جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


وقتی سیاست بر اقتصاد حکم می‌راند


وقتی سیاست بر اقتصاد حکم می‌راند
آدام اسمیت ازجمله اندیشمندانی است که در حوزه اقتصاد بازار آزاد همواره نقشی تاثیرگذار داشته و تا به امروز در غالب مکاتب اقتصادی لیبرال به آثار او ازجمله «ثروت ملل» اشاره می‌شود. سالگرد تولد آدام اسمیت بهانه‌ای شد تا با موسی‌غنی‌نژاد، استاد دانشگاه و اقتصاددان گفت‌وگویی درباره آرای اقتصادی آدام اسمیت داشته باشیم. گفت‌وگویی که علاوه‌بر بررسی نظام اقتصاد کنونی حاکم بر بازار آزاد و نقدهایی که به آن وجود دارد به نقد آرای آدام اسمیت از سوی برخی از اندیشمندان مکتب اتریش نیز کشیده شد. آدام اسمیت را بیشتر با نظریه «دست نامرئی» در اقتصاد می‌شناسند. این نظریه مبتنی بر چه پیش فرض‌هایی است؟
اسمیت تا به امروز همچنان به‌عنوان نظریه‌پردازی منسجم در مکاتب سیاسی اقتصاد لیبرال مورد ارجاع اندیشمندان و استادان دانشگاه بوده است. اگرچه برخی نقدها نیز از سوی اقتصاددانان معاصر نسبت به موضعگیری‌ها و انتشار برخی آثار او ازجمله نظریه کار- ارزش او می‌رود. وظیفه اصلی دولت مدنظر آدام اسمیت حفظ امنیت و حقوق و آزادی‌های شهروندان است.آدام اسمیت لیبرال – کلاسیک ی است که از اندیشه جان لاک و سنت فلسفی لیبرال انگلیسی برجای مانده است..براساس این اندیشه نقش دولت محدود به حفاظت از حقوق شهروندان، امنیت داخلی و خارجی، و البته برخی کالاهای عمومی است.اما اقتصاددانانی که بعد از اسمیت آمدند این رویکرد اسمیت را به‌عنوان رویکرد حداقل به دولت پذیرفتند.ثروت ملل در شرایط آزادی شهروندان بهتر تامین می‌شود. آدام اسمیت به سیستم آزادی طبیعی معتقد است.به این معنا که اگر انسان‌ها آزاد گذاشته شوند و رفتار آنها محدود به قواعد کلی و قانون باشد، نظمی به وجود می‌آید که آن نظم طبیعی موجب افزایش بهره‌وری شهروندان به صورت فردی و جمعی می‌شود، اصطلاح «دست نامرئی» که به آدام اسمیت نسبت می‌دهند همین است که اگر افراد آزاد گذاشته شوند، در چارچوب قانونی مشخص می‌توانند به سود فردی و جمعی دست یابند.
آدام اسمیت یکی از بنیانگذاران نظریه همسویی منافع فردی و جمعی است. منظور از دست نامرئی همین تئوری همسویی است. وقتی آدام اسمیت از «دست پنهان» سخن می‌گوید بر این باور است که در چنین نظام آزادی اگر انسان‌ها برای پیگیری منافع فردی آزاد گذاشته شوند، طوری عمل می‌کنند که گویا یک دست نامرئی آنها را به سمت تامین منافع دیگران سوق می‌دهد که متاسفانه چون خیلی‌ها در چارچوب نظریه بحث آدام اسمیت مفاهیم مطرح شده از سوی او را متوجه نمی‌شوند، لذا آرای او به ویژه «دست نامرئی» او را به سخره می‌گیرند.
فکر می‌کنید چه دلیلی وجود دارد که می‌بینیم برخی افراد آرای اسمیت را همانطور که به آن اشاره کردید مورد تمسخر قرار می‌دهند؟
در نظام بازار، منافع انسان‌ها زمانی تامین می‌شود که آنها منافع همنوعان‌شان را تولید کنند یعنی شما به‌عنوان تولیدکننده زمانی راضی می‌شوید که به منافع دیگران هم توجه کنید. دست نامرئی واضع بحث اصلی در نظام اقتصاد بازار آزاد است. منافع فردی در صورت تامین منافع جمعی تحقق می‌پذیرد. تحقق هر کدام از این دو در گرو دیگری است. تئوری همسویی منافع یک سازوکار و مکانیزم مهمی را در علم اقتصاد بنیان گذاشت که ریشه در آرای اسمیت دارد. اما متاسفانه نسبت به آرای اسمیت بدفهمی‌های زیادی صورت گرفته است.
