جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

رسالتی‌فراتر‌از ‌اعصار


رسالتی‌فراتر‌از ‌اعصار
دوازدهم اردیبهشت ماه سال ۸۸ نزدیک است و زنگ مدارس، یک باردیگر به نام معلم به صدا درخواهد آمد. انگارهمین دیروز بود که لید گزارشم را با توصیف خیابان های تهران و بیداری شان با عطر دلانگیز دسته گل هایی آغاز کردم که در دست دانش آموزان، شرایط قدردانی زیبایی را از معلم ، قهرمان داستان از خود گذشتگی وعشق‌ورزی فراهم می کردند. آن روز میهمان ناخوانده بسیاری ازمدارس شدم؛ دبیرستان فاطمیه، مدرسه راهنمایی پسرانه ایثارگر، دبستان دخترانه شهید تندگویان، مدرسه راهنمایی پسرانه شهید توپچی، مدرسه راهنمایی سوده و...
مدیران مدرسه پذیرایم می شدند ومعلمان به گرمی شناخت دانشآموزان خود، به استقبالم می آمدند و با صحبت ها و نظرات خود، ساعتی من و قلمم را برای بیان شان معلم وجایگاه او یاری می کردند. اما امسال اگرچه خیابان ها همان رنگ و بوی نشاط آور را دارند و دانش آموزان به همان نسبت، شوق مهیا کردن شرایط قدردانی و سپاسگزاری را از آموزگاران شان نشان می دهند ولی معلمان، دلتنگند. با خودم فکر کردم؛ نکند آنها می اندیشند ما فراموش شان کرده ایم! یا اینکه هنوز برای دانستن جایگاه رفیعشان دست قلم مان کوتاه و زبان فکرمان الکن است! از این رو مرکب احساس را در این میدان به جولان درآوردم تا آنچه می اندیشم به زبان کلمات بر دل کاغذ سفید بنویسم، با این امید که آنها می دانند کسانی می توانند نوشته ام را بخوانند که سواد خواندن را از او هدیه گر فته اند. اگر امروز فردی وزیر است یا پزشک و جراح یا مهندسی کاردان یا کارگری فنی و... همه و همه ‌القاب و اعمالش نتیجه زحمات کسی است که به نام معلم درذهنیتش جای خاصی باز کرده و به قولی؛ بیستون راعشق کند، شهرتش را فرهاد برد. دوستی با علم و دانش رامعلم در ذهنمان حک کرد اما نام و افتخارش راما کسب کرده ایم. ما دانش آموزان دیروز، والدین دانش آموزان فردا، اگر به تعالیم دینی خود که مساله ای فراتر از بعدهای اجتماعی است دقت کنیم به شان معلم پی خواهیم برد. آنجا که خداوند در سوره علق طی معرفی خود بعد از خالق بودنش، صفت معلمی را به کارمی برد. یا امام جعفر صادق(ع) درحدیثی می فرمایند؛ «هنگامی که روز قیامت شود، خداوند تمام انسان ها را جمع می کند و چون ترازوی اعمال نهاده شود، خون شهیدان را با مرکب معلمان وعالمان بسنجد، ارزش مرکب آنان بر خون شهیدان فزونی خواهد داشت.» چرا که آنچه شهید در باره اش جان تقدیم کرده، معلم در جبهه ای علیه نادانی و بی تجربگی در خط مقدم کلاس درس، هر روز جهادگرانه با تلاش بسیار، برایمان به علم و یقین تبدیل می کند تا به آنچه پدر به عنوان کالبد راهی این دنیا کرده است، جان روشن ببخشد. شهید رجایی چه خوب می گوید: «معلمی شغل نیست، معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای رهایش کن و اگرعشق توست مبارکت باد.» وقتی به شرایط نگاه میکنم ، وقتی دل مشغولی هایت را می بینم، وقتی دل تنگت را مهربان تر از باران می یابم، وقتی احساس پاکت را چون آفتاب گرمابخش بر فضای کلاس حس می کنم، به جرات می گویم: معلم عزیزم! معلمی و روزی که با اسمت ارج گرفت بر تو مبارک باد.
... خیلی تلاش کردم تا با آموزگاری صحبت کنم اما نزدیکی فصل امتحانات، جلسه معلمان، تمام شدن زنگ تفریح و وقت رفتن به کلاس و بعضا بی ثمر بودن این گونه نوشته ها و تکرار شدن یک روز با تیترهای مشابه در روزنامه ها که ثمری هم برای تقویت جایگاه معلم در جامعه ندارد، بهانه ای است که در مورد اول تحسین برانگیز و نشانه بیداری احساس مسوولیت معلمان و در مورد آخر باز کننده ضعف ما درانجام رسالت مان است؛ تا اینکه بازهم یکی از معلمان خودم به کمکم می آید. خانم راضیه روح بخش، معلم کلاس پنجم دبستانم و چند معلم معظم در مدارس دیگر، کوتاه اما زیبا پاسخگوی سوالاتم می شوند.
خانم روح بخش در باره جایگاه معلم می گوید: معلم یک انسان است با وظیفه ای فراتر از بعد زمانی که در آن زندگی می کند.او تربیت کننده نسل درحال رشد و چندین نسل بعد از آن است. معلم با معلمی فرق می کند. هرکس می تواند معلم باشد ولی معلمی فقط مخصوص کسانی است که خدا آنها را انتخاب کرده است. حفظ کردن شان ومقام کسی که خداوند، او را برگزیده است مشکل تر از آن چیزی است که بتوان به زبان آورد و حرفش را به عمل تبدیل کرد یا با مادیات حلش کرد. من با وجود معلم بودنم اگر روزی معلم خود را ببینم دستانش راخواهم بوسید. خانم روح بخش در توصیف احساسش برای در نظر گرفتن روزی به نام معلم می گوید: این روز، یاد آور فراق کسی است که به فرهنگ ایران، جلا بخشید. شان این روز وامدار ریخته شدن خون کسی است که فرهنگ شهامت و شهادت و چگونه زیستن و چگونه رفتن را به همه آموخت. ما همه شاگردان استاد شهید مطهری هستیم ودر این روز غم انگیز، شادی و شعف برای ما جایگاهی ندارد اما احساس غرورمان را به خاطر برگزیده شدن این روز به نام روز معلم نمی توانیم کتمان کنیم. این حس خطیر، وظایف سنگینی هم بر ایمان دارد. این معلم است که با سخنانش باید ذهن جوانان این آب وخاک را برای پذیرش و به کارگیری علم و عمل صالح، آماده کند.
خانم روح بخش در پاسخ به این سوالم که اگر جای وزیر آموزش و پرورش بود چه کاری رادر اولویت قرارمی دادید؟ می گوید: فکر میکنم همه افراد جامعه به دنبال کسب معیشتند و معلمان نیز در دایره زندگی از این امر مستثنا نیستند. اگر شرایطی فراهم شود که معلمان به حقوق حقه خود برسند، دل مشغولی هایشان کم خواهد شد.
خانم فاطمه انسانی دبیر تاریخ دبیرستان اعتصام نیز از برخی شرایط حاکم بر جامعه ابراز ناراحتی می کند و می گوید: معلم در جایگاه پیامبر زمان برای آموختن علم است. علمی که به روز پیش می رود و دینی که باید ترویج شود، تاریخی که باید برای عبرت گرفتن بازگو شود و هنری که برای رقیق شدن قلب، هنرمندانه تدریس شود؛ در دست معلم است. اما جای افسوس که در بازار مکاره جهان برای فروش ارزان تر اجناس به سوداگران دنیا می گویند؛ «فرهنگی حساب کن»! یا دانش آموزان با خرید کادویی حتی ارزشمند فکرمی کنند زحمات معلم را جبران کرده اند و این در حرکات و سکناتشان پیداست.
خانم انسانی، وظیفه معلم را بیان تاریخ حقیقی بشر دانست و گفت: هر زمان سر کلاس در باره مدرس یا مطهری یا هر یک از انقلابیون میخواهم صحبت کنم تن و بدنم می لرزد. وظیفه معلم یعنی در هر شرایطی باهمین احساس، درس دادن. او می گوید: برای جبران این وظیفه کافی است ارزش کارش رادرک کنی.
او هم از اینکه یک روز به نام روز معلم نامگذاری شده است ابراز شادی می کند و می گوید: تلفیق حس شادی در ماندگار بودن اسم استاد و ناراحتی از دست دادن جسم پاک او در میان خودمان سخت است اماهفته معلم، هفته داشتن نگاهی نو به فعال ما یشاء تعلیم و تربیت است و این احساسی نو به وجود می آورد.
خانم انسانی که ۱۶ سال سابقه تدریس دارد، می گوید: اگر روزی در جایگاه مشاوریا پیشنهاد دهنده مستقیم به وزیر بودم، پیشنهاد می دادم که محل کار معلمان را نزدیک ترین مکان آموزشی به محل زندگی شان انتخاب کنند تا معلم، هر روز صبح بعد از طی مسافت بعید وتلف کردن زمان طولانی و مفیدی به سرکار نرسد. چرا که در شرایط کنونی بعضی ازمعلمان با اضطراب دیر رسیدن، وقتی به مدرسه می رسند که بدون کوچک ترین استراحتی حتی نفس تازه کردن باید سر کلاس حاضر شوند که این مورد در کیفیت کار معلم در دقایق اولیه که بهترین لحظات آموزش است تاثیر نامطلوبی دارد.
ملیحه بیات معلم حق التدریسی جوانی که خط و نقاشی در مدرسه شاهد کوثر تدریس می کرده است نیز درخواست مرا برای گفتگو میپذیرد و می گوید: وظیفه ما در روز معلم یا هر روزی که می تواند نام و یاد استاد را برایمان تداعی کند، این است که راه و روش استاد شهید مطهری را الگوی کاری خودمان قرار دهیم و با توجه به تربیت دینی و اخلاقی ایشان که در کتاب هایشان موجود است درس زندگی را در رشته تخصصی خود، به دانش آموزان بیاموزیم. او می گوید: گرفتن و تقدیم کردن هدیه حتی در سخنان ائمه معصومین علیهم السلام سفارش شده است وهدیه دادن وهدیه گرفتن، روح و جسم انسان را توامان شاد و پر از احساس قدردانی می کند اما من اگر روزی معلم خودم را ببینم طوری با ایشان برخورد خواهم کرد که متوجه شود هر چه سر کلاس به ما آموزش داده، در زندگی به کار می گیرم و معنی تمامی سخنانش را درک کرده ام. این بزرگ ترین هدیه برای معلم است. ازهنرجویانم هم توقع دارم با این روش در حال و آینده با من برخورد کنند.
او در تعریف معلم می گوید: معلم می تواند کسی باشد که در رشته تخصصی خود به حدی ازاعتماد به نفس رسیده است که می تواند آموخته های خود را به دیگران بیاموزد ومعلمی یعنی شکستن فاصلهها برای رسیدن دانش آموز به آنچه تو سالیان زیاد آن را آموخته ای، یعنی تعالی به سوی قلب و ضمیر پاک کودکی که جامعه، او را دانش آموزمینامد و این کار ازعهده هر کسی خارج است. بیات می گوید: اگر جای وزیر آموزش و پرورش بودم در گزینش معلمان راهی برای سنجش معلمان با احساسات گروه سنی مخاطب شان در نظرمی گرفتم تا معلمان هر پایه درسی با شرایط روحی و عاطفی شاگردان خود مانوس باشند.
«ح.ق» دبیر فیزیک یکی از دبیرستان های تهران نیز به شرط ننوشتن نامش، با دلسوزی می گوید: اینکه شما عزیزان نزدیک به هفته معلم دست به کار می شوید و یاد معلمان می کنید جای تشکر دارد اما فکرنمی کنید نوشدارو بعد از مرگ سهراب است. معلم دیگر جایگاهی والا در جامعه برای خود احساس نمی کند که بخواهد آن را برای شما تعریف نماید. معلم یا هر کسی که در کار تعلیم و تربیت نقش دارد در مشغله های زندگی شرایطی برایش فراهم کرده اند و چنان غرق شده که دیگر به یاد روزی به نام معلم یا پیدا کردن احساسش در این روز نیست. وی می افزاید: استاد مطهری، یک استاد و معلم به تمام معنا بود. از اینکه بنده را با شخصیت برجسته ای به نام مطهری قیاس می کنند فکر کنم در حق ایشان حتی بعد از شهادت شان ظلم روا می دارند. اما بازهم ما اگر به شادی چشمان شاگردان خود نگاه کنیم احساس غرورمیکنیم که نام استاد مطهری، بهانه ای شده برای به خاطر آوردن زحمات ماست. استاد مرد بزرگی است که ۱۲اردیبهشت به نام ایشان از یک روز معمولی به هویت انسانی متعالی ارتقاء یافت و ما در این سیر صعودی شریکیم.
این معلم مهربان که هنوز دلش برای دوران دانش آموزیاش تنگاست و دوست دارد سر کلاس درس پشت میز بنشیند، میگوید: از وزیر آموزش و پرورش می خواهم تا به مشکلات معیشتی معلمان رسیدگی کند قبل از اینکه معلم، غرور انسانی خود را شکسته و بر خلاف آنچه قلبش می گوید اقدام به اعتراض کند. این دبیر فیزیک تنها راه سپاسگزاری از معلم را ارج نهادن به کارش و نسنجیدن آن با مادیات می داند و می گوید: اگر معلم خود را ببینم به سمتش می روم و با روبوسی کردن و ذکر موفقیت هایم او را شادمان می کنم، کاری که دانش آموزان ما نمی کنند! آنها وقتی ما را می بینند یا فراموشمان کردهاند یا برای کسب درآمد بیشتر با ترک تحصیل وارد بازار کار شده اند که درهر دو صورت، کوچک انگاشتن و اعتماد نکردن به تجربه معلم در یاد گرفتن علم و ترجیح آن به ثروت است.امام قلی مند کارشناس ارشد روانشناسی و معلم نمونه کشوری در سال ۸۵ با ۱۸ سال سابقه تدریس در آموزش و پرورش، معلمی را کاری پر زحمت و خطیر می داند و می گوید: صحبت در باره این قشر بسیار سخت است. جایگاه معلم اگر چه در متون دینی و عقیدتی ما چنان روشن است که جایی برای بحث نمی گذارد اما با توجه به شرایط حاکم بر جامعه راه های ارتقاء بیشتر این گروه این است که فضا و بستری مناسب برای ادامه تحصیل و ارتقاء فکری آنان ایجاد کینم ،امکانات و شرایط مناسبی را برای به انجام رساندن پروژه های تحقیقاتیشان در اختیار آنان بگذاریم تا بتوانند سهم بیشتری از مسائل پژوهشی را به خود اختصاص دهند، شرایط و امکاناتی را فراهم کنیم که بتوانند مطالعاتشان را به روز کنند تا همیشه فردی با معلومات کافی و به روز سر کلاس به تدریس مباحث تخصصی خود بپردازند و برای هر سوال، پاسخی همگام با علم روز دنیا داشته باشند. وی در پاسخ به سوال نقش معلم در توسعه و پیشرفت مسائل فرهنگی جامعه متناسب با مقتضیات روز می گوید: معلم تاثیر گذارترین فرد در تثبیت و تبیین مسائل فرهنگی در بین جوانان است.
از این رو باید هر بیشتر بر روی تربیت و آگاهی بخشی فرهنگی و اجتماعی این قشر سرمایه گذاری کرد.
نوشتارم تمام شد اما حق مطلب هنوز ادا نشده است. به بیت شعری تمسک می جویم؛ شاید این بار شاعر به کمکم بیاید؛
ای معلم کی کنم من صیف تو
چون خدا، مشکل توان تعریف تو
منیره غلامی توکلی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید