سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

خلع ید رجال با کفایت


خلع ید رجال با کفایت
با نگاهی به تاریخ ایران و کمی دقت در می‌یابیم از وقتی که حکومت صفویه در ایران سقوط کرد و پس از سلطنت کوتاه نادرشاه افشار و کریم خان زند، شکوه و قدرت ایران رو به افول رفت. تاسیس حکومت قاجاریه در ایران و بی‌کفایتی شاهان (قاجار بیش از همه خلع ید رجال با کفایت و دلسوز )مهمترین و بنیادی‌‌ترین عامل در عقب ماندگی ایرانیان بود. بی‌کفایتی شاهان قاجار به حدی بود که محدوده حکومت ایشان منحصر به کاخی شد که در آن زندگی می‌کردند و دلخوش به غلامان و چاکرانی بودند که به مداهنه و تملق تعظیم کرده و دست شاه قدر قدرت را می‌بوسیدند!!
بی‌کفایتی شاهان قاجار از یک سو و تحولاتی چون انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب صنعتی در انگلستان ،‌ظهور استعمار و ... از سوی دیگر چشم طمع دول ‌اروپایی را متوجه ایران کرد .انگلستان که از زمان شاه عباس روابط بازرگانی را با ایران حفظ کرده بود رفته رفته قدرتی می‌کشد تا در رقابت‌های استعماری بر دیگر رقیبان اروپایی خود سبقه گیرد . انگلیس با سلطه بر هندوستان که بزرگترین مستعمره او محسوب می‌شد اقدام به تقویت نیروی دریایی خویش نمود و خود را در سیاست جهانی آن روزگار به صورت یک قدرت بزرگ و مهم جلوه‌گر ساخت . با این حال حفظ هندوستان هدف اصلی انگلیس در آسیا شده بود چرا که هندوستان همواره از سوی دو رقیب قدرتمند یعنی روسیه و فرانسه( البته در زمان ناپلئون) در معرض تهدید قرار داشت واز طرفی ایران راه عبوری بود برای ارتش ناپلئون جهت دستیابی به هندوستان .
جنگ‌های ایران و روسیه در زمان فتحعلی شاه فرصتی برای انگلستان به وجود آورد تا در ایران مانعی در مقابل روسیه و فرانسه ایجاد کرده و سدی دفاعی برای هندوستان در مقابل این دو رقیب قدرتمند قرار دهد. این زمان که شاه ایران به نیت مساعدت به انگلستان متوسل شد را می‌توان نقطه عطف مداخلات این دولت در امور ایران دانست. انگلستان به تدریج جای پایی برای خود در ایران باز کرد و سعی کرد تا ایران را همواره وابسته به خود نگه دارد. این امر دو فایده برای انگلستان داشت.. اول اینکه می‌توانست از طریق ایران مستعمره بزرگ خود یعنی هندوستان را حفاظت کند دوم اینکه با اعطای وام‌های سنگین و اخذ امتیازات اقتصادی به چپاول ایران نیز بپردازد.
ابتدا انگلستان وسپس روسیه در ایران جای پا باز کرده و مداخلاتی نمودند که برخی به تصمیمات مهم تاریخی منجر شده است از جمله مسئله هرات و افغانستان . هرات که تحت سیطره ایران بود بر سر راه هندوستان قرار داشت و می‌توانست سدی دفاعی در مقابل روسیه باشد. به همین جهت روس‌ها با استقلال آن موافق نبودند. از زمان عباس میرزا تا زمان ناصرالدین شاه زمزمه‌های استقلال خواهی و خود مختاری از سوی حکام این خطه به گوش حکومت مرکزی می‌رسید . انگلیس‌ها که استقلال افغانستان را به سود خود می‌دیدند در جهت استقلال آن کوشیدند از جمله در زمان محمد شاه قاجار نیروی دریایی انگلیس مبادرت به اشغال جزیره خارک شود تا اینکه شاه ایران محاصره را قطع کرد. در نوبت دیگر زمانی که هرات در تسخیر ایران آمد نیروی دریایی انگلیس در سال ۱۲۷۳ بوشهر، جزیره خارک و خرمشهر را مور دحمله قرار داد و علی‌رغم رشادت سپاهیان ایران انگلیسی‌ها تا اهواز هم پیشروی کردند .
نهایتا انگلستان و ایران معاهده‌ای در فرانسه امضا کردند و ایران طی این معاهده استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت و بدین ترتیب مداخلات این دو قدرت سبب جدایی افغانستان از خاک ایران شد. انگلیس با ایجاد یک حکومت دست نشانده در سرزمین تازه استقلال یافته افغانستان، مانعی در مقابل ارتش روسیه در مقابل هندوستان ایجاد کرد .
شهادت قائم مقام و میرزا تقی خان امیرکبیر باعث شد که ایران همچنان متوقف مانده و می‌توان گفت یکی از دلایل مهم عقب ماندگی ایرانیان شهادت این دو مرد بزرگ بود. این دو مرد با کفایت که با ابتکارات و تدابیر خود اقداماتی در جهت پیشرفت ایران انجام دادند به علت نارضایتی عده‌ای چاپلوس و مغرض، موجبات حذف ایشان از صحنه سیاسی آن روزگار فراهم آمد واین ننگ ابدی دامن دو تن از شاهان قاجار را گرفت . این اقدامات پیش از آنکه موجب خوشحالی درباریان گردد باعث خوشحالی روسیه وانگلیس می‌شد چرا که راحت‌تر می‌توانستند در امور کشوری ایران مداخله کنند.
قبل از صدارت امیرکبیر مخصوصا بعد از تحمیل معاهده ترکمنچای بر ایران سفرای روس و انگلیس به هر نحو که می‌خواستند در امور داخلی کشور مداخله می‌کردند و در حقیقت شاه و وزرا گاهی آلت اجرای مقاصد یکی و زمانی بازیچه دست دیگری بودند . امیرکبیر جدا نفوذ سفرای روس و انگلیس را در تهران محدود نمود و گفت که مداخله خارجیان در امور در امور داخلی تا حدی معقول و مجاز است که به شرافت و مناعت ملی صدمه وارد نیاورد چنانکه در موقع حرکت ناصر‌الدین‌شاه از تبریز اجازه نداد کنسول انگلیس در آن شهر حمایت ارامنه آنجا را به عهده بگیرد، چه این کار را از وظایف دولت ایران می‌دانست و هنگام فتنه سالار و محاصره مشهد موقعی سفرای روس و انگلیس برای مصلح بین دولت ایران و شورشیان مشهد تقاضای وساطت کرد، امیرصریحا جواب داد که که مردم مشهد ترجیح می‌دهند بیست هزار تن از اینان کشته شوند تا اینکه شهر ایشان به توسط خارجیان به تصرف درآید.( ۱)
اگر چه امیرکبیر خوش درخشید لیکن دولت مستعجل بود. از آن پس چند صدراعظم بعد از امیر برمسند وزارت تکیه زدند تا نوبت میرزا حسین خان معروف به سپهسالار رسید. سپهسالار که مدتی سفیر ایران در استانبول بود برای آشنا کردن شاه ایران با وضعیت کشورهای اروپایی و مشاهده پیشرفت در کشورهای اروپایی سفری به اروپا برای او تدارک دید اما برخلاف انتظار سپهسالار شاه ایران به جای مشاهده این پیشرفت‌ها و پیاده کردن در ایران شیفته سفر فرنگ شد. این علاقه‌مندی به جای پیشرفت باعث شد شاه برای فراهم کردن خرج این سفرها امتیازاتی به روسیه و انگلستان داده که باعث وابستگی ایران به این کشورهای بیگانه می‌شد.
سپهسالار که نیت خود را نتوانست برآورده کند اقدام به آگاهی عمومی کرد و در این مسیر شاه را به انتشار روزنامه به دو زبان فارسی و فرانسه تشویق نمود . ولی همین که شماره اول این روزنامه چاپ شد به علت نشر مطالبی چون آزادی،عدالت، دموکراسی و ... شاه انتشار آن را موقوف کرد . سپهسالار پس از مدتی روانه حکومت سیستان و خراسان شد که در حقیقت حکم به تبعید او از پایتخت‌ صادر گردید. سپهسالار نیز از مردان باکفایتی بود که به علت کج‌اندیشی درباریان و سوء مدیریت‌های ناصرالدین شاه نتوانست به اهداف خود برسد.
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید