پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


شروعی موفق و پایانی اغراق آمیز


شروعی موفق و پایانی اغراق آمیز
حتما متوجه تبلیغات تلویزیونی، سینمایی «دلشکسته» شده اید، این فیلم در حال حاضر در ویدئو کلوپ ها موجود می باشد، ویدئوکلوپ ها بدون هیچ گونه درنگ، هم زمان با کل کشور، فیلم ها را در اختیار مخاطبان و علاقه مندان به سینما قرار می دهند.
اگر به خاطر داشته باشید به علت این که نخواستیم از روند سینمایی های در حال اکران در کل کشور عقب بمانیم، به طور گذرا و خلاصه وار به چگونگی فیلم و داستان آن پرداختیم، اما این بار به دلیل موجه در دسترس بودن فیلم، به طور جدی تر و اساسی تر به آن می پردازیم، پس اگر فیلم را دیده باشید مطمئنا تحلیل ما برایتان جذاب خواهد بود و اگر هم هنوز وقت دیدنش را نداشته اید با بررسی ما ترغیب خواهید شد آن را تهیه کرده (خواهشا کپی نخرید) و ببینید، پس با ما باشید.
«دلشکسته» فیلمی است به کارگردانی و نویسندگی«علی روئین تن» که موضوعی ملودرام و اجتماعی داشته و در کنار داستان عاشقانه اش، سعی دارد موضوع و مفهومی اجتماعی را نیز مطرح کند.
● داستان پردازی و موقعیت سازی
یکی از دلایل اصلی و بنیادی در سقوط فیلم های امروزی نداشتن هیچ گونه پژوهش و بررسی پیرامون داستان یا به طور کلی تر خلق داستان می باشد، این که عوامل فیلم به قطعیت به موضوعی واقعی و همه گیر بپردازند، و نه تخیل و رویاپردازی های شخصی را وارد خلق داستان یا کاراکتر کنند، یا فقط برای خلق داستانی جذاب و تاثیرگذار از بیان واقعیت ها پرهیز کرده یا شکل حقیقی آن را تغییر دهند، مطمئنا موفقیت و سرنوشت اثر تاثیر به سزایی خواهد داشت.
خلق موقعیت ها و کاراکترهای خیالی و نادر به قدری زیاد شده که مخاطبان سینما اعتمادشان را نسبت به فیلم ها از دست داده اند.
«دلشکسته» نیز از این قاعده مستثنا نیست، تا جایی که در پایان فیلم سوال هایی که ذهن مخاطب را درگیر می کند،به طور مثال، آیا اصل داستان می تواند واقعیت داشته باشد؟
چنین کاراکترهایی موجود هستند؟ آیا این پایان غیر قابل تصور نیست؟ و..
«دلشکسته» داستان دلبستگی دو جوان با دو طرز فکر متفاوت و از دو خانواده مختلف است (این کلیت داستان را به کرات در سینما دیده اید) که می خواهند با هم ازدواج کنند.
این در صورتی است که اهالی فیلم و عوامل پشت صحنه (اشاره به کارگردان محترم اثر)، اظهار داشته اند، ««دلشکسته» فیلمی اجتماعی است که مشکل مهمی از جامعه امروز ایران را در قالب داستانی «ملودرام» بیان می کند.
البته که از لحاظ به تصویر کشیدن تضاد بین دو تفکر (البته هر دو در نهایت) قابل اهمیت بوده و نشان از واقعیتی دارد که درگیر اغراق و غلو شده است، اما حواشی و رنگ و لعاب این واقعیت آن قدر زیاد است که اصل موضوع را زیر سوال و تردید برده است.
● شخصیت ها
اگر درسینمایی «دلشکسته» نکته مثبت و قابل توجهی باشد بازی، بازیگران آن است البته این نیز یکی از افتخاراتی است که به پای کارگردان نوشته می شود، زیرا اوست که بهترین بازی ها را از بازیگرانش می گیرد، هر چند که تلاش و کوشش دو کاراکتر اصلی فیلم ملموس و قابل درک است.
زمانی که «بیتابادران» در نقش یک زن مشهدی با فیلم«آژانس شیشه ای» وارد سینما شد، بیشتر منتقدان و مخاطبان کشف یک استعداد جدید را خبر دادند، البته انصافا خبر نا مربوطی را نوید نداده بودند.
بازی بادران که از معدود زنان محوری فیلم «آژانس شیشه ای» بود، آن قدر تاثیرگذار نقشش را اجراکرد که مدت ها در ذهن مخاطبان ماند و برنده سیمرغ بلورین شد.
اما مسیر حرفه ای «بیتابادران» طبق انتظارها پیش نرفت و خاطره آژانس شیشه ای دیگر تکرار نشد.
این طور که در مجله نقش آفرین آمده است:
ـ ابراهیم حاتمی کیا در فیلم بعدی خود «روبان قرمز» که یک فیلم بازیگر محور بود، قصد داشته از بادران به جای «آزیتا حاجیان» استفاده کند. اما گویا عمل جراحی زیبایی که بادران روی صورتش انجام داده بود و تصورات کارگردان را از چهره ای که از او در ذهن داشت و ادعا کرده بود نقش محبوبه را بر اساس همین تصورات ذهنی نوشته به هم ریخت و سرنوشت «بیتابادران» را تغییر داد.
بعد از این اتفاق بادران را دیگر در عرصه تصویر ندیدیم، تا سال ها بعد که در فیلم «من و نگین دات کام» به کارگردانی «حسین قناعت» که فیلمی در گروه کودک بود، بازی کرده است، اما این فیلم مانند بیشتر کارهای کودکان دیده نشد و در حاشیه اکران شد و به همین شرایط بسنده کرد.
حضور بادران به همین حد در دنیای تصویر ختم شد، تا این که «دلشکسته» عرصه ای شد برای حضور مجدد او در سینما و اما شخصیت ها و بازیگران در فیلم «دلشکسته» این گونه می باشد:
▪ نفس خجسته و بازی «بیتابادران»: (تلاش برای دوباره دیده شدن)
«بیتابادران» برای بازی در فیلم«دلشکسته» تمام تلاش خود را کرده است و با انگیزه، دوباره دیده شدن.تمام هنر و تکنیک حرفه ای اش را به کار برده است و می توان گفت: برگشت قابل توجه و منتقدپسندی داشته است.
ـ نفس خجسته: دختری از یک خانواده ثروتمند و مرفه با روحیاتی شاد و لطیف ( به قول معروف دختری با مشخصه های اصلی یک انسان خوش گذران و مرفه) او بیشتر از هر کسی با پدرش ارتباط داشته و رابطه ای صمیمانه و دوستانه دارد.
یکی از نکته سنجی های کارگردان در امر انتخاب اسم برای این کاراکتر است.
او با ظرافت خاصی نام «نفس خجسته» را برای این شخصیت پر شور و زنده برگزیده است.
«بیتابادران» نیز به خوبی توانسته از جنبه شور، هیجان و شیطنت این نقش برآید، اما در قسمت هایی که باید جدی باشد و جنبه جدی کاراکتر را به تصویر درآورد یا پیام های اجتماعی و آسیب های موجود را از زبان این کاراکتر بیان کند، نمی تواند از پس وظیفه اش برآید.
به تعبیری بادران در قسمت های جدید فیلم کاملا اغراق آمیز و غیر واقعی بازی می کند.
(اشاره به سکانسی که او برای اولین بار به کارگاه امیر علی رفته و سعی دارد تضاد اخلاقی بین خودش و او را بیان کند)
از سکانس های میانی به بعد نیز به علت تغییر ناگهانی داستان و شخصیت ها و به طور کلی ضعف فیلم نامه بازی «بیتابادران» نیز تحت تاثیر قرار گرفته و دچار ضعفی فاحش و غیر قابل انکار می شود، هر چند همان طور که گفتیم بادران با بازی در «دلشکسته» ثابت کرد در مقابل برجستگی اش برای ایفای نقش کاراکتری شوخ طبع، در مقام شخصیتی جدی دچار ضعف و ناپختگی می باشد یا این که نمی تواند بین دو روی سکه یک شخصیت ارتباط برقرار کند.اما با تمام تضادهای موجود باید گفت بادران و شهاب حسینی بیشترین سهم را در نقاط مثبت فیلم دارند ( به خصوص بیتابادران) خلاصه مطلب مطمئن باشید از این روز به بعد «بادران» را بیشتر در عرصه تصویر خواهید دید.
ـ امیر علی دوران: (شهاب الدین حسینی): (حضوری تکراری، اما با قدرت)
«شهاب الدین حسینی» پارتنر (نقش مقابل و همراه) «بیتابادران» در فیلم «دلشکسته» می باشد.نقش یک بچه مومن را بازی می کند که به واسطه یک عشق به تعادلی در اعتقاداتش می رسد.
شهاب حسینی یکی از دلخوشی های موجود در سینمای روز می باشد.
«شهاب الدین حسینی» با اعتقادات مذهبی محکم و ریشه ای که دارد به خوبی توانسته از پس نقشش در این فیلم برآید.با تمام این حرف ها، وجود فیلم «دلشکسته» در کارنامه بازیگری او چیزی را عوض نمی کند و نمی شود ادعا کرد «حسینی» با بازی در این فیلم متفاوت و غیر کلیشه ای عمل کرده است.اما او تمام تلاشش را کرده است که از سقوط فیلم و مفاهیم آن جلوگیری کند و مرز بین ملودرام با فیلم فارسی را حفظ کند، ولی همیشه و همه جا فیلم نامه موثرتر و سرنوشت سازتر می باشد.
● پدر نفس خجسته، خسرو شکیبایی «اجل فرصت دیدن فیلم را به او نداد»
یکی از دلایل فروش فیلم «دلشکسته» حضور مرحوم «خسرو شکیبایی» می باشد (شما که بهتر از ما با خصلت مرده پرستی ایرانیان آشنا هستید)، خسرو شکیبایی در این فیلم نقش مردی منطقی، ثروتمند با استدلال های کاملا بی رحمانه و خودخواهانه و بدون اعتقاد به مقدسات...
خسرو شکیبایی (خدا بیامرزدش) نیز نتوانسته از دام کلیشه ای شدن فرار کند و در «دلشکسته» نیز به همان شکل و شیوه همیشگی ظاهر شده است.
گریم متفاوت و خاص او در فیلم غیر واقعی بوده است.بازی او در فیلم «دلشکسته» حاکی از توان از دست رفته و مریض بودن خسرو شکیبایی می باشد.
ـ رضا رویگری: (مثل همیشه و البته کاملا تحت شعاع)
رضا رویگری نقش سردار جنگی را بازی می کند که دکترا دارد و تحصیلاتش را خارج از کشور به پایان رسانده، اما بعد از پایان جنگ به باغبانی پرداخته است.
رضا رویگری را می توان تنها بازیگر فیلم دانست که نتوانسته آن طور که باید و شاید ایفای نقش کند.
اغراق در بازی او به قدری زیاد است که هیچ رغبتی برای دیدن سکانس های مربوط به او باقی نمی گذارد.
(یکی از نکات اغراق آمیز هم این است که کارگردان هر شخصیت مربوط به جنگی را که خلق کرده، تحصیلات عالیه دارد، کارگردان باید می دانست اغراق در هر واقعیتی از ارزش حقیقی، واقعیت خواهد کاست؛ این اتفاق در سینمایی «دلشکسته» برای بیشتر موقعیت ها افتاده است مثلا: استفاده مصرانه کلمه «خواهر» در پایان همه دیالوگ های امیر علی به تعبیری «روئین تن» از همه شخصیت ها حد اعلا و نهایت آن را به تصویر کشیده است.)
ـ فریبا کوثری:
فریبا کوثری در «دلشکسته»نقش مادر امیر علی را بازی می کند که با درکی مناسب و متفاوت از این جایگاه در فیلم ایفای نقش کرده است. او برای امیر علی علاوه بر مادر، استاد، راهنما و دوست نیز می باشد.«فریبا کوثری» نیز به خوبی از پس این جنبه های متنوع برآمده است.کوثری در «بی گناهان» تصویری ماندگار را در اذهان مردم حک کرد.این طور که مشخص است «تهمینه میلانی» تقابل و هم خوانی کوثری با حسینی را در فیلم «دلشکسته»دیده است که کوثری را برای نقش مادر در فیلم سوپراستار مقابل «شهاب الدین حسینی» انتخاب کرده است.او به خوبی توانسته تصویری از یک مادر، مصمم، منطقی و در عین حال مهربان را به بیننده القا کند.
ـ گوهر خیراندیش: (کوتاه اما تاثیرگذار)
گوهر خیراندیش که این اواخر با بازی در سریال «اشک ها و لبخندها» نقشی متفاوت را تجربه کرده به پختگی و اصولی در امر بازیگری دست یافته که او را به وسوسه ای برای کارها و پروژه های عظیم بدل کرده است.خیراندیش در این فیلم نقش کاراکتری را بازی می کند که بیان گر قشر خاصی از زنان جامعه می باشد و یکی از آسیب های مسلم اجتماعی است، او چنان تاثیرگذار و جالب بازی کرده است که در عین کوتاهی نقشش می توان او را یکی از بهترین بازیگران فیلم دانست.
ـ شقایق فراهانی (بازیگری که آب نمی بیند و اگرنه شناگر ماهری است)
یکی از شاهکارهای «علی روئین تن» در این جا مشخص می شود، شقایق فراهانی در عین حال که نقش کوتاهی دارد، اما بسیار جالب و تاثیرگذار بازی کرده است.فراهانی از بازیگرانی است که به علت تعدد بازی با کارگردانان غیر برجسته و فیلمنامه های ضعیف نتوانست خود را به جامعه هنری ثابت کند، با این که توانایی های خانوادگی فراهانی به او انتقال یافته است.
ـ محمود پاک نیت: (حضور او در عرصه سینما)
آخرین چهره ای که از پاک نیت در ذهن ها مانده بازی او در نقش «یعقوب پیامبر» در سریال «یوسف پیامبر» بوده است.
او در سینمایی «دلشکسته» نقش استاد جامعه شناسی را بازی می کند شخصیتی که باز هم به مدد فیلمنامه نویس دچار غلو و اغراق می باشد اما پاک نیت با پیشه کردن تجربه در امر بازیگری توانسته از این کاستی در امر شخصیت پردازی کم کرده و با بازی خویش این نقص را برطرف کند.
اما یکی از سوال های مربوط به فیلم نامه به این کاراکتر برمی گردد، که آیا در نظام آموزشی، دانشگاهی ما ، پژوهش و تحقیق به معنای یک زندگی واقعی می باشد یا نه؟
آیا اصلا چنین استاد پی گیر و متفاوتی وجود خارجی دارد.
شخصیت استاد رضوی، کسی است که هم رزم پدر امیر علی بود و همسر و فرزندانش را در جنگ از دست داده است.
در سکانسی که با امیر علی دوران و نفس خجسته درباره پایان نامه شان صحبت می کند، راهکارهای اجتماعی و آرمان های متعادل و آینده ساز را به صورت پیامی بیان کرده و به بیننده القا می کند.
به تعبیری می توان گفت: تنها جایی است که به طور گسترده به مشکل و تضادی که در فیلم مطرح شده اشاره می شود.
به طور کلی سینمایی «دلشکسته» نیز مانند بیشتر آثار ملودرام امروزی نتوانسته مرز باریک بین مولفه های ژانر دراماتیک با فیلم فارسی را رعایت کند، تا جایی که بیشتر شبیه آثار فیلم فارسی شده و دچار کلی گویی می باشد.
کارگردان نتوانسته ظرافت ها و نکته سنجی های لازم را لحاظ کند.
سرنوشت مشترک بین مادر امیر علی و نفس خجسته یکی از کلیشه های همیشگی فیلم فارسی ها بوده که فیلم «دلشکسته» را به این ورطه می کشاند.
از میانه فیلم نیز غلو و اغراقی غیر قابل تصور و ناگهانی فیلم را تحت الشعاع قرار داده و آن را به سمت و سویی می کشاند که پایان«دلشکسته» می شود.
موزیک فیلم نیز به شیوه ای میکس و طراحی شده که به شدت زمینه اهداف فیلم بوده و به نحوی تاکیدی بر موقعیت ها می باشد، اما باید گفت دوران این گونه موسیقی و گنجایش آن در متن فیلم گذشته است زیرا به نوعی شعور بیننده را دست کم گرفته و به تصوراتش اجازه گسترش نمی دهد.خلاصه این که کاستی ها و برجستگی های فیلم«دلشکسته» مساوی بوده و آن را در آخر به اثری متوسط بدل کرده است، اما ای کاش پایان بندی بهتر و دور از اغراق داشت.
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید