شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

دکان بهارستان را تخته کنید


دکان بهارستان را تخته کنید
هفته گذشته ۱۱ خردادماه مطلبی داشتیم با عنوان دربار پهلوی و انتخابات فرمایشی که انتخابات مجلس را از دوران رضاشاه بررسی کرده بود. آن گزارش تا مجلس ششم را دربر گرفت. اینک بخشی دیگر از تاریخ گذشته کشور و تجربه های انتخاباتی را مرور می کنیم.
□□□
مبنای انتخابات در ایران از دور هفتم مجلس به بعد، رنگ و بویی غیرواقعی به خود گرفت. دولت تحت عناوین مختلف در آرای مردم دست می برد. به قشر بی سواد جامعه در امر انتخابات و برگزیدن نمایندگان خود اجازه داده بود، و این امر باعث ایجاد و شکل گیری یکسری تخلفات در راستای انتخابات شد. چهره های ماندگار در مجلس شورای ملی ثباتی بی نشان به خود گرفته بودند که در بین اقشار آگاه جامعه به مرور زمان یک نوع دلزدگی به وجود آورده بود. بیشتر این نمایندگان در ادوار بعدی مجلس تغییر نمی کردند و ظاهر امر انتخابات بود و در واقعیت انتصابی مادام العمر به همراه داشت.
از مجلس ششم تا پایان مجلس نهم فردی به نام حسین دادگر پست ریاست مجلس را بر عهده داشت. این مرد جدای از اینکه به رابطه های خود می اندیشید تا در آن مقام جلوسی طولانی مدت داشته باشد، تشخص و انضباطی خاص در اعمال، کردار و رفتار، در حیطه کاری از خود به جای گذاشت. در واقع هم به خود می اندیشید و هم موقعیت اش را در امر خدمت به مردم فراموش نکرده بود. در طول سال های کاری اش این دو خصیصه را از خود دور نکرد و زمانی هم که به سال ۱۳۱۴ ایران را به قصد اروپا ترک کرد هماره به ترقی خود و فرزندانش می اندیشید. از این قبیل افراد در طول حکومت ۵۰ساله پهلوی ها بسیار دیده شدند.
سرانجام دادگر که لقب عدل الملک را داشت در سال ۱۳۲۶ به ایران بازگشت. در دوره های اول، دوم و سوم مجلس سنا، سناتور مازندران بود که در این راستا قابلیت هایی از خود بروز داد. او در تمام آن سال ها به ارزش های فرهنگی و تمدن چند هزار ساله ایران تفاخر داشت و در سخنرانی هایش به این موضوع بسیار تکیه می کرد. زمانی که دکتر مصدق دکتر فاطمی را به عنوان معاون نخست وزیر برگزید، دادگر به این انتصاب اعتراض کرد. دادگر مساله یی شخصی یا کینه یی دیرینه نسبت به دکتر فاطمی نداشت، منتها چون فاطمی به جز روزنامه نگاری آن هم در «باختر» و «باختر امروز» در عرصه انجام کارهای دولتی تجربه یی دیگر نداشت، به همین جهت دادگر زبان به اعتراض گشود.
در دوره مجلس هفتم شورای ملی اقلیتی وجود داشت که نسبت به برخی از وزیران و نیز پاره یی از تصمیم گیری ها همواره معترض بود. این اقلیت در دو نفر خلاصه می شد؛ آقای فرخی یزدی نماینده یزد و آقای محمدرضا طلوع نماینده لاهیجان. اکثریت مجلس چون انتصابی بودند در اجرای فرامین از پیش تعیین شده کمر همت را بسته بودند. هیچ گاه به این دو نفر اجازه صحبت در صحن علنی مجلس داده نشد به گونه یی که فرخی یزدی توسط یکی از نمایندگان سیلی محکمی خورد و خون دماغ شد. از آن زمان به بعد فرخی در مجلس به عنوان اعتراض بست نشست و سرانجام در واپسین روزهای مجلس هفتم به طور پنهانی به روسیه پناهنده شد. بعدها به آلمان رفت و تیمور تاش با او صحبت کرد و به او اطمینان داد هیچ خطری او را تهدید نمی کند و می تواند به وطن بازگردد.
