جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

شبیه‌سازی از منظر فقهی


شبیه‌سازی از منظر فقهی
یکی از موضوعاتی که در سال‌های اخیر باعث بحث‌های فراوانی در حوزه فقه شده است، شبیه‌سازی است که فقهای شیعه را نیز به واکنش و اظهار نظر در این مورد واداشته است. موسسه فرهنگی پژوهشی فهیم که هر هفته سراغ یک بحث علمی و نظریه‌پردازی در حوزه‌های مختلف روز می‌رود، بحث هفته اول اردیبهشت ماه خود را به مناسبت تحولات اخیر در حوزه شبیه‌سازی به شبیه‌سازی از منظر فقهی و بویژه فقهای شیعه اختصاص داد و حجت‌الاسلام‌والمسلمین احمد مبلغی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی که مقالات متعددی در این ارتباط منتشر کرده در این نشست دیدگاه‌های خود را اظهار کرد. این نوشتار، ماحصل بحث‌های این استاد حوزه علمیه قم در این نشست است.
موضوع شبیه‌سازی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ بویژه از آن جهت که هنوز توجه علمی جامع، عمیق و درخوری نسبت به آن صورت نگرفته است.
آنچه بر اهمیت این بحث می‌افزاید، ویژگی‌های این موضوع است که عبارتند از:
الف) برخورداری از ابعاد آینده‌پژوهانه
ب ) جدی بودن احتمال وقوع آن. ممکن است در جهان شرایطی پیش آید که در آن این موضوع پا به عرصه عینیت بگذارد و لباس واقعیت بپوشد.
ج)چند لایگی و حساس بودن موضوع. شبیه‌سازی، موضوعی از نظر اجتماعی پرمساله، از نظر حقوقی پردغدغه و از نظر انسانی، خطیر و بسیار حساس است.
باید دید فقه این موضوع را چگونه می‌بیند و در قبال آن حکم به جواز یا عدم جواز می‌دهد.
البته احکام قابل ارائه درباره این موضوع به ۲ دسته تکلیفی و وضعی قابل تقسیم است که در جای خود باید از آنها بحث شود.
● اقسام شبیه‌سازی:
شبیه‌سازی در یک تقسیم به ۲ دسته شبیه‌سازی بازتولیدی (که به تولید یک انسان یا حیوان می‌انجامد) و شبیه‌سازی درمانی تقسیم می‌شود.
در شبیه‌سازی درمانی، استفاده از سلول‌های بنیادی برای درمان بیماری‌ها و ترمیم سلول‌های تخریب شده بدن مثل بافت‌های قلب، کبد، استخوان و... در دستور کار قرار دارد که می‌توان گفت با توسعه و رشد این نوع شبیه‌سازی انتظار می‌رود بسیاری از بیماری‌های لاعلاج همچون سرطان از این طریق مداوا شوند.
مشکل ذکر شده نسبت به این نوع شبیه‌سازی این است که بر پایه آن به منظور مداوا و ترمیم عضوی از یک شخص (مثلا قلب یا کبد او) جنینی تولید و سپس کشته می‌شود و به همین علت هم آن را شبیه‌سازی جنینی می‌نامند. این که چگونه یک جنین تولید و سپس کشته می‌شود، از آن جهت است که جنین ۵ روزه که بلاستوسیست خوانده می‌شود و توده‌ای برخوردار از سلول‌های بنیادی است، به رغم آن که می‌تواند البته در شرایط خاص، یعنی قرار دادن آن در رحم به یک انسان تبدیل شود، سلول‌های درون آن که هنوز تعین نیافته و به اعضا تبدیل نشده‌اند، بیرون کشیده می‌شوند تا مورد استفاده برای تبدیل شدن به اعضای مورد نیاز برای انسان تحت مداوا قرار گیرند. از آنجا که این روند از قرار گرفتن بلاستوسیست در مسیر منتهی شدن به یک انسان جلوگیری می‌کند، از این عملیات به قتل جنین تعبیر می‌شود.
پرسش این است آیا این جنین ۵ روزه انسان است؟ بسیاری از علمای مسیحی می‌گویند انسان است. از این نظر شبیه‌سازی جنینی جایز نیست. از منظر فقهی می‌توان گفت این قتل نیست. دلایل فقهی این مدعا را در مقاله‌ای نگاشته‌ام. به هر حال این جنین، جنین فقهی (تعریف شده در فقه و برخوردار از مشخصات مطرح در آن) نیست و اگر آن را به حال خود رها کنند از بین می‌رود.
اما عملیاتی که در شبیه‌سازی بازتولیدی انجام می‌گیرد، عبارت است از این مراحل:
۱) گرفتن یک سلول جسمی (در مقابل جنسی) از کسی که حاوی ۴۶ کروموزوم است.
۲) کنار گذاشتن جدار و پوسته آن و باقی نگه داشتن هسته سلول.
۳) قرار دادن درون تخمکی که هسته آن دور انداخته شده است.
۴) قرار دادن آن در شرایط ویژه و فعال‌سازی آن با استفاده از ایجاد شوک یا انجام عملیات شیمیایی.
حاصل این فرآیند، واداشته شدن زیگوت به تکثیر است؛ یکی به ۲ تا، ۲ تا به ۴ تا، ۴ تا به ۸ تا و همین‌طور تقسیم ادامه پیدا می‌کند.
نگاه علمای شیعه به شبیه‌سازی نگاه منعطف و واقع‌نگرانه‌ای است و به تحریم آن از این منظر دست نزده‌اند؛ بنابراین، ما در ارتباط با فقه واقع شبیه‌سازی مشکلی نداریم.
۵) قرار دادن آن در رحم و طی کردن مراحل جنینی و سرانجام تولد یک انسان. این انسان دقیقا و کاملا شبیه انسان صاحب سلول است؛ زیرا انسان متولد شده بر خلاف انسان متولد از طریق تعامل جنسی (که در آن زیگوت، حاصل لقاح سلول جنسی مرد که دارای ۲۳ کروموزم است با تخمک زن که آن هم دارای ۲۳ کروموزم است) از یک سلول جسمی حاوی ۴۶ کروموزوم شکل می‌گیرد، بنابراین تنها شبیه صاحب سلول است.
آیا فقه این عمل، یعنی شبیه‌سازی انسانی را جایز می‌داند یا نه؟ باید از دو منظر بحث فقهی کرد. یکی فقه واقع و دیگری فقه توقّع.
فقه واقع، یعنی آنچه واقع یافته و فقه توقع، یعنی آن که توقع وقوع آن را داریم. موضوع شناسی شبیه‌سازی در این دو جایگاه قرار می‌گیرد.
مطالعه فقهی شبیه‌سازی از منظر فقه واقع، اگر چه مهم و علمی است ولی در مقابل مطالعه آن از منظر فقه توقع چندان دشوار نیست.
واقعیت‌های شبیه‌سازی که در فقه واقع لحاظ می‌شود عبارت است از روند و عملیاتی که انجام می‌گیرد تا انسان تولد یابد.
یکی از اشکالات مطرح نسبت به روند و عملیات شبیه‌سازی، این است که چنین کاری دخالت در کار خداست؛ زیرا طریق تولد عادی را به هم می‌ریزد. جواب این است اصولا کار خدا دخالت‌ناپذیر است، آنچه انجام می‌گیرد کاری بشری است که فعل خداست. خداوند هم خالق ماست و هم خالق فعل ما.
اشکال دیگر این است که اگر چه دخالت در کار خدا نیست ولی از آن، استشمام کار خدایی می‌شود و برای حفظ فضای ایمانی مردم نباید این کار را انجام داد. ما می‌گوییم این هم درست نیست؛ چرا که در نهایت برعکس باعث نمایانگر شدن جلوه خداوند و قدرت او می‌شود. هیچ کدام از دلیل‌های یاد شده مبنایی برای حرمت نیست، گرچه مسیحی‌ها در اینجا همین دلایل را برای حرمت می‌آورند. حقیقت این است که در این حوزه (یعنی فقه واقع) نگاه علمای شیعه به شبیه‌سازی نگاه منعطف و واقع‌نگرانه‌ای است و به تحریم آن از این منظر دست نزده‌اند؛ بنابراین، ما در ارتباط با فقه واقع شبیه‌سازی مشکلی نداریم.
بحث پیچیده شبیه‌سازی، بحث فقه توقع آن است. ما در این فقه به پیش‌بینی بازتاب‌های انجام عمل در جامعه دست می‌زنیم که اگر صورت بگیرد چه حکمی دارد؟
ابتدا خوب است یک نکته کلی در ارتباط با فقه توقع ذکر کنم، این که نسبت به بررسی فقهی بازتاب‌های یک پدیده در آینده (یعنی فقه توقع) ۴ مفروض و دیدگاه را می‌توان ارائه کرد:
۱) فقط باید به موضوعات متحقق شده بپردازد؛ بنابراین تا موضوعی محقق نشده، نمی‌توان وارد فقه آن شد و حکم ارائه کرد. بر این اساس، فقه توقع بی‌معنا و بی‌حاصل است؛ چون هنوز موضوع محقق نشده است.
۲) نسبت به موضوعاتی که در گذر زمان، بخشی از آن انجام شده و بخشی در حال تحقق است، می‌توان وارد شد ولی باید احتیاط کنیم.
۳) در ارتباط با مسائل غیر واقعه که همه یا بخش‌هایی از واقعیت‌های آن شکل نگرفته و ما را نسبت به ابعاد آن، آشنایی نیست باید از فقه افتراضی (فرض‌های گوناگون را تصور کردن و حکم بر اساس فرض‌ها دادن) استفاده کنیم. مثلا بگوییم این موضوعی که هنوز تحقق نیافته است، فرض‌هایش این است و حکم‌های این فرض‌ها آن. به تعبیر دیگر بگوییم اگر چنین است این حکم را دارد و اگر چنان است آن حکم را.
۴) باید از ماهیت بازتاب‌های هنوز رخ داده نشده تصویر و برداشتی کاملا علمی به دست بیاوریم و متناسب با آن بررسی فقهی کنیم. بر این اساس باید به دنبال تخصص‌های مربوط برویم تا پیش‌بینی دقیقی از آنچه رخ می‌دهد به دست آوریم. اگر به یک متخصص، جامعه‌شناس یا ... مراجعه کردیم و او ابعاد وسیعی از قضیه به ما داد می‌توان اظهارنظر کرد وگرنه وارد شدن در این بحث، عقلانی نیست و فقه افتراضی به معنایی که گذشت هم تکیه‌گاه محکمی نیست و صرفا برای مطالعه می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد و نه ارائه پاسخ نهایی فقهی به موضوع.
به هر حال، نتیجه‌ای که از این بحث به دست می‌آید این است که باید بخش‌های واقع نشده شبیه‌سازی، اعم از ایجابیات و سلبیات را مورد بحث تخصصی قرار دهیم و از وهم و فرض‌انگاری‌های غیرعلمی احتراز کنیم.
سید جواد میر خلیلی
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید