جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


کتاب تبار هخامنش دیار بالاگریوه در یک نگاه


کتاب تبار هخامنش دیار بالاگریوه در یک نگاه
تاریخ چراغ دورنمایی است. چراغی که حال را هدایت می‌کند.
«عابدین پاپی»
مرادحسین پاپی بالاگریوه از چهره‌های شاخص و پرآوازه در حوزه‌ی شعر و نوشتار است. استاد پاپی در اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۷ خورشیدی در شهرستان خرم‌آباد دیده به روی جهان باز کرد. وی فارغ‌التحصیل در رشته‌ی کارشناسی ارشد علوم اجتماعی است. مرادحسین از دیرباز دست به قلم بوده و در این گذار تاکنون قریب به ۲۰ جلد کتاب را در زمینه‌های مختلف تألیف کرده که بخش عمده ای از این آثار به زیور چاپ آراسته شده اند و مابقی نیز در دست نشر است. از عمده فعالیت های استاد پاپی در حوزه‌ی فرهنگ و ادب می توان به دبیر انجمن اهل قلم لرستان اشاره داشت. به گونه ای که وی از مؤسسین انجمن اهل قلم لرستان در دوره‌های اول و دوم آن و عضو هیأت امنا و همانطور که ذکر آن رفت دبیر انجمن اهل قلم لرستان بوده که در این انجمن نیز مصدر خدمات متعدد و متنوعی به نویسندگان و شعرای لرستان و غیره را فراهم آورده.
استاد مرادحسین پاپی از معدود نویسندگانی به شمار می رود که از دیرباز (یعنی حدود ۲۵ سال) با آوای قلم هم ساز و رفیق است و از دیگر غرایب این نویسنده تألیف کتاب شناخت ایل پاپی در دو جلد و کتاب قطور و حجیم تبار هخامنش دیار بالاگریوه در سه جلد می باشد که این آثار در حوزه‌ی تبارشناسی و موقعیت جغرافیایی و اوضاع اجتماعی و سیاسی و البته فرهنگی ایل پاپی و در مجموع دیار بالاگریوه نگاشته شده اند.
پاپی را باید ستود چه این که اولین نویسنده ای است که بحث تبارشناسی و نسل شناسی را در سطح کشور مطرح نموده و از مهمترین کتب این نویسنده و شاعر دوست داشتنی می توان به آثار نثر آن به مانند شناخت ایل پاپی، روایت حماسه ها، بلندپرواز، سخنی نقدگونه با قلم بدستان لر و دو نوشتار دیگر، تبار هخامنش دیار بالاگریوه و با جولوند در پویه‌ی مردم شناسی و تاریخ اشاره داشت و از آثار نظم آن به زبان لری و فارسی می توان به رقص فنا در حرای معرفت، رقص شور آشوب دل، بار کوله‌ی امید (شعر لری) بی ولات (شعر لری) غاپوره (شعر لری) اوج و یلونی دل (شعر لری) و ... اشاره کرد که این آثار نیز به چاپ رسیده اند. آنچه که در پی می آید برآمدی بر کتاب تبار هخامنش دیار بالا گریوه از این نویسنده است که از نگاه این قلم تبین و تشریح می گردد.
کتاب سه جلدی تبار هخامنش دیار بالا گریوه از کتبی است که در سال ۱۳۸۷ با تیراژ ۲۰۰۰ جلد توسط انتشارات افلاک- دارالنشر اسلام به چاپ رسید. لازم است قبل از پرداختن به سه جلد این کتاب بطور مجزا ابتدا سخنی را به طور اجتمال به سمع و نظر خوانندگان برسانیم و منبعد این کتاب پر بار و بدیع را در زوایایی مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم. بی تردید بحث قوم گرایی و به اصطلاح اصل و نسب شناسی و به بیانی تبارشناسی ریشه در زهدان تمدن و فرهنگ کهن سرزمین ایران دارد و این مهم نیز بر کسی پوشیده نیست.
از سوی دیگر فرهنگ پر بار و منتج قرآن است که بر شعوب و قبائل تاکید فراوان دارد به نحوی که بر این مهم نیز واژه لتعارفو را بعنوان مهر تایید برگزیده است و نکته سوم این که زنده کردن اصل و نسب و کوشیدن در جهت پویایی و بالندگی آن بعنوان فرهنگی فراگیر از مهم ترین ارزش های انسانی است. چه این که به قول مولانا:
هر که کور دور ماند از روزگار اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش
آری دو مقوله‌ی اصل و وصل از اساسی ترین مقولاتی به شمار می روند که همیشه در تکوین تمدن و فرهنگ و نسب یک سرزمین قضاوتی مکمل و همسو را بر عهده گرفته اند.
علاوه بر این موارد نقش فرهنگِ اصل نیز همیشه در جهت ترقی و تعالی وصل بوده و البته عکس این قضیه نیز صادق است. پس می توان نتیجه گرفت که کتاب تبار هخامنش دیار بالاگریوه نیز نگاه و زبانش مؤید همین مدعاست. طرح روی جلد کتاب تبار هخامنش دیار بالاگریوه حکایت از محتوای کتاب را دارد. نویسنده با طراحی نقشه‌ی دیار بالاگریوه بر روی هر سه جلد کتاب وسعت و موقعیت جغرافیایی این سرزمین را مشخص نموده به طوری که شاید گفت جمعیت و مساحت جغرافیایی سرزمین دیار بالاگریوه را به معنی سرزمین بالاگریوه و یا سرزمین بالانشین و بالاگروه قلمداد می نماید.
دیار بالاگریوه همچنانکه از نقشه‌ی روی جلد کتاب پیداست شامل شهرستان‌ها، شهرها و بخش هایی چون درود، خرم آباد، پل‌دختر، دره شهر، آبدانان، اندیمشک و شهرهایی چون سپیددشت، ویسیان، حسینیه، ممولو و میان کوه، منگره، کرکی، پاپی و ... می شود.
در این طرح علاوه بر این موارد می توان چهار تصویر متفاوت را با فرهنگ های متنوع دریافت. تصاویری چون قلعه‌ی فلک‌الافلاک که به مانند نگینی پرآوازه به تماشای چشم انداز شهر زیبای خرم آباد نشسته است. و دیگر تصاویری که هر کدام تاریخ و جاذبه طبیعی و همچنین فرهنگ ساده و دل انگیز عشایری را به نمایش می گذارند. تصویر طراحی شده در پشت جلد کتاب نیز که با زمینه ای نارنجی رنگ خودنمایی می کند باز در دل خود حرف هایی برای گفتن دارد. چرا که در این طرح نیز ما شاهد نسخه ای خطی می باشیم که با دست خط اصلی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران در قسمت بالای کتاب حک شده و دیگر عکس دختر بچه ای است که ملبس به لباس عشایری است و این تصویر نیز پیامدهای فراوانی را به نمایش می گذارد. دیگر تصاویر نیز هر کدام به نوبه خود بازگو کننده تاریخ و فرهنگ عشیره ای قوم لر را به نمایش می گذارند. و اما محتوای کتاب که شیرازه‌ی موضوع بحث می باشد.
همانطور که ذکر آن رفت کتاب تبار هخامنش دیار بالاگریوه کتابی است که اگرچه در مجموع به عنوان یک کتاب نامگذاری شده ولی این کتاب شامل سه جلد حجیم است که هر جلد شامل هزار صفحه می شود. بنابراین می توان گفت که هر قلمی که نیت نقد و وارسی آن را دارد باید هر جلد را به طور مجزا بررسی نماید.
جلد اول کتاب شامل دو بخش است. بخش نخست که با سخن آغازین نویسنده آغاز می گردد شامل بالاگریوه از نام تا نماست. این بخش از چهار فصل تشکیل می شود. که فصل نخست شامل نام و اندام بالاگریوه می باشد. و در این بخش نویسنده بالا گریوه را از لفظ تا معنا تشریح نموده و دیگر نیای بالا گریوه و نشان و در ختام بالا گریوه از قلم دیگران مورد بررسی قرار گرفته که از این منظر بسیار خواندنی است.
فصل دوم نمای بالا گریوه به شمار می رود. این فصل نیز دارای ۴ زیرفصل می باشد. ابتدا نویسنده بیوگرافی شهر خرم آباد را تشریح نموده و در ثانی به مناطقی که مرتبط و از توابع این شهرستان به شمار می روند را تجزیه و تحلیل می کند. از دیگر کارهای نویسنده در این بخش تشریح اندام شهر درود و پلدختر و بخش هایی به مانند بخش مرکزی پل دختر و بخش ممولو می باشد. بالا گریوه‌ی گرمسری و از دره شهر تا مرز دهلران از دیگر زیرفصل های فصل دوم جلد اول کتاب به شمار می آیند که نویسنده در این مورد نیز تلاش مضاعف به خرج داده. چه این که بالا گریوه‌ی گرمسیری را شامل شهری بر سینه‌ی صحرای لور- بخش مرکزی اندیمشک و بخش الوار گرمسیری دانسته و البته در تشریح آنها نیز کوشیده است. از دره شهر تا مرز دهلران نیز به همین منوال است به طوری که نویسنده شهر دره شهر- بخش مرکزی- بخش بدره- بخش ماژین و آبدانان در یک نگاه را بطور مفصل و تحقیقی از دید خود و تحقیقات میدانی و مشاهده ای گذرانده است.
فصل سوم کتاب از جلد ۱ نیز شامل نمای بالا گریوه‌ی دو می شود. این فصل در مجموع به تنوع آب و هوا که شامل تشریح آب و هوای این منطقه و معرفی گونه های مختلف حیوانات اهلی و به طور کلی درختان، درختچه ها، بوته ها و گیاهان بسیار زیادی است که در این منطقه وجود داردکه نویسنده به تفصیل بدین مهم پرداخته است. و معرفی جاذبه های طبیعی و آبی و همچنین به آثار باستانی و تاریخی و ... نیز به طور مفصل پرداخته که باید گفت یکی از مهمترین بخش های کتاب جلد یک که با فرهنگ گردشگری و صنعت نو پای توریسم کلافی عمیق خورده همین فصل است.
فصل چهارم از بخش جلد اول کتاب نیز شامل داشته هاست، داشته ها در این جا همان فرهنگ ها و آداب و رسوم و باورهای عمومی و نظام سیاسی، اجتماعی دیار بالا گریوه و دورنمایی از ویژگی های اقتصادی آنست که البته در جای خود مهم و آموزنده اند.
بخش دوم نوای بالا گریوه است. این بخش نیز شامل سه فصل می شود که فصل اول با پیش کلام نویسنده آغاز شده و هدف و نیت نگارنده نیز معرفی و تشریح تاریخ ادب و هنر و موسیقی این دیار است. به گونه ای که نویسنده سعی بر آن داشته تاکه فرهنگ و شعر و موسیقی را از میر نوروز تا شاعران دیروز و شعرا و نویسندگان و البته موسیقدانان این دیار را نیز از گذر تاریخ تا امروز به جامعه این خطه معرفی نماید. لذا این فصل نیز به سهم خود دارای تنوع و پیام هایی ادبی و هنری است و صد البته که خواننده هم با هنرمندان این دیار در زوایای مختلف آشنا می شود و هم این که از دیدگاه آنان می تواند معلم خوبی از حیث جهت گرفتن در حوزه‌ی فرهنگ و ادب تلقی گردد. کما این که در این فصل نیز نویسنده در ترجمه و اصلاح کاستی های آثار نظم و نثر شعرای قدیمی و توضیحاتی جامع و مفید در زمینه‌ی موسیقی نیز زحمات بی بدیلی را متحمل شده که در جای خود قابل تحسین است.
فصل دوم از بخش دوم شامل یاران قلم و هنر است. در این فصل نویسنده ابتدا رمان علی میر دریکوندی (گونگادین) را مورد نقد و بررسی قرار داده. همان رمان نویسی که با کتاب بهشت گونگادین توانست جایزه‌ی نوبل ادبی کشور انگلستان را از آن خود کند. ولی بقول نویسنده هنوز هم نابغه‌ای در حصار فراموشی است. اما نویسنده با نوشتن بیش از ۴۰ صفحه در مورد این رمان نویس و کتاب آن، سکوتی به رنگ فریاد را برای همیشه‌ی تاریخ زنده می کند.
در دیگر موارد در همین فصل نیز می توان به ذکر بیوگرافی و تشریح دیدگاه های یاران قلم و هنر این دیار را برشمرد که نویسنده در این خصوص نیز سعه صدر گذاشته است. جلد دوم کتاب شامل بخش سوم، چهارم و پنجم می شود که بخش سوم کتاب از سه فصل تشکیل شده است. در فصل نخست نویسنده تاریخی بر بلندای و آثاری باستانی در دل را تشریح می کند که در این فصل اهم موضوع همان تاریخ و وقایع تاریخی دیار بالاگریوه است. چه این که نویسنده به مهاجرت حیدر کور به بخیتاری و دو جنگ معروف بغداد و جنگ میرزیل اشاره می نماید و دیگر این که هجوم بختیاری ها به قیرآب و منگره و جنگ و ستیزه های منطقه ای ایلیاتی و چند مورد تاریخی و حماسی دیگر را بازگو می نماید. لذا بدیهی است که اذعان دارم این فصل نیز نیت بر آن دارد که جهت لازم را به فرهنگ تاریخ دیار بالاگریوه و قوم لر منعکس نماید.
فصل دوم از بخش سوم جلد دوم کتاب شامل آثار تاریخی و باستانی دیار بالاگریوه می شود. بدین سان که نویسنده در این بخش شهرهای باستانی و تاریخی بالاگریوه را به مانند خایدالو، شاپورخواست، اری ترین، گریت، منگره، لور، اندامش، ماژین و چین زال، سیمره، ماداکتو و خرم آباد را با قلمی روان و گویا برای خوانندگان تشریح کرده که این فصل نیز از مهمترین فصول کتاب در حوزه‌ی گردشگری و صنعت توریسم کشور به حساب می آید. چرا که کار نویسنده کاری مانا و کاملاً علمی تحقیقی است.
از دیگر نکات مهم در فصل دوم معرفی اماکن متبرکه و بقاع و قلعه ها و عمارت ها و غارها و پل های تاریخی و باستانی و ... در دیار بالاگریوه است که نویسنده به تفصیل به آنها پرداخته است. لذا این فصل نیز از مهمترین فصول کتاب تبار هخامنش دیار بالاگریوه به شمار می رود. چرا که نویسنده چشم انداز منتج و بدیعی را در اختیار اهل فن و تحقیق می گذارد. بخش چهارم کتاب نیز از دیگر بخش های مهم و اساسی کتاب به شمار می آید. این بخش شامل دو فصل است. فصل اول ایلی بر بلندای نام دیرک بوده که شامل معرفی گروه اول طوایف و تیره های ایل دیرک ون می شود. در این فصل نویسنده با قید پیش کلام ابتدا در محتوا و اندام ایل دیرک ون کوشیده و تاریخ آنها را از نگاه قلم گذرانده اند، در ثانی به تشریح و ترسیم وجه تسمیه طوایف و تیره های ایل دیرک ون پرداخته.
فصل دوم نیز شامل گروه دوم طوایف و تیره های ایل دیرک ون می شود. در این فصل نیز نویسنده به مانند فصل اول طوایف و تیره های زیرمجموعه‌ی ایل دیرک ون را به تفصیل تشریح نموده و در ترسیم وجه تسمیه و تبار آنها نیز کوشیده است.
آخرین بخش از جلد دوم کتاب بخش پنجم آن به شمار می آید. بخش پنجم نیز شامل ایلی بر بلندای نام دیرک است. این بخش نیز در قالب دو فصل آمده که با نمادی متفاوت در زوایایی دنباله‌ی بخش چهارم کتاب است.
جلد سوم کتاب شامل سه بخش می شود. بخش ششم که سیری در کرانه‌ی شرقی رود کشکوایل جودکی است. که این بخش حاوی دو فصل است. نویسنده در فصل اول با ذکر پیش کلام به تشریح طوایف و تیره های ایل جودکی پرداخته و در ترسیم وجه تسمیه آنها نیز بطور کامل کوشیده است. در فصل دوم از بخش ششم کتاب نیز ما با سایر طوایف و تیره های ایل جودکی مواجه هستیم که در این فصل نیز نویسنده به طور مفصل به این مهم پرداخته.
بخش هفتم کتاب شامل سایر ایلات و طوایف بالا گریوه می شود. این بخش که شامل سه فصل می شود که تقریباً می توان گفت به ایلات و طوایف پاپی، ساکی و رشنو و طوایف و تیره های موسوم به کوشکی و سادات بالاگریوه می پردازد.
از مهمترین کارهای این بخش نیز می توان به همسایه ها و روایتی تصویری از چند سند نیز اشاره نمود. نویسنده در این فصل نیز راجع به طوایف و ایلات مختلفی به مانند عرب های خوزستان، طوایف و قبایل بومی شوش، شوستر و اطراف و به ویژه دزفولی ها و همسایگان شرقی دیار بالاگریوه و ... سخن به میان آورده و البته در تشریح وجه تسمیه آنها نیز تلاش مضاعف داشته اند. آخرین بخش کتاب شامل نامداران و مشاهیر دیار بالاگریوه می شود. این بخش از بخشهای مهم کتاب به شمار می آید.
چه این که نویسنده به طور مجزا مشاهیر علمی، سیاسی، اجرایی و اجتماعی و نظامی این دیار را معرفی و در تشریح آنها به طور کامل کوشیده و نکته ‌ی مهم تر این که شهدای این دیار را نیز از نامداران و مشاهیر این دیار قلمداد نموده و از آنها به عنوان آفریدگاران حماسه و ایثار یاد کرده است. بنابراین نتیجه می گیریم که کار نویسنده کاری بسیار سنگین و طاقت فرسا و ممتنع است ولی تلاش و زحمات و تحقیقات شبانه روزی مولف باعث شده تا که گوهره و فطرت کتاب آسان به نظر آید و البته این مهم نیز نشأت گرفته از تخصص و درایت نویسنده در حوزه‌ی جامعه شناسی است که مطالعه ی کتاب را برای خواننده سهل می کند.
کتاب تبار هخامنش دیار بالاگریوه به قلم مرادحسین پاپی بازگو کننده‌ی نه فرهنگ یک ایل و یا قوم و ... بلکه نمادی از تاریخ و هنر سرزمین کهن ایران است کتابی است که با زبان بالا گریوه ای سخن می گوید اما زبانش هر قوم و گروهی را در هر جایی با خود عجین می سازد. آوایش به مانند موسیقی لری بر دل هر زا گرس نشین زیبا می نشیند و دست نواختنش به مانند کمانچه از فرهنگ قوم گیلک و ایل بلوچ و ایلات هفت لنگ و چهار لنگ در چهارمحال بختیاری و کهکیلویه و بویراحمد نیز حکایت دارد.
این کتاب از اصل می گوید همان اصلی که سال هاست انتظار وصل را می کشد. وصلی فراگیر که همه بتوانند آواز یکرنگی را سر دهند. کتاب تبار هخامنش آوازش همنشین با موسیقی دلگشای تبار هخامنش و ایلات و طوایف دیگر کشور است. او می خواهد ماهیتی را پیدا کند که سال ها گم شده و البته جوینده نیز همیشه یابنده است و این جز استاد مرادحسین پاپی کس دیگری نیست.
ماهیت قوم بالاگریوه که در پشت نقاب تاریخ سال ها به انتظار نشسه تا که قلمی با دستان زمخت و هوشیارش این نقاب را کنار بزند و چونان دندانی نهفته رازهای نهانی اش را بگشاید. لذا تردیدی نیست که این کتاب مهمترین و تازه ترین کتاب در حوزه لرستان و بخصوص دیار بالاگریوه و تبارشناسی در سطح کشور به شمار می آید. به گونه ای که به نوبه ی خود در بحث جامعه شناسی بی رقیب و تک تاز است. و این مهم به چند دلیل عمده می تواند باشد. نخست این که کتاب یک منوگرافی در زمینه‌ی جامعه شناسی است و نه مردم شناسی. چه اینکه نویسنده به موالید چهارگانه در زوایایی متنوع و مختلف پرداخته است. دوم خلاقیت و پشت کار مثال زدنی نویسنده است که با مطالعه ی هر جلد از این کتاب موارد کاملا مشهود است. نکته ی سوم حجیم بودن کتاب چه از لحاظ ساختار و چه از حیث محتوا است. به نحوی که از لحاظ ساختار به سه جلد که هر جلد تقریبا هزار صفحه می باشدمنقسم می شود و از حیث محتوا و یا به بیانی دیگر مفهوم نیز کاملا کاری است بدیع و متفاوت با دیگر نویسندگان لرستانی.
نکته ی چهارم تصاویر کتاب می باشند که نویسنده در کتاب قریب به هزار عکس را با توجه به موضوعات مرتبط لحاظ کرده به طوری که از مجموع عکس های مذکور۲۵۰ عکس به صورت رنگی در جلد اول کتاب و در قسمت آثار باستانی و تاریخی و جاذبه های طبیعی و آبی و در جلددوم کتاب آمده است.
پنجم این که کار نویسنده نه فقط یک کار تحقیقی بلکه علمی تحقیقی است و این نکته بسیار مهم به نظر می اید چرا که نویسنده علاوه بر تحقیق و پژوهش سعی بر آن داشته تا که لباس علم و خلاقیت را نیز بر تن تحقیق و پژوهش خود بپوشد.
به عنوان مثال می توان به معرفی آثار باستانی و تاریخی دیار بالاگریوه و معرفی شهرستان ها، شهرها، روستاها، بخش ها و ده های این دیار اشاره کرد که نگارنده توانسته کاری تحقیقی و مستند توأم با تشریح ونوآوری را تصویر کند. کاری که در دیگر نویسندگان به مانند استاد حمید ایزدپناه در کتاب سه جلدی آثار باستانی و تاریخی لرستان کمتر دیده می شود.
نکته ی ششم که در جلد اول کتاب بسیار مهم آمده تشریح دیار بالاگریوه از لفظ تا معنا است. به طوری که مولف در این بخش ابتدا دیدگاه اکثر صاحب نظران و مورخان والبته جامعه شناسان را در لرستان و در سطح کشور و دیگر صاحب نظران خارجی را تشریح نموده و بعد نگاه معقول وتوأم با تحقیق و خلاقیت خود را نیز عنوان داشته است که شاید گفت در دیگر بخش ها نیز با چنین ویژگی مثبتی کم و زیاد برخورد می کنیم.
هفتم این که قلم و نوع نگارش نیز بسیار ساده و سلیس بوده به گونه ای که این نوع نگارش، فرهنگی عام پسند و خاص پسند را به نمایش می گذارد. بنابراین هنر ساده نویسی و یا به بیانی سهل نویسی از دیگر فاکتورهای کاری مولف در این کتاب به شمار می رود. نکته ی هشتم تحقیق و پژوهش در جهت کشف مجهولات است. به نحوی که در جای جای کتاب چه از لحاظ تبارشناسی و چه از حیث آثار باستانی و تاریخی و چه از جنبه ی جامعه شناسی ما با این فاکتور مهم برخورد داریم.
به عنوان مثال مولف کتاب اسنادی را بدست آورده که این اسناد بیانگر آنند برخی از شخصیت های سیاسی و فرهنگی و ... که سالهاست در دیار بالاگریوه به دلایلی کوچ کرده اند و اکنون در ایران و یا خارج صاحب مقام و منزلت می باشند؛ از دیار بالا گریوه اند. به عنوان مثال آیت الله هاشمی رفسنجانی از این قبیل افرادند. زیرا که نویسنده در این کتاب با دلایل مستند و موثق به اثبات رسانده که تبار آیت الله هاشمی رفسنجانی به طایفه¬ی میر در دیار بالاگریوه برمی گردد و سایر افرادی که به همین منوال مولف به آنها پرداخته است که باید خواننده با مطالعه ی کتاب به این مهم دست یابد.
و نکته ی نهم کوشش توأم بادقت و ظرافتی است که همانطور که در محتوای کتاب پیداست نتیجه ی این کوشش کاری، کاری متفاوت و ماندگار را معرفی می نماید. نکته ی دهم همانطور که ذکر آن رفت بی رقیب بودن کتاب است. چون در وهله‌ی اول کار کاری است تخصصی و دیگر این که اولین و بهترین کاری است که در حوزه‌ی دیار بالاگریوه و در سطح استان وبه نوبه ی خود در کشور به انجام رسیده است.
و آخرین نکته این که از این منظر هیچ نوشته ای حتی اگر یک سطر هم باشد خالی از محاسن نیست. بدین دلیل که اگر خواننده با تفقد و آگاهی لازم به این سطر بپردازد طبعا به نتیجه ای خواهد رسید.
بنابراین اگرچه کار استاد مرادحسین پاپی بالاگریوه با این نوع دیدگاه بسان قطره ای از دریاست. ولی آنچه که در خصوص این مبحث می تواند عصاره کلام باشد این که: آب دریا را گر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید. نکته بسیار مهم تر که مولف بر آن پرداخته فرهنگ تمدن یابی است به دیگر بیانی نویسنده تمدنی یابی کرده است. یعنی مدنیت و قانون اجتماعی دیار بالاگریوه را با دلایل و اسناد موثق به تصویر کشانده به نحوی که با آوردن ۱۲ دلیل مستند در کتاب مزبور هخامنشی بودن دیار بالاگریوه را به تثبیت رسانده.
دلایلی از قبیل زبان و گویش مردمان بالاگریوه که گویش اصیل لری است و شبیه به گویش هخامنشیان است. این نویسنده جهت روشن تر کردن موضوع کاوش های زبان شناسی را مزید بر علت می پندارد. دیگر آداب و رسوم بالا گریوه ای ها و از جمله نوع و شکل لباس و نیز آیین ها و ابزارآلات جنگی و غیر آن شباهتی زیاد به هخامنشیان و آریایی ها دارد.
این نویسنده ابراز می دارد که سرداری مخصوص لرها و بالا گریوه ای ها (ستره) را سدره می گفته اند و یا دستاری که بر روی کلاه می بسته اند و یا آسای شاهزاده احمد که شباهت زیادی به آروت هخامنشیان دارد دیگر این که نویسنده معتقد است که هفت ایل و طایفه‌ی تشکیل دهنده‌ی بالاگریوه به نام های پاپی، ساکی، رشنو، دیرک ون، جودک، کوشک و بازگیر نامبردار شده اند. و با تحقیقی که مولف به انجام رسانده همه ی این نام ها آریایی و ایرانی است و دارای خاستگاه آریایی می باشند. به گونه ای که ایشان می گوید: دیرک عنوان سکه‌ی طلای هخامنشی است.
از دیگر دلایل عمده که بر تبار هخامنش دیار بالاگریوه مهر تائید می زند واژه‌ی خوآرنمک است (گو آرنمک امروزی) این نویسنده در کتاب خویش بیان می دارد که در کناره‌ی رودخانه سیمره خواسپس باستان در نزدیکی منطقه ی ماژین نام منطقه ای است که در متون باستان از حضور هخامنشیان در منطقه‌ی امروزی بالاگریوه را می رساند.
یکی دیگر از دلایل این نویسنده نظریه‌ی مردم شناسان و تاریخ نگاران خبره است که اعتقاد دارندقبایلی که نشان حیوان به عنوان نمونه دارند یا علاقه ای به حیوان خاص از خودشان نشان می دهند نژاد آنها به قبایل پارس باستان هخامنشیان می رسد و از این نمونه در میان بالاگریوه که به معنای بالانشین و بزرگمنش است می باشد که این نام با مفهوم هخامنش یکی است. مهمتر این که نویسنده در جلد اول کتاب چنین آورده است که دیار بالاگریوه جایگاه هخامنشیان بوده است.
وی شوش را مرکز هخامنشی و حد و مرز جنوبی بالاگریوه عنوان داشته است. به طوری که در ادامه می افزاید که بنا بر نقل برخی از متون قدیمی کوه های شمال شوش به مانند کوه که ور و کوه های کرکی و منگره تخت گاه و استراحت گاه ییلاقی هخامنشیان بوده و حتی منطقه موسوم به کوشک در دامنه‌ی جنوبی کوه که ور و نیز شایع بودن کلمه ی کوشک در میان بالا گریوه را نویسنده از دلایل عمده مبنی بر هخامنشی بودن دیار بالاگریوه می پندارد.
نکته ی مهمتر آثاری است در دوره ی هخامنشیان، آثاری از جمله غار کلماکره و به ویژه شهرهایی از قبیل اری ترین، دوره (دورق)، اندامش، لور، گریت و ... که نویسنده معتقدند این آثار که در منطقه ی بالا گریوه می باشند مربوط به دوره‌ی هخامنشیان هستند. حاصل این که با دلایل و نشانه هایی که این نویسنده با تحقیق و پژوهش و سند مستند آورده اند در هخامنشی بودن دیار بالا گریوه و یا به بیانی از تبار هخامنش بودن این دیار تردید و شبهه ای ایجاد نمیشود.
چرا که هم از لحاظ نقلی و تاریخی همانطور که نویسنده در کتاب خویش آورده اند و هم از حیث عقلی این مهم می تواند صحت و سقم داشته باشد. و دیگر این که اکثر دلایلی که ذکر آن رفت معقول و منطقی به نظر می آیند. بدین سان که این دلایل یک نوع ارتباط و فرایند مشترک را با فرهنگ و آداب و رسوم و البته فرهنگ زیست محیطی هخامنشیان برقرار و بازگو می نمایند. به پایان آمدیم این دفتر،ولی حکایت همچنان باقی است.
عابدین پاپی
نویسنده، شاعر و روزنامه‌نگار


همچنین مشاهده کنید