فکر می‌کنید چرا این دست طبیعی بازار در برخی مواقع عمل نمی‌کند؟ به هر حال نقدهایی به آرای اسیمت در این حوزه وجود دارد که نمی‌توان به راحتی از کنار آن گذشت؟
مارکسیست‌ها و سوسیال‌ها از منتقدانی هستند که نظام بازار را نظام مبنی بر اجحاف می‌دانند و چون نظام مالکیت خصوصی بر بازار حاکم است و اصل تشکیل نظام بازار آزاد، مالکیت خصوصی است و آنها هم مالکیت خصوصی را دلیل اصلی توزیع نابرابر درآمد و استثمار می‌دانند. بنابراین مارکسیست‌‌ها در هر موقعیتی که باشند کل نظام بازار را نقد می‌کنند، اما گروه دیگری هم به جز مارکسیست‌ها هستند که نظام بازار را نقد می‌کنند. عده‌ای از بین خود اقتصاددان‌ها سربرآورده‌اند، افرادی که اعتقاد داشتند بازار گاهی با شکست مواجه می‌شود با نظریه «شکست بازار» به نقد اندیشه اسمیت پرداختند. طرفداران نظریه شکست بازار بر این باورند که بازار گاهی اوقات با شکست مواجه می‌شود، بنابراین دولت باید وارد عمل شود تا این شکست را به گونه‌ای جبران کند. در کنار «نظریه شکست» و آرا مارکسیست‌ها، کینزی‌ها هم به بازار آزاد نقد دارند. نگرش کینزی معتقد است اگر نظام بازار آزاد به حال خودش رها شود، اشتغال ناقص و بیکاری به وجود می‌آید و اختلاف درآمدی تشدید می‌شود و نهایتا تنها با دخالت دولت می‌توان نقصان نظام بازار را برطرف کرد.در مقابل برخی از محیط‌زیستی‌ها هم معتقدند که نظام بازار، اقتصاد محیط‌زیست را از بین می‌برد.
بنابراین مکتب‌های اقتصادی که در دانشگاه‌ها وجود دارد، چهار مکتب مارکسیستی، مکتب کینزی، مکتب پولی که طرفداران میلتون فریدمن هستند و به کینزین‌ها انتقاد دارند همه منتقد نظام بازار آزاد هستند. البته در کنار اینها مکتب اتریش هم هست که این مکتب نوعی بازگشت به لیبرالیسم کلاسیک و نظام اقتصاد بازار به معنای اولیه را طرح می‌کند. مکتب اتریشی در محافل دانشگاهی در حاشیه است، چراکه بیشتر یک مکتب رادیکال است و به کل مخالف دولت است و با شیوه مخالفتش با دولت در مرز آنارشیست قرار می‌گیرد و لذا طرفداران زیادی ندارد.اکنون بیشتر مکاتب چه کینزی‌ها و چه مکتب پولی که به نوعی دخالت دولت را در نظام بازار آزاد نقد می‌کنند اما بانک مرکزی را در حوزه پول که حضور بخشی دولت است می‌پذیرد. در حالی که اتریشی‌ها معتقدند در یک اقتصاد بازار آزاد، پول هم باید کاملا خصوصی باشد و با سیستم نظام مبتنی بر بانکداری مرکزی مخالفند.
چرا با وجود آرای آدام اسمیت و اقتصاددانان لیبرال این روزها شاهد دولتی شدن نظام‌های اقتصادی هستیم؟
در هر صورت دولت‌ها در این ۲۰۰ سالی که از دوران اقتصاد کلاسیک گذشته در همه کشورها و از جمله کشورهای صنعتی قوی‌تر شدند. این نوعی غلبه سیاست بر اقتصاد است که غلبه بوروکراسی و نظام اداری حاکم بر آزادی‌های فردی را شامل می‌شود.