بیشتر نمایندگان آن زمان از مشاغل گوناگون برخوردار نبودند و می توانستند تمام تلاش خود را در رابطه با وظیفه یی که بر عهده آنان گذاشته بودند،صرف کنند. برخی از آنان مانند فرخی یزدی روزنامه نگاری نیز می کردند. در آن وقت ها فرخی در روزنامه طوفان اشعاری تند و انقلابی می سرود. او هنگام بازگشت به ایران به مدت یک سال تحت نظر شهربانی بود. فرخی را به دلیل شعرهایی که مفهوم روزهای سخت ایران را در بر داشت، به دربند بردند و آشکارا تحت نظر قرار گرفت. فرخی آدمی تهیدست بود و به دلیل ۳۰۰ تومان بدهی او را به زندان انداختند. فرخی در زندان از سرودن شعر و فعالیت های سیاسی خود غافل نماند. بنابراین دستگاه استبداد توسط پزشک احمدی و آمپول هوا فرخی یزدی را از پا درآورد.
● مجلس هشتم
در سال ۱۳۰۹ انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای ملی ایران برگزار شد. در این سال بود که رضاشاه مردم را تشویق به استفاده از منسوجات ساخت وطن می کرد و جریان اسماعیل آقا سمیتقو را فروخواباند. اما از طرف دیگر ایادی رژیم صحنه انتخابات را به انتصابات تبدیل کرده بودند.
از این مجلس به بعد ما شاهد تغییر لباس مردم و نمایندگان مجلس هستیم. رضاشاه با دلبستگی که به ایران باستان داشت درصدد برآمده بود ستون را در معماری و نیز در طرز پوشش لباس رسمی و نظامی راستای کار خود قرار دهد که خود نشات گرفته از طرز فکر او و اطرافیانش بود. به عنوان نمونه می توان به دوخت لباس و کلاه هایی که به رغم دوار بودن آنها بر ستونی کامل نقش بسته است،اشاره کرد. در این رابطه سخن بسیار ولی خارج از مقال است.
در سال ۱۳۱۱ شمسی مجلس نهم آغاز به کار کرد. در اکثریت قریب به اتفاق این مجلس ها به دلیل یکدست بودن نمایندگان از نظر فکری و عملی و دوری جستن آنها در تصمیمات خاص سیاسی - میهنی ما کارهای فوق العاده یی از آنها نمی توانیم ببینیم. منتها توجه بیش از حد آنها به عمران و آبادانی رشد موثری از لحاظ پیشبرد علمی و فرهنگی در سطح جامعه به وجود آورد و نحوه زندگی مردم رو به تغییر سوق داده شد. از این روی ما باز شاهد طیف دیگری از بیداری مردم آن سامان هستیم که ریشه در آرامش و رفاه نسبی داشت. البته باید خاطرنشان کنم که فقر در چارچوبی دیگر و معنایی دیگر به چشم می آمد و فعالان سیاسی را به حرکت وامی داشت.
● مجلس دهم و یازدهم
دهمین دوره مجلس شورای ملی قانونگذاری در خردادماه ۱۳۱۴ شمسی تشکیل شد. در دوران این مجلس دهم بود که کشف حجاب صورت گرفت و دوران جدیدی را برای زنان جامعه ایران رقم زد.
یازدهمین دوره مجلس در سال ۱۳۱۶ شمسی تشکیل شد. اتفاق بزرگ و مهمی که در این دوره افتاد، شروع جنگ جهانی دوم بود. در آن موقع ایران هنوز راه درازی داشت تا موقعیت های اقتصادی و اجتماعی خود را به تثبیت برساند. با آغاز جنگ دوم خیلی سریع ناگواری ها دامن این مرز و بوم را گرفت و تا مدت ها نتوانست از زیر بار آن همه درد و رنج کمر راست کند. صنعت نوپای ایران وابسته به اروپا و به ویژه آلمان بود که از همین کشور ما واردات فراوانی داشتیم. انگلیس خود را از بازار ایران به دلیل حضور آلمانی ها دور می دید. این موارد و اقدامات سیاسی اشتباهی که رژیم مرتکب شد، رضاشاه را مجبور کرد از سلطنت استعفا کند. سرانجام مجلس یازدهم که اشتباهات دیگری مرتکب شد و از دید آگاهان به امور مجلس ناتوان محسوب می شد، در ۲۷ شهریورماه ۱۳۱۸ شمسی به انتهای کار خود رسید.
