جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

آقای مون تو وزیر خارجه آمریکا نیستی!


آقای مون تو وزیر خارجه آمریکا نیستی!
شش دهه پس از آنکه سازمان ملل جانشین جامعه ملل شد تا در فضای پس از جنگ خونین دوم جهانی به امور جهان رسیدگی کند، هیچ کس چنین روزهایی را برای سازمان عریض و طویلی که عنوان ملل را هم بر خود داشت، پیش‌بینی نمی‌کرد، روزگاری که برای تامین بودجه‌اش کاسه گدایی به سمت قدرت‌های بزرگ دراز کند و ـ چون آنها در عوض چیزی که می‌دهند، چیزی می‌خواهند ـ استقلالش را بدهد و در چارچوب‌های رفتاری و نیازهای عرفی آنها عمل کند.
زمان بسیار درازی از فروپاشی بلوک شرق و به هم خوردن توازن قوا در سطح بین‌المللی نمی‌گذرد اما همین سالیان کافی بود تا عملکرد منفی شورای امنیت سازمان ملل متحد که بازوی اجرایی شورا و عملاً محتکر کننده اصلی قدرت بود مشخص شود و نارضایتی از آن به سطح بی‌سابقه‌ای برسد.
قطعنامه‌ای علیه هیچ یک از کشورهای عضو دایم به تصویب نمی‌رسد و دوستان اعضای دایم هم در امان هستند، هر کس که منافع غربی‌ها را به خطر بیندازد محکوم می‌شود و اگر غربی‌ها به کشوری شرقی حمله کنند کسی نیست تا به مقابله با آن بپردازد. هدف از نوشتن این مطلب پرداختن به این مطالب نیست بلکه پرداختن به روی دیگر سازمان ملل متحد است، جایی که دبیرکل سازمان ملل اختیار آن را دارد و بر اساس وظایفش باید اقداماتی را در راستای صلح و امنیت جهانی به عمل آورد.
طبق مادۀ ۹۹ منشور سازمان ملل متحد، دبیرکل می‌تواند توجه شورای امنیت را به هر موضوعی که به عقیدۀ او صلح و امنیت بین‌المللی را به خطر می‌اندازد جلب نماید و در حقیقت او به عنوان وجدان بیدار دنیا عمل می‌کند و طبق ماده ۱۳ نظامنامۀ داخلی مجمع عمومی، دبیرکل می‌تواند هر موضوعی را که به عقیدۀ او لازم باشد در دستور کار مجمع عمومی یا سایر ارکان قرار دهد.
جدای از مدیریت دبیرخانه، دبیرکل سازمان ملل، رئیس دستگاه ادارای سازمان ملل است و دستگاه اداری سازمان ملل با چندین هزار عضو و تشکیلاتی مختلف تحت ادارۀ دبیرکل می‌باشد. در حقیقت دبیرکل ناظر نظم و امنیت دنیاست چرا که مکلف است در هر موقع که اختلال در صلح و امنیت بین‌المللی مشاهده کند آنرا به شورای امنیت و مجمع عمومی گزارش دهد و با تصمیمات آن نهادهای بین‌المللی، صلح و امنیت را به جامعۀ بین‌المللی به ارمغان آورد به همین دلیل اگر شخصیت قوی و مستقل در سازمان ملل باشد می‌تواند تحولاتی را در جامعۀ جهانی ایجاد نماید و بارها اتفاق افتاده که با حسن تدبیر دبیرکل سازمان، مناقشات بین‌المللی حل و فصل شده است.
اینها مطالبی است که در مورد وظایف دبیرکل سازمان ملل گفته شده است و حال سوال اینجاست که دبیرکل فعلی سازمان ملل به کدام یک از وظایف خود عمل می‌کند؛ کسی که در زیر سایه جنگ دو کره بزرگ شده است و هر چند که خودش شرقی است اما دایره باورهای غربی‌اش بیشتر از خود غربی‌هاست.
آقای بان‌کی مون از زمانی که به عنوان دبیرکل سازمان ملل زمام این سازمان بین‌المللی که خود را حافظ و ناظر صلح می‌داند، بر عهده گرفته است متاسفانه سخنانی گفته و اقداماتی انجام داده است که به هیچ عنوان نمی‌تواند در چارچوب تعاریف برشمرده شده در بالا قرار گیرد. مواضع اقای مون در مسایل خاورمیانه به جای آنکه بی‌طرفانه باشد کاملا جانبدارانه است و به گونه‌ای رفتار می‌کند که یکی از دیپلمات‌های وزارت امور خارجه آمریکا عمل می‌کند.
بحران دامنه‌دار خاورمیانه که فلسطین در راس آن قرار دارد، توجه تمام دبیرکل‌های پیشین را به خود جلب کرده بود و هر کدام از آنها تلاش می‌کردند که از زاویه دید خود به این موضوع بپردازند. اما سیاست‌هایی که آقای دبیرکل فعلی در پیش گرفته است از وی شخصیتی غیرمستقل ساخته است که با وجود تمام شعارهایی که در مورد صلح می‌دهد؛ نافی آنها است. در حالی که دبیرکل باید تمام ابناء بشر را به یک چشم نگاه کند و برای وی تفاوتی میان افراد وجود نداشته باشد، اما به نظر می‌رسد برای آقای مون این چنین نیست و برخی‌ها بهتر از دیگران هستند.
روزگاری که جنگنده‌های پیشرفته اسرائیلی، کوچک و بزرگ فلسطینی‌‌ها را در باریکه غزه هدف قرار می‌دادند آقای دبیرکل ساکت نشسته و هنگامی که موشک دست‌ساز فلسطینی‌ها در صحرای نقب فرود می‌‌آمد و شبکه سی‌ان‌ان تصویر آن را پخش می‌کرد بلافاصله بیانیه صادر کرده و آن را محکوم می‌کرد؛ در حالی که باریکه غزه عملا سه سال است محاصره کشنده‌ای را پشت سر می‌گذارد آقای مون حتی یک بار نخواست رژیم اسرائیل را تحت فشار قرار دهد و بیانیه صادر کند که یک و نیم میلیون « انسان» در محاصره قرار دارند و باید این محاصره برداشته شود؛ هنگامی که در دی‌ماه سال گذشته تنها ظرف یک روز ۵۰۰ فلسطینی کشتار شدند باز هم صدای آقای دبیرکل درنیامد تا اینکه مردم جهان صدایشان را بلند کردند و آن وقت آقای مون فهمید « انسان‌ »‌هایی هم هستند که دارند توسط ارتش مسلح اسرائیل کشته می‌شوند و برای جلوگیری از آبر‌وریزی هم که شده سخنی گفت و پس از جنگ هم که به غزه رفت تنها به نگاه کردن یادگارهای سکوتش پرداخت و باز هم نخواست مردم غزه را ببیند که در گرسنگی چه روزگاری را می‌گذرانند.
اما امروز آقای مون پایش را از گلیمش درازتر کرده و وارد مسایلی می‌شود که به وی هیچ ربطی ندارد، او که در مسایل بزرگ جهانی «جرات» سخن گفتن ندارد، امروز نگران فعالیت گروه کوچکی در مصر است که می‌گویند وابسته به حزب‌الله لبنان بوده و قصدش هم کمک کردن به مردم در محاصره غزه بوده است. آقای مون به شدت از به هم خوردن امنیت و نظم جهان نگران شده است!! بنابراین فرستاده خود در امور لبنان را به قاهره فرستاد تا با رهبر منتخب مصر آقای مبارک دیدار کند و جویای احوال ایشان شود چرا که امنیت اسرائیل به هم خورد است.
تری رود لارسن پس از دیدار با حسنی مبارک گفت: «سازمان ملل و دبیرکل قضیه خطرناک شبکه‌ حزب‌الله را از نزدیک زیر نظر دارند». آقای لارسن به صراحت اعتراف می‌کند؛ دیدار از مصر بنا به درخواست و دستور بان کی مون بوده است. من در گفت وگو با حسنی مبارک پدیده‌ خطرناک شبکه حزب الله که حاکمیت و تمامیت ارضی مصر را مورد تعرض قرار داده است را مورد بررسی قرار دادم.
آقای بان‌ کی‌مون که اصلا نگرانی نسبت به سرکوب‌ها و بازداشت هزاران فعال سیاسی و اجتماعی در مصر ندارد و از زبان فرستاده‌اش مصر را ستون ثبات خاورمیانه می‌داند چه تعبیری بهتر از خطرناک جلوه دادن شبکه حزب‌الله در مصر می‌تواند داشته باشد و اصلاً چه توجیهی برای این امر دارد.
بهتر است یکی از عقلای قوم آقای مون را راهنمایی و هدایت کنند و وی را نسبت به تحولات پیچیده نظام بین‌الملل و همچنین قتل و کشتارها و اعمال ضد انسانی برخی از قدرت‌هایی که آقای مون برای دیدنشان دست و پا می‌شکند آگاه کنند، چرا که در صورت ادامه همین روند مشخص نیست فردا آقای مون در چه اموری که هیچ ربطی هم به وی ندارد و در جایگاهی نیست که بخواهد به آن هم بپردازد دخالت کند.
کریم جعفری
منبع : سایت تابناک


همچنین مشاهده کنید