سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


در حیرت ۵۰۰ سال شکوفایی


در حیرت ۵۰۰ سال شکوفایی
حوزه فرهنگ و تمدنی ایران به عنوان یکی از بزرگ‌ترین حوزه‌های تاثیرگذار فرهنگ، تاریخ، هنر و تمدن جهانی پس از گذشت حدود ۷ هزار سال هنوز هم بر گستره جهانی تاثیر شگرفی دارد. پهنه بزرگ این تمدن و شمول آن بر بسیاری از قلمروهایی که امروزه تنها عنوان بخشی از حوزه فرهنگ و تمدن و زبان فارسی، عامل مهمی بود تا جهان در سده‌های مختلف شاهد نقش‌های مهمی در همه عرصه‌ها باشد. پهنه گسترده‌ای از شرق آسیا، شبه قاره، آسیای میانه کنونی، خاورمیانه تا مصر و شمال آفریقا و رواج زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در پاره‌ای از این مناطق که تاکنون هم ادامه دارد، چیزی نبود و نیست که از چشم هیچ محققی پنهان بماند، خاصه این که نمودهای این تاثیرات شگرف هنوز هم در گوشه‌های فرهنگ جهانی چشم‌نواز است و در صفحات فرهنگ جهان مورد توجه پژوهشگران بسیاری قرار دارد. آنچه در این زمینه بیش از همه مهم می‌نماید تاثیراتی است که این حوزه فرهنگ و تمدنی در گذشته‌های دور تا پیش از افول موقت آن در سال‌های پس از قرون وسطی بر جهان گذاشته و با قرن پایانی هزاره دوم میلادی رونق دوباره گرفته است. کتاب نقش ایرانیان و تاجیکان در تاریخ و فرهنگ جهان نوشته پروفسور حق نظر نظراف کتابی است که می‌کوشد این تاثیر را نشان دهد.
پروفسور حق‌نظر نظراف، شخصیت برجسته و شرق‌شناس بزرگ تاجیک و از بنیانگذاران بخش افغانستان‌شناسی انستیتو شرق‌شناسی تاجیکستان در کتابی که از سوی مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه نگاشته، به بررسی نقش و تاثیر ایرانیان و تاجیکان بر تاریخ و فرهنگ جهان پرداخته است.
پروفسور نظراف که ۳ سال در افغانستان سفرهای فراوانی به ایالت‌های مختلف داشته و پژوهش‌های بسیاری انجام داده در این کتاب می‌کوشد یک پژوهش بنیادین در این عرصه به دست دهد.
وی اگر چه تمام همت خود را صرف افغاستان و افغانستان‌شناسی و تربیت دانشجویان افغانی کرده، اما از حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی فارغ نشده است.
نظراف در این کتاب که با ترجمه مهین‌السادات صمدی ترجمه شده است در ۳ فصل فرهنگ، تاریخ و تمدن ایرانی را پیش روی خوانندگان نشانده است.
مولف ابتدا در دوره باستان و تا پایان حکومت ساسانیان نشان می‌دهد که ایرانیان از ابتدای تاریخ تا ظهور اسلام در عرصه‌های مختلف فرهنگی، هنری، سیاسی و علمی چه تولیداتی و چه تاثیراتی بر فرهنگ و هنر جهانی داشته است.
در فصل دوم و با آغاز دوره میانه رشد و اکتشاف تاریخ و فرهنگ در این عصرها از سوی ایرانیان آغاز و تمام حوزه‌های علمی، فرهنگی، هنری، تاریخی، جفرافیایی و... را شامل می‌شود.
مولف پس از بررسی رونق و رواج فرهنگ ایرانی در سده‌های میانی به عصر تنزل و افول می‌رسد و با زنده شدن دوباره آن در عصر نو، کتاب را به پایان می‌رساند.
در فصل سوم مولف با بررسی عوامل عمده تنزل فرهنگ و تمدن ایرانی به تحولات عرصه‌های مختلف در عصر صفوی و نقش این فرهنگ در آسیای صغیر، چین، هند، تمدن غرب و ظهور انقلاب ضد شاهنشاهی و ضد آمریکایی و گشایش راه رشد اسلامی می‌پردازد.
یکی از مهم‌ترین وجوه ممیزه این کتاب که مولف نیز بر آن تاکید دارد و مترجم هم در مقدمه خود به آن اشاره کرده است گمشده تمدن و فرهنگ ایرانی است که در همه سال‌های گذشته و حال مورد غفلت واقع شده است. مولف عقیده دارد آنچه هنوز کسی نتوانسته است روشن کند، در گذشته‌های دوری است که آگاهی چندانی از آن نداریم و مترجم در مقدمه خود بر این امر تاکید دارد که «با همه پژوهش‌ها و تلاش‌های سال‌های اخیر هنوز کسی نتوانسته است این معمای مهم را پاسخ گوید؛‌ چرا که ما با همه پیشرفت‌های گذشته‌ از قافله تمدن عقب ماندیم و غرب غرق در جمود قرون وسطایی، راه خویش گشود و تازان پیش رفت.»
شاید دلیل عمده تالیف کتاب همین باشد که به نقل از ویل دورانت تاریخ ۵۰۰ ساله‌ای روایت می‌شود که اوج شکوفایی فرهنگ و هنر و تمدن ایرانی ‌ اسلامی بود و حال همه دارندگان آن دوران پر رونق و شکوه در حسرت آن می‌سوزند و با آه و سوز از آن یاد می‌کنند.
دوران اوج شکوفایی تمدن اسلامی ‌ ایرانی (۱۲۰۰ - ۷۰۰ میلادی)‌ مقارن بود با اوج قرون وسطی و انحطاط و جمود فکری واندیشگی غرب و آغاز رونق آن سوی آب‌ها، به تنزل و افول شرق پررونق منجر شد. انگار قرار بود چیزی عکس شود. افول به رونق انجامید و رونق به افول. این که چه چیزی و چه عواملی این را باعث شد، کسی نمی‌داند، چرا که هنوز از آن پاسخی نرسیده است. مولف در این کتاب که برگرفته از اندیشه‌های عدالتخواهانه، دفاع از حق مظلوم و بی‌نوا، جانبداری از حقوق واقعی خلق و ملت مظلوم (گزارش‌ همایش بزرگداشت پروفسور نظراف در دوشنبه)‌ می‌کوشد نشان دهد فرهنگ ایرانی از ابتدا و پس از آن با ظهور اسلام، فرهنگی است که از ۳ اصل بنیادی گفتار نیک، رفتار نیک و پندار نیک ریشه گرفته و اسلام نیز این اصول را غنا بخشیده است. او در اثبات این ادعا، اعلامیه حقوق بشر کوروش کبیر را می‌آورد که در آن بر حمایت و دفاع از حقوق مظلومان، آزادی دین و اندیشه و رعایت تمام حقوق کشورهای فتح شده تاکید شده است.
دوران ۵۰۰ ساله‌اوج شکوفایی تمدن اسلامی ‌ ایرانی با اوج قرون وسطی و انحطاط و جمود فکری واندیشگی غرب همزمان بوداو می‌نویسد: بر خلاف دولت‌های مقتدر پیشین و پسین که غارتگری و تاراج مال و ملک مردم سرزمین‌های فتح شده را در دستور خود داشتند، تاریخ نمونه‌ای از این‌گونه اعمال نزد ایرانیان سراغ ندارد. ایرانیان دستاوردهای مادی، معنوی و عقلانی همه مردم را محترم و مقدس شمرده‌اند. رونق مراکزی چون فرهنگستان جندی‌شاپور باعث شد در بغداد مرکز علمی، تحقیقاتی بیت الحکمه به ابتکار برمکیان راه‌اندازی شود.
مباحث علمی چون نظریه تکامل داروین در قرن نوزدهم، در قرن دهم از سوی ایرانیان کشف و مطرح شد و مغولان که براساس یاسای چنگیز هرگز و در هیچ موردی زندگی بادیه‌نشینی را رها نخواهند کرد و همیشه و همه وقت بیابانگرد خواهند بود، با فرهنگ و هنر ایرانی به عرصه فرهنگ و هنر عالی بر آمدند و نشانه‌های بسیاری از آن بر جای مانده است.