● مجلس دوازدهم و رفتن رضاشاه
دوره دوازدهم مجلس شورای ملی در ۳ آبان ۱۳۱۸ شمسی شروع شد. در دوران این مجلس باز به دلیل جنگ جهانی و بودن متفقین در ایران مشکلات اقتصادی دامنگیر ایرانیان شده بود و بدون آنکه در این جنگ دستی داشته باشند یا سودی عاید آنها شود، فوج های عظیم مردم رو به فقر و نداری کشیده می شدند. در شهریور ۱۳۲۰ حکومت نظامی اعلام شد. قبل از آنکه ارتش های روسیه و انگلیس به عنوان قوای متفقین وارد خاک ایران شوند، سفیرهای این دو کشور نزد نخست وزیر رفتند و این پیشامد را به او اطلاع دادند. صدای اعتراض مردم از این بابت بلند و این رویداد باعث شد اقشار مختلف جامعه نسبت به عملکردهای غلط دولت زبان به انتقاد بگشایند. البته باید خاطرنشان کرد که این اعتراض ها در ابتدای امر از جانب برخی از نمایندگان شروع شد و سپس به دیگر مخالفان رژیم نفوذ کرد. بیشترین کسانی که پا به میدان گذاشتند و نسبت به همه چیز شکایت کردند، مطبوعات، روشنفکران، روسای طوایف و عشایری بودند که در این سال ها مورد اذیت و آزار واقع شده بودند. در این هنگامه تلخ نخست وزیر در مجلس دوازدهم حضور یافت و متن استعفای رضاشاه را برای نمایندگان خواند و ولیعهد را به جانشینی او اعلام داشت. رضاشاه در تاریخ ۲۵ شهریورماه ۱۳۲۰ شمسی ایران را برای همیشه ترک کرد.
در دورانی که رضاشاه زمام امور را در دست گرفته بود، دولت های مختلفی در چرخش مملکت روی کار آمدند. یکی از کوتاه ترین و ناکارآمدترین دولت های عصر رضاخان، دولت آقای دکتر متین دفتری بود. وابستگی این دولت به آلمان هیتلری یکی از دلایل حضور روسیه و انگلیس در خاک ایران بود. دولت آقای متین دفتری در برابر مردم کمتر احساس مسوولیت می کرد. پس از متین دفتری دولت منصور بر سر کار آمد.در دوران او بود که ایران از بروز جنگ جهانی دوم اعلام بی طرفی کرد. رضاشاه دولت های انگلیس و روسیه را دشمن ایران می دانست و برای بیرون رفتن از تنگناهایی که ایران را در فشار قرار داده بود رو به آلمان آورد. از این روی در دولت متین دفتری مقدمات فراهم و در دولت منصور پایه های دوستی دو کشور محکم تر شد. در این بین مجلس قربانی آن یکدستی شد که بر مبنای اندیشه یک نفر به سویی جهت دار کشیده می شد.
رجال ایرانی از این همه قرابت ایران و آلمان خشنود نبودند و همین باعث دودستگی و پراکندگی ایرانیان فرهیخته و سیاستمدار شد. دو دولت روسیه و انگلیس به ایران هشدار دادند که آلمانی ها را از خاک خود خارج و نفوذ بیش از حد آنان را از ایران کوتاه کند. دولت ایران به آنها اطمینان داد مواظب اتباع خارجی که در ایران هستند خواهد بود و از این بابت هیچ گونه مشکلی پیش نخواهد آمد. اما دو دولت مزبور کوچک ترین اهمیتی به بی طرفی ایران ندادند و در صبح روز سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۲۰ ارتش های خود را از طریق شمال، جنوب و غرب وارد خاک ایران کردند. برخی از شهرها مورد حمله هوایی قرار گرفت، پادگان ها از بین رفت و نیروی دریایی کارایی خود را از دست داد. ارتش ایران و تعداد بی شماری از سربازان از سر خدمت گریختند. مجلس برای جلوگیری از اغتشاش های احتمالی نظام وظیفه اجباری را لغو کرد و برای سربازانی که روستایی بودند ماهانه ۳۵ تومان در نظر گرفت. دولت علی منصور در ۵ شهریورماه ۱۳۲۰ استعفای دولت را تقدیم رضاشاه کرد.
پس از منصور نوبت به تشکیل کابینه فروغی رسید. فروغی در خانه خود بود که رضاشاه سرزده به دیدارش آمد. رضاشاه از او خواست پست نخست وزیری را بپذیرد، اما فروغی مریضی و پیری را بهانه می آورد. رضاشاه به او قول داد از سمت خود استعفا کند و فروغی نیز کمک کند فرزندش بدون هیچ مشکلی بر تخت سلطنت جلوس کند. در کابینه فروغی شاه هیچ گونه دخالتی نداشت و نخست وزیر با آرامش خیال و میدان عمل بیشتر افراد دولت را برگزید.
پس از پذیرش استعفای رضاشاه، فرزند او محمدرضا پهلوی به عنوان پهلوی دوم در تاریخ ۲۶ شهریور توسط مجلس به رسمیت شناخته شد. در این مجلس و تا پایان دوران شاهنشاهی محمدرضا شاه پهلوی، مجلس یکدست تر از پیش به کار خود ادامه می دهد و فاصله طبقاتی به دلیل تغییر اوضاع اجتماعی همواره مورد اعتراض روشنفکران جامعه قرار می گیرد.
در ۹ آبان ماه ۱۳۲۰ مجلس دوازدهم شورای ملی به کار خود خاتمه می دهد. قبل از استعفا و رفتن رضاشاه انتخابات مجلس سیزدهم انجام پذیرفته بود. فروغی به مردم قول داده بود آن انتخابات را لغو و از نو برای مجلس سیزدهم انتخابات صورت دهد اما به دلایلی که خود مصلحت می دید به قول خود در قبال مردم وفا نکرد. متفقین نزد فروغی رفتند و نسبت به نمایندگان مجلسی که بیشتر آنها همان کسانی بودند که در مجلس پیشین وجود داشتند، معترض شدند. اما فروغی با ترفند اینکه شاید عمال و دوستداران آلمان بار دیگر قدرت را در دست بگیرند، آنان را متقاعد کرد که نباید بار دیگر انتخابات انجام شود. از طرف دیگر مردم کماکان معترض به وجود متفقین در سرزمین شان بودند و نیز نحوه انتخابات دوره سیزدهم را عادلانه نمی دانستند. جامعه آن روز ایران تسلیم شدن دولت و شاه را در برابر قوای روسیه و انگلیس خوار می شمرد. موج نگرانی ها روز به روز بیشتر می شد و یک نوع خون دل خوردن و یأس تلخ افکار مردم را به خود مشغول داشته بود.
مطبوعات آن زمان با بی پروایی مطالبی در نکوهش دولت و متفقین می نوشتند که نشان از میهن دوستی آنان داشت. روزنامه ها در مورد نحوه انتخابات دور سیزدهم بسیار می نوشتند. به عنوان نمونه مجله «مهتاب» که در تبریز به چاپ می رسید در این مورد نوشته است؛
«این مجلس ما کعبه آمال وطن نیست / یک تن ز وکیلانش، وکیل تو و من نیست
باید که نگون گردد و از نو شود آباد / کین بتکده جز مامن بتهای کهن نیست»
باز در روزنامه یی دیگر به نام ستاره در مهرماه ۱۳۲۰ در مورد انتخابات دور سیزدهم نوشته است؛ «ما را از این رسوایی برهانید و به این فضاحت خاتمه دهید. مردم ایران همه یک زبان معتقدند... شاه سابق در روز عید مبعث در حضور همین آقایان وکلا به زبان خود گفته است باید همین رفقا باقی بمانند و بیچاره تصور می کرد سیاستی که علیه ملت و برخلاف عدالت باشد به همت رفقا ممکن است تا ابد برقرار بماند... دولت فروغی از فرط شتابزدگی و هول و هراس یک هفته مهلت اعتراض قانونی انتخابات را هم فراموش کرد و در اثر تذکرات مردم و روزنامه ها مهلت اعتراض به مدت پنج روز از رادیو اعلام شد.» (ادوار مجالس قانونگذاری در دوران مشروطیت، نوشته یونس مروارید، جلد سوم، صفحه ۳ )
گذشته از این مقاله ها و نوشته ها که در مطبوعات آن زمان مرتب چاپ می شد و خود در تنش اوضاع اجتماعی نقشی بسزا داشت، اقشار مختلف جامعه عریضه هایی برای دربار و شخص شاه می نوشتند و نسبت به مجلس سیزدهم شکایت می کردند.
● مجلس سیزدهم
در مجلس سیزدهم رویه کار عوض شد. شاه جوان می خواست با بیشتر مخالفان خود از در دوستی برآید. او حتی از کسانی که در زمان پدرش مورد اذیت و آزار واقع شده بودند، تا جایی که برایش ممکن بود از در سازش درآمد و با تامل با آنان برخورد می کرد. این سیاست ها در واقع خط مشی فروغی و کابینه یکدست او بود.
در دوره سیزدهم قوانین مهمی به تصویب رسید. یکی از آن قوانین عهد و پیمان دوستی با انگلیس و روسیه بود. در جلسه ۲۷ شهریورماه ۱۳۲۲ دولت و نخست وزیر وقت اعلام جنگ به آلمان کرد و مجلس آن را به تصویب رساند. در مجلس سیزدهم از جانب بعضی از نمایندگان، در پی تقویت احزاب و تشکل های سیاسی برآمدند و روزنامه های بی شماری چاپ می شدند.
به مرور زمان دولت فروغی با نمایندگان مجلس مشکل پیدا کرد. نمایندگان دو دسته شده بودند؛ دسته یی که از دولت در چارچوب خروج از اوضاع ناگوار کشور توقع داشتند و دسته یی دیگر در پی منافع شخصی بودند. فروغی در آن شرایط به این می اندیشید که هر طور است دولت باید حفظ شود و مجلس در این ثبات کاری و فکری دوشادوش او راه برود تا از این مهلکه جهانی رهایی یابند و همین باعث شده بود به شدت هر چه تمام تر از کابینه خود دفاع می کرد. مجلس به فروغی پیشنهاد داد کابینه اش را ترمیم کند و بر مبنای خواسته های نمایندگان قدم بردارد. اما فروغی به این درخواست هم توجهی نشان نداد و سرانجام منجر به استعفای دولت شد تا کابینه جدید خود را به مجلس معرفی کند.
دولت جدید فروغی با ۶۵ رای به تصویب مجلس رسید اما این تعداد رای فروغی را راضی نکرد. او خطاب به کابینه اش ابراز داشت با این تعداد آرا حکومت ضعیف می شود و من نیاز به ادامه کار نمی بینم. عاقبت نمایندگان دیر یا زود با دولت من مخالفت خواهند کرد. آنها به روی کار آمدن قوام السلطنه را می خواهند و من خود را کنار می کشم. سرانجام فروغی استعفای خود را تسلیم شاه کرد. پس از فروغی ذکاءالملک سهیلی با وجود ۱۰۲ نماینده با تعداد ۷۷ رای موافق تشکیل کابینه داد.
● تضاد مجلس و دولت
در آن دوران بیشترین اختلافی که نمایندگان مجلس با دولت سهیلی داشتند مواردی از قبیل توقیف غیرقانونی برخی از روزنامه ها، فراهم نکردن خواربار و آرد و نان و نیز ارجاع محاکمه کسانی بود که در شهربانی متهم به قتل افرادی سیاسی نظیر نصرت الدوله، تیمور تاش، سردار اسعد و مدرس به دیوان کیفر کارمندان بود. آنان عقیده داشتند دادگاه این افراد مربوط به دادگاه جنایی می شود و سهیلی دچار اشتباه بزرگی شده است. سرانجام دولت او نیز ناکارآمد از آب درآمد و استعفای خود را به مجلس شورای ملی تقدیم کرد.
طبق برخی از گفته های فوق، بیشتر نمایندگان مجلس نه تنها انتصابی بلکه از جنبه های مختلفی یکدست و هم نظر بوده اند. و باز گفتیم که اکثر مردم و آزاداندیشان جامعه آن روز نسبت به انتخابات مجلس سیزدهم ناراضی بوده اند. اما در دل همین مجلس کسانی بودند که با تشکیل احزاب و تشکل های سیاسی نه تنها موافق بودند، بلکه از تاسیس روزنامه های روشنگر طرفداری می کردند. وجود همین احزاب و روزنامه ها جوی انتقادی از دولت ها و نیز حتی دربار به وجود آورده بود که بحق می توان گفت در آن دوران اندک دموکراسی پا به عرصه وجود گذاشته بود، که باز درک آن، حتی برای قشر روزنامه نگار و آزاد اندیش و همان نمایندگان فعال دشوار بوده است. این امر دلایل زیادی می توانست داشته باشد، ولی به نظر می آید تنش های پی در پی و فشار دول خارجی و نیز رو به رشد نهادن تقاضاهای مختلف مردم در این امر بی تاثیر نبوده است.
پس از سهیلی احمد قوام دولت خود را به مجلس سیزدهم معرفی کرد و از بین ۱۱۶ رای با ۱۰۸ رای موافق تشکیل کابینه داد. مجلس با لایحه نظام وظیفه قوام مخالفت کرد و به مرور زمان با اقدامات دیگر دولت او سر ناسازگاری گذاشت. زندگی مردم رو به ترقی نهاده بود و دولت برای جلوگیری از افزایش قیمت ها و معضلاتی که در این راستا به وجود آمده بود، وادار شد از مجلس تقاضای اختیارات بیشتری کند اما مجلس با لایحه اختیارات دولت موافقت نکرد و برخی از نمایندگان با سیاست های دولت وقت خود را همسو نمی دیدند.
● انتقاد مطبوعات به دولت
در اینجا نمونه یی از انتقادهایی که صاحبان قلم و مطبوعات از مجلس و دولت می کردند، از روزنامه باختر ۲۵ خرداد ۱۳۲۲ می آوریم؛ «ای ارواح مقدس محبوسین باغشاه، کشته های راه آزادی، فداییان وطن، شهدای مشروطیت گردهم آیید و از خاک سر بردارید، از قبر سر بیرون آورید، کفن را بدرید و تماشا کنید در آنجا که خون پاک شما ریخته شد در آن بستان که از خون مقدس شما لاله دمید چگونه از آزادی و حریت ایرانی حمایت و دفاع می کنند. این حقیقت و رسوایی، این لکه سیاه در تاریخ مشروطیت ایران بی نظیر است. حتی محمدعلی شاه و رضاشاه نیز با این صراحت و وقاحت به نقض قانون اساسی لب نگشودند و اینقدر بی شرمانه از بردباری و تحمل ملت ایران سوء استفاده نکردند. ما این سرافکندگی و ننگ را کجا می توانیم ببریم؟ وجود آلوده و ناپاکی که می خواهد برای پنهان کردن فضایح خویش اصل مسلم قانون اساسی را پایمال کند باید نابود شود. باید مغز او را با مشت قانون کوبید. کجای این رژیم، مشروطه است که در تالار بهارستان در جایی که هنوز خون پاک آزادیخواهان در آن موج می زند، فریاد تهدید مطبوعات را بلند می کنند. اگر وکیل بتواند پیشنهاد کند روزنامه ها را سانسور و توقیف کنند و چند اصل قانون اساسی را زیر پا بگذارند، از کجا مطبوعات و مردم که هزاران عیب شرعی و عرفی در مجلس سیزدهم سراغ دارند یک مرتبه این نغمه را بلند کنند این چند ماه آخر دوره را برای اینکه انتخابات آینده هم در تهدید نباشد دکان بهارستان را تخته کنید تا یک مرتبه شتر بمیرد و حاجی خلاص شود...»
پیمان یاریان
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید