر بر حل موضوعات داخلی کشور تعقیب می کند و از این رهگذر است که می تواند با توسعه منابع قدرت ملی به صورت واقعی و متوازن به اهداف درازمدت خود در سطح محیط نظام بین المللی دست یابد.
● نیروی سوم و بازی قدرت
درباره نحوه همکاری نیروی سوم با جریان های سیاسی کشور و ائتلاف بر سر کسب قدرت در آینده می توان گفت که مشروعیت یک جریان سیاسی به شبکه ای از ارزش ها مربوط می شود که تصمیمات سیاسی را در جامعه قابل اجرا می سازد. هرچه میزان انطباق خواست های یک جریان با نظام ارزشی موجود در جامعه بیشتر باشد طبیعتا جریان سیاسی از مشروعیت بالاتری برخوردار است. هر چند مشروعیت و کارآمدی لازم و ملزوم یکدیگرند. مشروعیت بدون کارآمدی پایدار نخواهد ماند و کارآمدی نیز بدون مشروعیت بی معنا خواهد بود.
از این رو، مشروعیت و کارآمدی این نیروی سوم را نباید از دریچه دید دو جریان دیگر ارزیابی کرد. جریان سوم از نیازها و مطالبات برآورده نشده مردم ایران در سه دهه اخیر ناشی می شود که پاسخ خود را دارد در درون ساختارسیاسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به صورت واقعی می یابد. نیروی سوم به بن بست های سیاسی در جامعه پایان می دهد، به رقابت های سیاسی معنا و مفهوم تازه ای می بخشد، تکثر سیاسی را در جامعه سامان داده و آنرا بازسازی می کند، شائبه انحصار قدرت را در نزد افکار عمومی از بین می برد، با افزایش تعداد بازیگران سیاسی سطح تماس نیروهای داخلی را گسترده کرده و از برخوردها و رویارویی های دوجانبه می کاهد و با اتکا به جایگاه والای رهبری مدل جدیدی از تحزب در کشور ارایه خواهد کرد. جریان سوم عرصه را برروی انجام فعالیت های سازنده تر باز و هموار می کند. بدیهی است نحوه برخورد نیروهای خارج از ساختار سیاسی با این نیروی سوم در مقایسه با جریان های رقیب داخل ساختارسیاسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران متفاوت است. نیروهای خارج از ساختار عمدتا قواعد بازی بین جریان های سیاسی داخل ساختار را قبول ندارند و به اتحادهای خارجی فکر می کنند. با این حال، پیش بینی می شود ظهور و تثبیت این نیروی سوم باعث افزایش تکثر سیاسی قانون مند در کشور گردد و از فشار برخی از نیروهای خارج از ساختار نیز کاسته شود و حتی برخی ازآنان نیز قواعد سیاسی مورد پذیرش همگان را نیز بپذیرند.
همانگونه که ذکر شد به دلیل جایگاه رفیع رهبری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مشکل نظام های چند حزبی در ایران وجود ندارد و این جریان سوم تا مادامی که مورد حمایت اکثریت مردم باشد می تواند تشکیل دولت داده و برای کسب کرسی های مجلس رقابت کند. این نیروی سوم ماهیتی از پائین به بالا دارد و برخاسته از متن جامعه است. محصول نیازهای مردم است که پاسخ خود را در بین نخبگان می یابد; درست همانند زمین تشنه که باران آن را سیراب می کند.
نویسنده : علیرضا سعیدآبادی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید