جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

پایان کار بعد از ۹۰ سال


پایان کار بعد از ۹۰ سال
باید ۴۵ سال می گذشت تا نام دانشگاه «تربیت معلم» بار دیگر تغییر کند. «پیامبر اعظم(ص)» یا «دانشگاه خوارزمی» نام هایی که طی ۱۰ سال گذشته صحبت از آنها بود، هیچ یک به عنوان نام جدید این دانشگاه انتخاب نشدند، بلکه به سلیقه و صلاحدید مسوولان وزارت علوم و دولت و شورای عالی انقلاب فرهنگی ترجیح داده شد نام «فرهنگیان» را بر پیشانی این دانشگاه بنشانند؛ دانشگاهی که سال ها است به رغم آنکه عنوان «تربیت معلم» را به دنبال خود می کشد، نه ربطی به تربیت معلم داشته و نه چندان دخلی به فرهنگیان دارد چراکه به گفته مسوولان دانشگاه، چیزی کمتر از پنج درصد دانشجویان دانشگاه تربیت معلم، به برکت سهمیه دبیری جذب آموزش و پرورش شده و بقیه عاقبتی جز شراکت در سرنوشت سایر دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه های پرتعداد کشور نداشتند و ندارند.
مروری کوتاه بر تاریخچه دانشگاه تربیت معلم که از یک سو نخستین مرکز آموزش عالی کشور است و از سوی دیگر کاربردی ترین آنها به لحاظ تاریخی، نشان دهنده آن است که این دانشگاه همواره در طول حیات خود، مقتضی با شرایط زمانه تغییر کرده و عنوان و محل و فلسفه وجودی اش عوض شده است؛ اتفاقی که به نظر می رسد این بار هم به واسطه اشباع کشور از نیروهای تحصیلکرده برای استخدام در شغل معلمی، ایجاب کرده این دانشگاه یا دانشسرا یا مرکز عالی، از شر عنوان مسوولیت بارش رها شده و استحاله شود در چیزی چون بی شمار مرکز دانشگاهی که کمتر ارتباط با نیاز کشور و کاربرد عملی علم دارند؛ دانشگاه هایی که برخی منتقدان وضعیت آموزش عالی در ایران از آنها به عنوان کارخانه های تولید انبوه مدرک -و در حالت خوشبینانه علم- یاد می کنند، بی آنکه نیازی به جذب این همه مدرک- و البته علم- در کشور باشد یا نه.
به هر صورت اطلاعات تاریخی حکایت از آن دارند که «دارالمعلمین مرکزی» در سال ۱۲۹۷ هجری خورشیدی به منظور تربیت معلم برای مدارس ابتدایی در زمان وزارت میرزا احمد خان بدر (نصیرالدوله) تاسیس شد. محل آن در ساختمان وزارت فرهنگ واقع در تخت زمرد و ریاست آن به مدت ۱۰ سال به نام میرزا ابوالحسن خان فروغی بود و نظارت (نظامت) آن را اسماعیل مرآت که بعدها به مقام وزارت رسید، بر عهده داشت. این مرکز در ابتدا دارای دو کلاس بود؛ یکی برای تربیت معلمان مدارس ابتدایی و یکی برای تربیت دبیر دبیرستان ها. استادان سرشناسی در این نهاد مدرن تربیت معلم و دبیر رفت وآمد داشتند که از جمله آنها می توان از عباس اقبال آشتیانی، غلامحسین رهنما، فاضل تونی، عبدالعظیم قریب، علی اکبر سیاسی، حبیب الله ذوالفنون، عیسی صدیق، بدیع الزمان فروزانفر، مصورالسلطان نقاش و دکتر رضازاده شفق نام برد. این مرکز یک دبستان ضمیمه هم داشت که در آنجا معلمان آینده به تجربه دست می زدند. از جمله اولین محصلان دارالمعلمین می توان به سیدفخرالدین شادمان، دکتر خانباباخان صدری، محمود نجم آبادی، حسینعلی بهرامی، سیداسدالله سپهر بهبهانی، مهندس محمود خلیلی، مهدیخان امید، نصرت الله باستان و برادران عنایت (حمید، محمود، علی و جلال) اشاره کرد. اولین تغییرات دارالمعلمین در نخستین سال های قرن اخیر شمسی رخ داد. در مهرماه ۱۳۰۷ خورشیدی دارالمعلمین مرکزی به «دارالمعلمین عالی» تغییر نام یافت و بالطبع اهداف و اساسنامه آن تغییر کرد. این تغییر در زمان وزیر معارف وقت یحیی قره گزلو (اعتماد الدوله) و بنا به نیاز افزایش معلم و دبیر در مملکت صورت گرفت. پس از آن بود که با تصویب قانونی در خصوص اصلاح اساسنامه و کمک به دارالمعلمین عالی و استخدام فارغ التحصیلان آن توسط مجلس شورای ملی در ۲۱ آذرماه ۱۳۰۸، دارالمعلمین عالی به دو قسمت علمی (رشته های طبیعی، ریاضی، فیزیک و شیمی) و ادبی (رشته های فلسفه و ادبیات فارسی، تاریخ و جغرافیا) تقسیم شد. در همان ایام چند معلم فرانسوی توسط دارالمعلمین جذب شدند و محل دارالمعلمین به خیابان شاهپور (وحدت اسلامی) انتقال یافت. پس از آن دکتر عیسی صدیق از طریق وزارت معارف به ریاست دارالمعلمین منصوب شد و محل دانشسرای عالی در فروردین ۱۳۱۱ به ساختمان نگارستان در تیرماه همان سال تغییر پیدا کرد. اما تغییرات منتهی به اینها نبودند چرا که یک سال بعد دارالمعلمین عالی به «دانشسرای عالی» تغییر نام داد. استادان ایرانی دانش آموخته خارج برای تدریس به دانشسرای عالی فراخوانده شدند و دانشسرا به آزمایشگاه های فیزیک، شیمی، طبیعی، روانشناسی و علوم تربیتی مجهز شد.
پس از تاسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳، بخش ادبی دانشسرای عالی تبدیل به دانشکده ادبیات و بخش علمی تبدیل به دانشکده علوم دانشگاه تهران شد و دانشسرا تحت تاثیر دانشگاه تهران استقلال خود را از دست داد و تنها به پذیرش دانشجویانی که داوطلب دبیری بودند، پرداخت. اما این روند چندان طول نکشید. چیزی قریب به ۲۵ سال بعد، دانشسرای عالی از دانشگاه تهران با تصویب مجلس بار دیگر مستقل شد. این اتفاق در تاریخ ۱۷ آذر ۱۳۳۸رخ داد؛ مقارن با تغییر محل آن که در پی اجاره ساختمانی در جاده قدیم شمیران و استقرار دانشسرا در آن و تاسیس چاپخانه اتفاق افتاد. اندکی بعد در ۳۱مرداد ۱۳۴۲ دانشسرای عالی به صلاحدید هیات وزیران منحل شد تا سازمانی جدید با عنوان «تربیت معلم و تحقیقات» جای آن را بگیرد؛ تصمیمی که چهار سال بعد، پس از تشکیل وزارت علوم اینچنین اصلاح شد؛ تبدیل مجدد سازمان تربیت معلم به دانشسرای عالی و قرار گرفتن دانشسرا زیر نظر این وزارتخانه. هفت سال بعد تغییر بزرگ دیگری در انتظار دانشسرای عالی بود؛ «دانشگاه تربیت معلم» با تصویب شورای گسترش آموزش عالی اعلام موجودیت کرد و اداره آن به صورت هیات امنایی درآمد. پس از تبدیل شدن دانشسرای عالی به دانشگاه، شعبه های شهرستان های دانشگاه از زمین سردرآوردند. در شهرهای زاهدان، سنندج و یزد شعب دانشگاه تربیت معلم تاسیس شدند و مدرسه های علوم اراک و کاشان تحت پوشش دانشگاه قرار گرفته و همچنین شعبه های دانشگاه در شهرهای سبزوار و تبریز در سال های ۱۳۶۶ و ۱۳۶۸ پا به میدان گذاشتند.
پس از این فعل و انفعالات گسترده یی که در طول ۶۰ سال اتفاق افتاد، دانشگاه تربیت معلم با آرامش نسبی در عرصه آموزش عالی فعالیت می کرد و به تربیت معلم و دبیر مشغول بود. اما رفته رفته با اشباع نیاز کشور به معلمان و دبیران تحصیلکرده که به مدد توسعه فراگیر آموزش عالی به دست آمده بود، زمزمه های تغییرات جدید بعد از ۳۰ سال آغاز شد. اواخر دهه ۷۰ بود که پس از تغییرات پیاپی نام دانشگاه از دارالمعلمین به دارالمعلمین عالی، سپس به دانشسرای عالی، سازمان تربیت معلم و تحقیقات تربیتی، مجدداً دانشسرای عالی، و نهایتاً به دانشگاه تربیت معلم تهران، صحبت های تازه یی از لزوم تغییر نام دانشگاه شنیده شد چراکه نام دانشگاه حاوی این مسوولیت بود که دانشجویانش را برای استخدام در شغل معلمی تربیت کند. حال آنکه وزارت آموزش و پرورش کم کم دستش می آمد که نه تنها توان به کارگیری معلم و دبیر جدید را ندارد، بلکه در اداره مستخدمان موجودش هم درمانده. نخست نام «دانشگاه خوارزمی» طرح شد. سال های ۱۳۸۱ و ۱۳۸۲ بود که شورای گسترش آموزش عالی تغییر نام این دانشگاه را تصویب و ابلاغ کرد. این اقدام تا به آنجا با استقبال دانشگاه مواجه شد که به فاصله کوتاهی از این تصمیم که داخل وزارت آموزش عالی اخذ شده بود، تابلوی دانشگاه و سربرگ نامه های اداری دانشگاه نیز تغییر یافت. اما قضیه به این سادگی ها نبود چراکه شورای عالی انقلاب فرهنگی با این کار موافق نبود. اگرچه کمتر درباره دلیل مخالفت شورا صحبت شده است، اما به هر حال با مخالفت شورا تابلوی جدید دانشگاه با همان سرعتی که نصب شده بود، پایین آمد و تابلوی قدیمی به حالت سابق بازگشت. اما مشکلات به قوت خود باقی بود. به زعم اهالی تربیت معلم نام دانشگاه باعث سوءتفاهم بود و در هیئت مانعی بر سر راه ارتباط موثر دانشگاه با صنعت و جذب بودجه های پژوهشی و پروژه های صنعتی قد علم می کرد. به رغم واقعیت های موجود بعضی ها تصور می کردند دانشگاه صرفاً معلم و دبیر تربیت می کند و یک دانشگاه واقعی نیست. از سوی دیگر نام دانشگاه در جذب دانشجو هم مساله ساز بود، چرا که عموم داوطلبان کنکور نیز تصور می کردند دانشگاه یک مرکز تربیت معلم است نه دانشگاه، تلاش ها برای تغییر رسمی نام دانشگاه همچنان ادامه داشت تا آنکه زمزمه تغییر نام دانشگاه به «پیامبر اعظم(ص)» در سال ۸۶ هم شنیده شد؛ زمزمه یی که حاصلی در پی نداشت و بیشتر به شایعه می مانست تا چیز دیگر. شاید برای همین بود که وقتی اواخر پارسال صحبت از تغییر نام دانشگاه به «فرهنگیان» به میان آمد، کسی آن را جدی نگرفت و حتی بعد از تصویب آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی و قطعی شدن آن، مانور خبری زیادی روی آن انجام نشد. شاید هم این سکوت گسترده که هم مطبوعات را شامل شده بود، هم دانشجویان و استادان و دیگر افراد مرتبط با مقوله آموزش عالی را، دلیل دیگری داشت. هر چه بود خم به ابروی کسی نیامد، اما واقعیت حکم کرده بود دانشگاه تربیت معلم پس از ۹۰ سال فعالیت، به طور رسمی تغییر ماهیت داده یا به عبارتی دیگر تعطیل شود.
علی رنجی پور
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید