پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


تعریف«صحنه» و «فضا»


تعریف«صحنه» و «فضا»
صحنه، محل و ظرف زمانی وقوع عمل داستانی است. به دیگر بیان، هر داستان در جایی و در محدوده زمانی خاصی اتفاق می‌افتد و همین موقعیت زمانی و مکانی وقوع حوادث داستان، صحنه داستان را تشکیل می‌دهد. در داستان صحنه‌پردازی این کار به وسیله کلمات صورت می‌پذیرد. چنین است که صحنه، «داستان را از حالت خلاء به زمان و مکان می‌آورد و آن را ملموس می‌کند و نیز به شخصیت‌پردازی کمک می‌رساند. پس صحنه باید:
الف)محملی برای حضور شخصیت‌ها فراهم کند.
ب) حال و هوایی مناسب به داستان ببخشد.
ج) محیطی موثر بر رفتار و کردار شخصیت‌ها به‌وجود آورد.
صحنه می‌تواند متضمن معنایی عمیق و نمادین باشد، «مثلاً صحنه رعد و برق و توفان پشت پنجره در یک داستان، می‌تواند نمادی باشد برای درون متلاطم شخصیت». (روزبه، ۱۳۸۱: ۳۶) علاوه بر این موارد، اشاره دقیق مصطفی مستور درباره خاصیت و کارکرد صحنه درخور اشاره است: «تصویری که کلمات ارایه می‌دهند -هر قدر هم دقیق و با شرح جزییات توام باشد- می‌تواند به تعداد مخاطبان متکثر باشد. در واقع هر خواننده یا شنونده داستان، با تصور دیگری از صحنه‌های داستان متفاوت است. این ویژگی به ماهیت تصویرسازی و تداعی‌گری ذهن انسان‌ها مربوط می‌شود. وقتی در داستانی گفته می‌شود: آشپزخانه، تعداد آشپزخانه‌هایی که در ذهن مخاطبان تصویر می‌شود، به تعداد خود آنهاست، در حالی که وقتی در سینما آشپزخانه‌ای نشان داده می‌شود، بیننده نمی‌تواند تصور دیگری از آشپزخانه در ذهن خود بسازد. این ویژگی با هر قدر توصیف و شرح، از داستان زدودنی نیست. این خصوصیت به هنر داستان، گونه‌ای سیالیت در تصویرسازی می‌دهد و سبب می‌شود تا خوانندگان موقعیت‌های داستان را چنان در ذهن تصویر کنند که ترکیبی باشد از آنچه در داستان گزارش شده و پیش‌زمینه فکری خودشان. این نکته عامل مهمی است در قرابت فضای ذهنی خواننده و موقعیت‌های داستانی. در واقع ادراک خواننده از صحنه داستان در تعاملی میان ذهن او و توصیف نویسنده شکل می‌گیرد». (مستور، ۱۳۸۴: ۴۶-۴۷) بیان مسایل مورد بررسی در تحلیل «صحنه»
۱ ) صحنه/ صحنه‌ها (ظرف زمان و مکانی) این داستان چیست؟
۲ ) آیا نوع انتخاب و پرداخت صحنه‌ها به نحوی است که محملی برای حضور شخصیت‌ها فراهم کند؟ (در مورد هر پاسخ باید دلایل و شواهد آن ذکر شود).
۳ ) آیا نوع انتخاب و پرداخت صحنه‌ها به نحوی است که حال و هوایی مناسب به داستان ببخشد یا با آن متناسب باشد؟ (این سوال به صورت مکمل با بخش فضاسازی بررسی می‌شود و در اینجا نیز در مورد هر پاسخ باید دلایل و شواهد آن ذکر شود).
۴ ) آیا نوع انتخاب و پرداخت صحنه‌ها به نحوی است که محیطی موثر بر رفتار و کردار شخصیت‌ها به‌وجود آورد؟ (اگر بله آن تاثیر/ تاثیرات ذکر و تحلیل شود).
۵ ) آیا در داستان صحنه یا صحنه‌هایی را می‌توان نشان داد که متضمن معنایی عمیق و نمادین باشد؟ (اگر بله، آن صحنه یا صحنه‌ها ذکر و تحلیل شود). فضا/ فضاسازی (Atmosphere) تعریف فضا/ فضاسازی «فضا» در داستان به روح مسلط و حاکم بر آن اشاره دارد. به سخن دیگر، «فضا سایه‌ای است که داستان در اثر ترکیب عناصرش بر ذهن خواننده می‌افکند.
این سایه، در بافت و جوهره یک‌دست و بدون تغییر است. در واقع سایر کنش‌های داستان در نسبتی طبیعی با این فضا به‌کار گرفته می‌شوند. فضای داستان به‌تبع درون‌مایه داستان می‌تواند سرد و بی‌روح، پرامید و یا اضطراب‌آور باشد». (مستور، ۱۳۸۴: ۴۹-۵۰) عوامل سازنده فضا بسیارند، از جمله: صحنه، توصیف، گفت‌وگو، نماد و جز آن. با به‌کارگیری این عناصر، فضای داستان ممکن است شاد، غمگین، رویایی، وحشت‌آور، مبهم، واقعی، اسطوره‌ای وهمی و... شود. «نویسنده موفق آن است که با فضاسازی قوی، خواننده را وارد دنیای تازه کند و او را مجذوب و میخکوب سازد. گاه فضای یک داستان به قدری نیرومند است که کلیت اثر را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد. مانند «بوف کور» هدایت». (روزبه، ۱۳۸۱: ۳۸-۳۹) همچنین درباره این عنصر می‌توان اشاره کرد که اگر درون‌مایه با معنا و اندیشه پیوند دارد، فضا با حس (احساس) خواننده در ارتباط است؛ به عبارت دیگر، اگر درون‌مایه، «فکر مسلط بر داستان» است، می‌توان فضای داستان را «احساس مسلط» نامید.
مستور به‌عنوان یک داستان‌نویس به درستی به نکته مهمی اشاره می‌کند که آن را پایان‌بخش این قسمت قرار می‌دهیم: «فضاسازی در داستان از عناصری است که به دشواری به چنگ نویسنده می‌آید. این نکته ظاهراً بدان سبب است که خلق فضا -مثل اصل داستان‌نویسی- آموختنی نیست و تجربه‌ای است شهودی که نویسنده در فرایند تولید هنری‌اش آن را می‌آفریند». (مستور، ۱۳۸۴: ۵۰) بیان مساله مورد بررسی در تحلیل «فضا/ فضاسازی» آیا هیچ عاملی اعم از نوع توصیف زمان و مکان، لحن کلام، ایجاد تغییر در سرعت روایت (کند یا تند کردن آن) و یا ایجاد تغییر در شیوه سیر پی‌رنگ داستان، به نحوی در این داستان به کار رفته که «حالت» و «فضا»‌یی را در داستان ایجاد یا «حالت» و «فضا»ی حاکم بر آن را به شکلی واضح و معنی‌دار «برجسته»تر کند تا بتوان آن را به حساب «فضاسازی» گذاشت؟ (مثلاً آیا توصیف یا تصویر زمان و مکان (مثلاً صورت خیال/ تصویری که برای توصیف شب و روز یا طلوع و غروب خورشید به کار می‌رود)، با حالت حاکم بر داستان یا اتفاقاتی که رخ داده یا پس از طی شدن این زمان قرار است بیفتد)، تناسب و ارتباط ویژه و تشخص‌یافته‌ای دارد؟ به دیگر سخن، آیا ذهن نویسنده عناصر، توصیفات یا تصاویری را به نحوی گزینش نموده که فضای حاکم بر این زمان را به شکل ویژه‌ای (هماهنگ با حالت درونی یا بیرونی شخصیت‌ها) به تصویر کشد یا حال و هوای خاصی را تقویت کند؟)
منبع : روزنامه تحلیل روز


همچنین مشاهده کنید