پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا
تفاوت هوش شناختی (IQ) با هوش هیجانی (EQ)
مفهوم هوش هیجانی نشان میدهد که چرا دو نفر با IQ یکسان، ممکن است به درجات بسیار متفاوتی از موفقیت در زندگی دست یابند. هوش هیجانی یک عنصر بنیادین از رفتار انسان است که جدا و متفاوت از هوش شناختی (عقل) عمل میکند.
بین IQ و EQ هیچ رابطه شناخته شدهای وجود ندارد. شما اصلا نمیتوانید از روی هوش شناختی یا IQ یک نفر هوش هیجانی او را حدس بزنید. این یک خبر خوب است زیرا هوش شناختی یا IQ انعطاف پذیر نیست. IQ از همان لحظه تولد ثابت است یا دستکم ثبات نسبی دارد. مگر اینکه یک تصادف، مثلا آسیب مغزی آن را تغییر دهد، هیچ کس با یادگیری واقعیتهای جدید یا فرا گرفتن اطلاعات عمومی بیشتر باهوش نمیشود، هوش شناختی یعنی توانایی یادگیری. اما برعکس، هوش هیجانی، مهارتی انعطاف پذیر است که به آسانی آموخته میشود، با اینکه بعضی مردم، نسبت به دیگران، به طور طبیعی هوش هیجانی بالاتری دارند، کسی که حتی بدون هوش هیجانی به دنیا آمده است باز هم میتواند در خود، EQ بالا به وجود آورد.
هوش هیجانی یعنی توانایی مهار عواطف و تعادل برقرار کردن بین احساسات و منطق، به طوری که ما را به حداکثر خوشبختی برساند. هوش هیجانی همان توانایی شناخت، درک و تنظیم هیجانها و استفاده از آنها در زندگی است.
هیجانها، شامل حالات خوشایند و ناخوشایند احساسات ما هستند مانند:
▪ خشم: تهاجم، اوقات تلخی، پرخاش، خصومت، تند مزاجی
▪ اندوه: غصه، دلتنگی، عبوسی، ناامیدی، دل شکستگی
▪ ترس: اضطراب، بیم، ناآرامی، دلواپسی، وحشت، شوک (ترس ناگهانی)
▪ نفرت: تحقیر، اهانت، خوار شمردن، بیزاری، اکراه
▪ شرم: احساس گناه، حسرت، احساس پشیمانی، افسوس
▪عشق: پذیرش، رفاقت، اعتماد، مهربانی، پرستش
▪ شادمانی: شادی، لذت، سعادت شوق، تفریح، آسودگی، وجد، خشنودی
▪ شگفتی: جا خوردن، حیرت، بهت، تعجب
هوش هیجانی از چهار مهارت اصلی تشکیل میشود:
۱) خودآگاهی: توانایی شناسایی دقیق هیجانهای خود و آگاهی از آنها به هنگام تولید. خودآگاهی، کنترل تمایلات خود در نحوه واکنش به اوضاع و افراد مختلف را نیز شامل میشود. فردی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار است، نسبت به احساسات خود، آگاهی بیواسطه و بدون وقفه دارد. به عبارت دیگر، او در همان زمان که احساسی را تجربه میکند، نسبت به آن آگاه است و بدان اعتنا دارد. او میتواند به خود بگوید، وای، من واقعا احساس حسادت، ترس، خودخوری، قدردانی، غرور، دفاع از خود در برابر انتقاد و ... میکنم. در حقیقت اگر با احساساتمان روراست و سازگار نباشیم مانند قورباغهای خواهیم بود که نمیداند چه وقت از آبی که آرام به نقطه جوش میرسد بیرون بپرد. قورباغه با اینکه به راحتی میتواند از آب بیرون بپرد، اگر تغییر درجه حرارت به قدر کافی تدریجی باشد تا زمانی که پخته شود و بمیرد در آب باقی میماند. اگر ما بتوانیم احساسات را از قبل پیشبینی کنیم، قادر به اتخاذ تصمیماتی خواهیم بود که ما را به شادکامی برساند مانند؛ میدانم که پشیمان میشوم، میدانم احساس گناه خواهم کرد و ... احساسات، صدای درونی ما هستند که ما را راهنمایی میکنند. تنها نیاز به گوش دادن به آنها است.
۲) خود- مدیریتی: توانایی در به کارگیری «آگاهی از هیجانها» به منظور انعطاف پذیر ماندن و رفتارها را مثبت هدایت کردن، یعنی اینکه بتوانید واکنشهای هیجانی خود را در مقابل همه مردم و شرایط مختلف کنترل کنید. کنترل هیجانها سبب:
۱) افزایش تحمل کافی و کنترل خشم
۲) کاهش اهانت، زد و خورد و ایجاد مزاحمت
۳) توانایی ابراز خشم به شیوهای مناسب و بدون زد و خورد
۴) کاهش تعلیق و اخراج
۵) کاهش رفتار پرخاشگرانه یا آسیب رساننده به خود
۶) افزایش احساسات مثبت نسبت به شخص خود و دیگران
۷) بهتر کنار آمدن با فشار روانی و کاهش اضطراب و احساس تنهایی میشود.
۳) آگاهی اجتماعی: توانایی در تشخیص دقیق هیجانات دیگران و درک اینکه دقیقا چه اتفاقی در حال روی دادن است. این موضوع اغلب به این معناست که طرز تفکر و احساسات دیگران را درک میکنید، حتی زمانی که خودتان همان احساسات یا تفکرات را ندارید و این همان همدلی است. پس همدلی به معنای درک احساسات دیگران است یعنی خود را جای دیگران گذاشتن، توانایی همدلی، مستقیما وابسته به توانایی تشخیص احساسات و درک آنهاست.
۴) مدیریت رابطه: توانایی در به کارگیری «آگاهی از هیجانات دیگران» به منظور موفقیت در کنترل و مدیریت تعاملها، همچنین این توانایی، ارتباط واضح با شرایط و کنترل موثر تعارضهای دشوار را شامل میشود.
بیشک همه افراد دوست دارند توسط اطرافیان خود مورد تائید، تقدیر، تشویق، تحسین و قدردانی قرار بگیرند. با هوش هیجانی بالا شما میتوانید افراد را جذب کنید و برای خود نگه دارید زیرا، به جای اینکه در مورد آنها قضاوت کنید آنها را قبول مینمایید، احساساتتان را بیان کرده، آنها را نیز تشویق میکنید که اینکار را انجام دهند. مسئولیت احساساتتان را به عهده میگیرید و هیچگاه تقصیر را به گردن دیگران نمیاندازید، نسبت به احساسات آنها همدلی و مهربانی نشان میدهید و آنها را درک میکنید، در مورد احساسات و نیازهای آنها حساس هستید ولی خود را مسئول برآورده کردن آنها نمیدانید چون هر شخص مسئول احساسات خود است و از اینرو هرگز احساس سربار بودن نمیکنید، آنها را ملامت نمیکنید و به آنها حمله نمینمایید، بنابراین نیازی نیست که آنها حالت تدافعی یا ضد حمله به خود بگیرند. آنها را نصحیت نمیکنید و به آنها نمیگویید چه کاری را انجام دهند، چرا که میدانید این کار حس استقلال آنها را از بین میبرد و خشم آنها را برمیانگیزد. نسبت به آنها صادق هستید حتی وقتی که مجبورید چیزی را که برای آنها ناخوشایند است بگویید
فهیمه اسناوندی
منبع : روزنامه رسالت
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران سریلانکا توماج صالحی رهبر انقلاب حجاب دولت پاکستان مجلس شورای اسلامی رئیسی سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور دولت سیزدهم
کنکور فضای مجازی سیل شهرداری تهران تهران هواشناسی پلیس سلامت فراجا قتل وزارت بهداشت قوه قضاییه
خودرو قیمت خودرو دلار قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو بانک مرکزی ایران خودرو بورس سایپا تورم قیمت سکه
مهران مدیری سریال تلویزیون کتاب تئاتر سینمای ایران رادیو شعر سینما انقلاب اسلامی فیلم سینمایی
کنکور ۱۴۰۳ دانشگاه فرهنگیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه آمریکا فلسطین روسیه جنگ غزه چین طوفان الاقصی عملیات وعده صادق ترکیه اتحادیه اروپا
فوتبال پرسپولیس استقلال باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال فوتسال بازی تراکتور تیم ملی فوتسال ایران بارسلونا لیگ برتر سپاهان
هوش مصنوعی مریخ فیلترینگ تسلا تبلیغات ایلان ماسک ناسا اپل فناوری نخبگان سامسونگ
سلامت روان داروخانه دوش گرفتن یبوست