آیا این دوران گذار ویژگی لاجرم تحول در همه کشورهای غربی بوده است؟
البته در این زمینه دلایل مختلفی را می‌توان عنوان کرد. یکی اوج گرفتن انتقاد مارکسیستی که در اواخر قرن نوزدهم فراگیر شد و مبتنی بر آن انقلاب بزرگی را در ۱۹۱۷ شاهد بودیم که ۷۰ سال هم دوام آورد و دیگری دیدگاه کینزی که به شکست بازار آزاد اعتقاد دارد و به نوعی توجیه حضور بخش دولتی در نظام بازار را مورد تاکید قرار می‌دهد. قوی‌ شدن به معنای قوی شدن تصمیم‌گیری حوزه سیاست و تسلط آن بر حوزه اقتصاد قلمداد می‌شود. توجه کنید که سیاستمداران تصمیمات اقتصادی را می‌گیرند مثلا در ایران هم می‌بینید که این تحول متاسفانه اتفاق افتاده است و در کشورهای صنعتی هم دولتمداران تصمیمات عمده اقتصادی را اتخاذ می‌کنند.اینکه امروز می‌بینم بحران اقتصادی پیش آمد نتیجه چنین رویکردی است که قبلا هم این اتفاق افتاده است. در ۱۹۳۹ این بحران‌ها که ریشه در اقتصاد دولتی دارد به عنوان شکست بازار از سوی گروهی مطرح شد و البته همین شکست، توجیهی برای دخالت بیشتر دولت در نظام اقتصادی به وجود می‌آورد. ما در یک دور باطل گرفتار هستیم. اقتصاد دولتی نتایج نامطلوبی به بار می‌آورد و این نتایج نامطلوب به دولت نسبت داده می‌شود.
چرا انتقاداتی در ظاهر درست و موجه به آرای آدام اسمیت وارد است؟ کجای نظریه پردازی اسمیت دست را برای بیان انتقادات به ظاهر موجه باز نگاه می‌دارد؟
شخص آدام اسمیت موضوع بحث چالشی در میان طرفداران مکتب لیبرالیسم است. اقتصادانان مکتب اتریش معتقدند که آدام اسمیت ۱۰۰ سال پیشرفت علم اقتصاد را به تاخیر انداخت.آنها بر این باور بودند که نظریه ارزش- کار آدام اسمیت بعدها پایه اندیشه آرای مارکسیستی شده است.در زمانی که آدام اسمیت ثروت ملل را نوشت همزمان یک نظریه مارژنالیستی (نهائیون) در اروپا مطرح شد.
نظریه پردازان مکتب اتریش معتقدند که اگر چه «آدام اسمیت» از جمله اقتصاددانی است که به واضع نظام اقتصاد بازار آزاد معروف شدند اما در حقیقت نظریه «ارزش- کار» او کاملا خلاف اصول لیبرالیسم و آزادی است و از این جهت ایده او نظام اقتصادی را ضعیف کرده است. بنابراین هستند اقتصاددانانی که آدام اسمیت را مورد نقد قرار دهند و البته در مقابل فردی چون‌هایک از آدام اسمیت طرفداری می‌کند.جالب اینکه‌هایک از نظریه پردازان مکتب‌اندیش است اما همراهانش آرای اسمیت را نقد کرده و او از آرای اسمیت طرفداری می‌کند.
آرای آدام اسمیت و به ویژه تاکید او بر مالکیت خصوصی و آزادی‌های فردی تا چه میزان بر شکل‌گیری اندیشه حقوق بشر تاثیرگذار بوده است. او در چه بخش‌هایی از اندیشه سیاسی جان لاک وام گرفته است؟
فکر می‌کنم ریشه اصول حقوق بشر را باید پیش از آنکه در آثار اسمیت جست‌وجو کرد در آرای فیلسوفی که صد سال پیش از اسمیت آمده بود، یعنی جان لاک دید. شما در انقلاب آمریکا و فرانسه، عبارت‌هایی می‌بینید که درباره حقوق بشر آمده و نزدیک به اندیشه‌های لاک است.فیلسوفان روشنگری همه وامدار آرای لاک هستند و از طریق این فیلسوفان بود که اعلامیه‌های جهانی حقوق بشر شکل گرفت.از سوی دیگر در موضوع تاثیرپذیری اسمیت از لاک باید تاکید کنم که اسمیت در نظریه مالکیت خصوصی کاملا تحت تاثیر لاک است.به طور کلی برای نخستین بار تئوری مدرن مالکیت خصوصی را در مباحث لاک می‌بینیم. لاک را می‌توان پیشگام اندیشه سیاسی و اقتصادی مدرن تلقی کرد. یعنی فیلسوفی که اندیشه سیاسی و اقتصادی مدرن را به شکل ابتدایی اما به شکل اصیل و واقعی مطرح می‌کند. او نه فقط ایده حکومت قانون و حقوق بشر را در جهان طرح کرد که کلیت ایده اقتصاد آزاد نیز در آرای جان لاک ریشه دارد.
آمنه شیرافکن
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید