جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

تعطیلی این لیگ بی‌ادب بهتر است


تعطیلی این لیگ بی‌ادب بهتر است
مسئول امور فرهنگی سازمان ورزش اعتراف کرد برگزاری بازی‌های لیگ برتر با حاشیه‌های تلخ امکان‌پذیر نیست.
لیگی یک سال تمام با انواع و اقسام اتهام‌ها، بی‌احترامی‌ها، توهین‌ها و حرمت‌شکنی‌ها اجازه نداد تا تماشاگران از تماشای حتی یک فوتبال زیبا و بی‌حاشیه لذت ببرند کار را به جایی رساند که متولی دولتی ورزش هم اعتراف کند تعطیلی چنین لیگی آبرومندانه‌تر از برگزاری بازی‌هایش می‌تواند باشد. این درحالی است که عزیز محمدی رئیس سازمان لیگ حاضر نیست حرفی درباره مسائل فرهنگی لیگ بزند و از خبرنگار «خبرآنلاین» فرصت می‌خواهد. او زمان می‌خواهد تا جداول مربوط به اتفاقات خوش و ناگوار فرهنگی لیگ را که کمیته فرهنگی سازمان لیگ تنظیم کرده‌اند مرور کند و بر اساس جمع‌بندی به‌دست آمده بتواند منشور اخلاقی بازی‌ها را برای سال بعد آماده کند.
حاشیه‌ها پیش از آغاز لیگ ششم آغاز شد. زمانی که به اعتراف شهرام شفیع‌زاده مدیر باشگاه استقلال اهواز قرارداد این تیم با فیروز کریمی تنها به دلیل تماسی از سوی سازمان ورزش لغو شد. آن زمان فیروز کریمی به دلیل حرفهایش در یک برنامه زنده تلویزیونی درباره محمد علی‌آبادی ممنوع‌الکار شده بود.
کمتر از ۶ هفته لیگ می‌گذشت که داوری مسعود مرادی در بازی پرسپولیس و مس جنجال‌ساز شد. تصمیمات اشتباه این داور جنجالی به راه انداخت. او الفاظ رکیکی را از تماشاگران پرسپولیس شنید و از سوی هیأت مدیره پرسپولیس متهم شد تا تصمیم بگیرد در لیگ برتر قضاوت نکند.
همزمان با این اتفاقات حجت‌الاسلام علیپور مشاور فرهنگی سازمان لیگ تماشاگران پرسپولیس را با لفظی توهین‌آمیز خطاب کرد. این گفته از سوی متولی فرهنگسازی در لیگ به بحرانی بزرگ برای لیگ بدل شد. هجمه‌ای از انتقاد علیه سازمان لیگ به پا شد. این شخص علیپور مسئول تدوین منشور اخلاقی سازمان لیگ بود که در واکنش به توهین‌های هواداران پرسپولیس و فحاشی‌شان به سیم آخر زد و خود الفاظی خارج از عرف را به کار برد.
این بحران هنوز تمام نشده بود که گفته‌های شاه‌حسینی رئیس پیشین کمیته انضباطی لیگ برتر درباره پرونده دوپینگ علی مولایی شوکی جدید را به لیگ برتر وارد کرد. اتهام استفاده از مواد نیروزا و این حقیقت که یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های رسوایی در لیگ برتر به طرزی مشکوک از فدراسیون فوتبال ربوده شده بود. این بی‌سامانی با اعتصاب و اعتراض داوران به عدم پرداخت حقوق معوقه‌شان ادامه پیدا کرد.
در هفته‌های میانی نیم فصل اول اما این افشین قطبی بود که جنجالی‌ترین مربی لیگ برتر لقب گرفت. او در اعتراض به خلف وعده‌های مدیران تیمش در یک نطق تاریخی هم به داوری تاخت، هم به مدیران ورزش و هم اینکه با استفاده از لفظ: «دیوانه‌ام که به ایران آمده‌ام» بحران فحاشی و حمله به قطبی تا هفته‌ها لیگ ایران را تحت تأثیر قرار داده بود. اتفاقی که به فرار قطبی از ایران انجامید. در تمام این هفته‌ها لیگ تحت تأثیر شعارهای تند تماشاگران بود. دعواهای دامنه‌دار دایی با مربیان لیگ برتر و اعتراض مربیان به برنامه‌های تیم ملی با ورود دوباره مایلی‌کهن به فوتبال قوتی دوچندان یافت. حالا دیگر الفاظی در نقدها به کار می‌رفت که تا پیش از این سابقه نداشت.
بحران اما زمانی قوت گرفت که پس از شایعات متوالی درباره تبانی تیم امیر قلعه‌نویی که پس از هر برد استقلال او متهم می‌شد یکی از بازیکنان تیم‌های حریف را خریده است، جواد زرینچه استقلال را متهم کرد که زمانی با امیر قلعه‌نویی تبانی کرده است. این بار یک مدعی وجود داشت و مایلی‌کهن هم این ادعا را در برنامه زنده تلویزیونی نود تکرار کرد که این بار دیگر پرده‌ها برافتد. با فرا رسیدن سال ۱۳۸۸ این بحران بیشتر و بیشتر شد چون حاجی‌مایلی در این مدت کوتاه جای دایی سرمربی تیم ملی شد و در دو هفته خود را ناجی فوتبالی دید که در لجن مدفون می‌شود پس زبانی ناطق شد تا با ادبیاتی خارج از شان همه پلیدان را رسوا کند. او این قدر نوشت، دشنام داد و توهین کرد تا کار به جایی رسیدکه اعتراف کند از حنجره‌هایش خون می‌چکد. حنجره‌ای خونین که نیمکت تیم ملی را از این مربی باز ستاند. همه این اتفاقات در لیگی می‌افتاد که شعارش اخلاق مداری بود و هر هفته نخبگان اخلاقش تشویق می‌شدند.
با این وجود کمیته انضباطی که پس از تغییرات در مدیریتش بیش از همیشه سعی می‌کرد با فراخوانی متخلفان آنها را ارشاد کند با سیاست‌مدارایش نتوانست حریف بحران‌ها شود تا درگیری‌ها از حرفهای عصبی به توهین‌های ادبی برسد و حرف از گنده باقالی‌ها، تف، کوتوله، دوپینگ، باغ وحش و گوساله به میان بیاید.
چرا و چگونه لیگی که با گردش مالی بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان اداره می‌شود اینچنین در مرداب بی‌اخلاقی فرورفته است؟ در پاسخ به این پرسش دکتر رحمتی جامعه‌شناس ورزشی و استادیار دانشگاه می‌گوید: «وقتی پول به ساختاری تزریق می‌شود که کشش چنین نقدینگی بزرگی را نداشته است کاملاً طبیعی است که چنین مشکلی رخ دهد. وقتی کسب درآمد بیشتر هدف شود بی‌آنکه زمینه‌سازی فرهنگی یا اجتماعی شود اینگونه فساد رواج پیدا می‌کند. حرمت‌ها می‌شکند چون هدف که کسب درآمد بیشتر، وسیله را توجیه می‌کند.»
فساد این بزرگترین دغدغه‌ای بود که لیگ هشتم به خود دید بازداشت دلالانی که اعتراف کردند نتایج بازی‌های لیگ برتر را تغییر می‌دادند و دخالت تعدادی از چهره‌های شاخص ورزشی در این کسب درآمدهای ناسالم بزرگترین شوک به لیگ برتر بود. اتفاق تلخی که سعی شد با سکوت دستگاه قضایی برای تلطیف فضای فوتبال در آستانه بازی‌های مهم ملی مسکوت بماند همان نکته‌ای بود که محمد مایلی‌کهن در سخنان افشاگرانه‌اش مدام به آنها اشاره می‌کرد. حمله آشکار و اتهامات او به امیر قلعه‌نویی، فرهاد کاظمی و فیروز کریمی که شوکی بزرگ به لیگ بود همه بر این اساس بودند. او اما ادبیات لمپنانه‌ای را در پیش گرفت تا بیش از همه با انتقاد روبه‌رو شود. از سوی دیگر سکوت کمیته انضباطی درباره همه بحران‌های لیگ باعث شد فضا لحظه به لحظه بد و بدتر شود. حمله خداداد به یک خبرنگار و بازگشت او به لیگ یا تنها مجازات نقدی برای زرینچه که اتهام تبانی زده و آن را پس گرفته بود آشکارترین این تصمیمات دوگانه بودند. این فضای مسموم با بی‌تفاوتی در قبال مایلی‌کهن و قلعه نویی شدتی بیشتر یافت تا کار به جایی برسد که سازمان ورزش و مدیریت فرهنگی این مجموعه هم واکنش نشان دهند و خواهان تلطیف فضای فوتبال برتر ایران شوند. نهادی که خود با دخالت‌ها و سوءمدیریت‌هایش گامی بزرگ در راه این نابسامانی برداشته بود و با تغییرات متوالی که در تیم‌های استقلال و پرسپولیس ایجاد می‌کرد باعث تحریک تماشاگران می‌شد با ورود کمیته فرهنگی‌اش اعتراف کرد این جو واقعاً قابل قبول نیست. صیدانلو مدیرکل دفتر فرهنگی سازمان ورزش در این باره گفت: «در جهت اصلاح الگوی رفتاری باید از روش‌هایی بهره ببریم که در تغییر رفتارها کارآمد و مؤثر باشند. پس باید شکست‌ها را جزئی از فوتبال بدانیم و درست و عاقلانه با آن برخورد داشته باشیم. در غیر این صورت فوتبال آسیبی جدی می‌بیند. اگر فضای فوتبال کشور با این روال نامطلوب پیش رود اجازه نمی‌دهیم لیگ برتر نهم با این فرهنگ آغاز شود.»
منبع : خبر آنلاین


همچنین مشاهده کنید