تحولاتی که پس از روی کار آمدن مغولان در ایران رخ داد نشان می‌دهد فرهنگ ایرانی توان هضم بسیاری از عوامل و شرایط حتی ابتدایی و بدوی را دارد و از آن می‌تواند به بهترین شکل ممکن بهره مطلوب را ببرد.
اعتقاد به وحدانیت خداوند، انسان به عنوان بزرگ‌ترین مخلوق عالم هستی و نور به عنوان اساس زندگی و ذره به عنوان جزء لاینفک عالم هستی از جمله تفکرات و نظریاتی بود که ایرانیان در سال‌‌های دور به آن باور داشته‌اند و آن را به دیگر فرهنگ‌ها و اندیشه‌ها هم تسری داده‌اند.
پایان قرن پانزدهم میلادی و‌ آغاز قرن شانزدهم همزمان با عصر روشنگری کافی بود تا غرب فرو رفته در لایه‌های هزار توی جمود و انحطاط فکری به در آید و در مسیر پیشرفت قرار گیرد و تلاش‌های ۵۰۰ ساله متفکران بزرگی چون فارابی، ملاصدرا، خواجه نصیرالدین طوسی، خواجه نظام‌ الملک و ده‌ها متفکر بزرگ در عرصه‌های نجوم، ریاضیات، هیئت، هندسه، جغرافیا، تاریخ و... شاعران بزرگی چون حافظ، خیام، عطار، فردوسی، سعدی، مولوی و... در پرتو پدیده‌ای به نام انقلاب صنعتی رنگ بازد و این بار شرق باشد که در لاک تنزل و افول فرو رود.
البته این امر ۲۰۰ سالی بیشتر دوام نیاورد و با آغاز قرن بیستم، جنبش‌های بیداری و تلاش برای جبران عقب‌ماندگی در کشورهای اسلامی شکل گرفتند و تحولات گسترده امروزی را رقم زدند.
«بازیابی هویت و تمدن» شعاری بود که با سیدجمال‌الدین اسدآبادی در کشورهای شرق آغاز شد و با انقلاب اسلامی ایران به اوج خود رسید. ظهور انقلاب اسلامی در کشوری که وابستگی کاملی به غرب پیشرفته داشت، باعث شد این نظریه که پیشرفت تنها از ۲ راه ممکن است عملا با خط بطلان روبه‌رو شود. تفکر رسیدن به پیشرفت یا از راه پیروی از انقلاب کبیر فرانسه یا انقلاب اکتبر روسیه با این چالش جدی مواجه شد که راه سومی هم، در این زمینه وجود دارد و این راه سال‌های گذشته مورد توجه بسیاری از کشورهای جهان هم قرار گرفته است.
شعارهای آزادی، استقلال، حکومت اسلامی، حمایت از حقوق مظلومان، کمک به ملت‌های آزاده و دوستی با مردم جهان ازجمله موارد مهمی بود که از سوی جمهوری اسلامی مطرح شدو ریشه در باورهای اصیل ایرانی و اسلامی داشت. این امر به نوبه خود تاثیر شگرفی بر جهان داشت.
این کتاب اگرچه عنوان نقش ایرانیان و تاجیکان در تاریخ و فرهنگ جهان را بر خود دارد، ولی به دلیل گستره و سایه سنگین فرهنگ ایرانی در همه دوران و حتی پس از سال‌های اخیر و استقلال کشور تاجیکستان در آن چیزی از تاجیکستان به چشم نمی‌خورد. در این زمینه، نمی‌توان بر مولف شادروان خرده گرفت، چراکه حوزه تمدنی زبان و فرهنگ پارسی هنوز که هنوز است و با وجود افت و خیزهای فراوان زنده و پویا، به راه خود ادامه می‌دهد و کشورهای این حوزه به چیزی جز این، باور ندارند.
همان گونه که مولف مرحوم و مترجم کتاب تاکید دارند هنوز جای این پرسش باقی است که چرا ایران و فرهنگ ایرانی اسلامی از این گردونه بزرگ به دور ماند و غرب غرق در حیرت جمود و انحطاط راه پیشرفت در پیش گرفت؟ چیزی که مولف این کتاب هم با وجود تلاش بسیار، پاسخ روشنی نتوانسته است برای آن بیابد.
غلامرضا معصومی
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید