پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

توسعه عدالت‌محور


توسعه عدالت‌محور
بی‌شک توسعه مفهومی است وسیع، که در گفتمان غالب ادبیات توسعه مصادیق متعددی دارد. آنچه ما به عنوان یک مسلمان به دنبال آنیم توسعه‌ای است متوازن و همگون که منطبق با شریعت انور اسلام باشد شاید پس از روی کارآمدن دولت نهم، ذهن جامعه ایرانی با واژه توسعه عدالت محور بیشتر آشنا شد، رسالت انقلابی و تاریخ ساز رئیس دولت نهم و تکیه بر مفهوم مقدس عدالت، باعث شد به عنوان یک شهروند جامعه ایرانی دست به تحقیقی مجمل در این زمینه بزنم، هر چند نیک می‌دانم این مفهوم، مفهومی گسترده و وسیع است که با چند صفحه نمی‌توان حق مطلب را ادا کرد.
۱) گفتمان عدالت:
به راستی عدالت چیست؟ و از آن چه معنایی منظور است؟ آیا می‌توان از توسعه به عدالت رسید؟ آیا اساسا عدالت لازمه زندگی بشری است؟
عدالت به واقع از همان دست واژه‌هایی است که اوسع الاشیا فی التواصف و اضقیها فی التناصف، و افاده هر معنایی از آن، لاجرم معنایی در خور آن تعبیر را دارد و این گونه است که نه گاها بلکه غالبا یک واژه با تعابیر متعارض خواهیم داشت. معنایی که در پارادایم اسلامی برای عدالت وضع گشته است، دیدگاه عدالتخواه‌ترین انسان دوران، علی (ع) است: العدل وضع کل شی موضعه، و این چنین است که چون در اسلام، فقر جایگاهی ندارد، پس وصفی هم بر آن رخ نخواهد یافت تا نتیجه عدالت، توزیع فقر شود و اصولا توسعه و ثروت هنگامی حاصل می‌شود که تمامی عناصر یک مجموعه، حداقل در جهت اهدافشان وضع شده باشند. اما هیچ تضمینی نیست که از خلال توسعه و ثروت به عدالت رسید، همچنانکه نمونه‌های غربی‌اش، کشورهای کاپیتالیستی و کمونیستی به آن نرسیدند (۱) به هر حال معنایی که از عدالت با عبارت فوق برداشت می‌شود می‌تواند حدود و ثغور متفاوتی داشته باشد. و از همین‌رو، با نگاه به عدالت هم یک دیدگاه حداقلی دارد و یک دیدگاه حداکثری
۱-۱ ) گفتمان حداقلی از عدالت
این دیدگاه هنگامی حاصل می‌شود که نگاهمان به عدالت در نسبت با محرومیت باشد یعنی به نوعی، عدالت را از توابع محرومیت بدانیم و انسان‌ها را در زمان محروم شدن عدالت‌خواه فرض کنیم، اما اگر تنگنا و فشاری بر مردم وارد نشود، اصراری بر اجرای عدالت نیست این فقط محرومیت‌ها و تبعیض‌ها و خشونت‌هاست که عدالتخواهی را متولد می‌کند و بدین‌گونه انسان فطرتا عدالتخواه نیست بلکه عدالتخواهی است بالضروره. بدین ترتیب عدالت از توابع محرومیت است و ظلم‌ها و خودخواهی‌ها و دشمنی‌ها نقش ویژه‌ای در تشکیل و ظهور آن دارند (۲) با کمی تامل، بر این حقیقت معترف خواهیم شد که نگاه فوق بسی ناصواب و نتیجتا نقض است. که اگرچه عدل حاصل نمی‌شود مگر با مبارزه با وضعیت ظلم و جور، ولی این دلیل بر‌ آن نیست که عدالت تمام شود، بلکه این خود تازه ابتدای راه است. ظرفی بوده چرکین، که پاک شده و حال باید مظروفی در شان پاکیزگی‌اش در آن جای گیرد. اولین گام عدل اینست که زمینه گریز از محرومیت‌های جامعه و دور ماندن از این آفت بزرگ فراهم شود و بستر رشد و تعالی حاصل شود. ولی اگر عدالت همین‌جا تمام شود، مقصود حاصل نمی‌شود یعنی صدر و ذیل همسان و همراه نیستند تا هدف حاصل شود و شاید این همان گفتمانی است که اگر در غرب مطرح شود چنین نتایجی بر آن مترتب است و البته دریچه‌ای است در باب نفی عدالت، به اهم معنا
۱-۲ ) گفتمان حداکثری از عدالت:
هنگامی که امام، صحبت از عدل می‌کنند، برای آن ارزش و شمول مطلق قائل می‌شوند و می‌فرمایند: الامور (یعنی همه امور امور) بدون استثناء باید در جایگاه خود قرار بگیرند. و این هم که بشر فطرتا عدالتخواه است، از این باب است که فطرتا کمال خواه است، همه خیرها را می‌خواهد و البته این منظومه خیرها زمانی حاصل می‌شود که هر کمال و فضیلتی در رتبه و جهت صحیح، در ارتباط با سایرین قرار بگیرد. دقیقا از همین منظر است که یکی از حکمای بزرگ خواجه نصیر توسی می‌گوید: عدالت جزئی نبود از فضیلت بلکه فضیلت بود باسرها (به تمامی) و جور که ضد اوست، جزئی نبود از رذیلت بلکه همه رذیلت بود باسرها. (۳)
بی‌شک نظام فضائل حاصل نمی‌شود مگر به عدال که قامت السموات و الارض بالعدل (۴) پس عدالت یک ارزش مطلق است که باید در همه شئون پدیدار شود و هدف از دولت اسلامی این است. هدف بهره‌مند از همه خیرات و پیشرفت‌هایی که سعید دادخواه خدا عطیه کرده است (۴) و چنین است که از تحقق عدالت در جامعه، مصلحتی بالاتر نیست، همچنان که افراد با ظاهر مصلحت اندیش به امام علی (ع) اعتراض کردند که چرا در توزیع بودجه کشوری، سهم نخبگان و مدیران و اعتبار آنها را در نظر نمی‌گیرید و به عدالت با همگان رفتار می‌کند که امام می‌فرمودند: آیا از من انتظار دارید از راه ستم بر مردم به پیروزی (حکومت) برسم؟! به خدا سوگند هرگز به چنین اقدامی دست نخواهم زد، تا ستاره‌ای از پی ستاره‌ای طلوع کند. اگر مال، متعلق به شخص من بود میان آنان به تساوی تقسیم می‌کردم اکنون که مال از آن خداست (۵) اما در ادامه، مصلحت اندیشان می‌گفتند که نخبگان و مدیران جامعه می‌توانند در مشکلات یاری‌رسان باشند و اگر طرد شوند دیگر همیاری نخواهیم داشت که امام دوباره متذکر شدند که: این کار (مصلحت اندشی) مرتکبین را در دنیا بالا برده و در آخرت فرود می‌آورد و اگر از همین رده خاص، روزی درخواستی شود، بدترین دوستان و پست‌ترین یاران خواهند بود. (۶) اگر از آن زمان به حال سفر کنیم، باز هم عده‌ای را خواهیم یافت که از راس نظام می‌خواهند تا با عده‌ای به مصلحت رفتار کند و آیا جوابشان را از حضرت نگرفته‌اند؟! شاید نیاز به تاکید دوباره است. بعضی می‌گویند عدالت یعنی توزیع فقر ... و این ما را از توسعه باز می‌دارد، اما آنهایی که می‌گویند عدالت توزیع فقر است، مغز و روح حرفشان اینست که دنبال عدالت نروید (۷)
۳) ضرورت‌های کارکردی توسعه عدالت محور:
بی‌تردید اولین ضرورت توزیع عادلانه درآمد و امکانات بین افراد جامعه است در این بین توزیع درآمد در بین دهک‌های پایین جامعه از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است، چرا که در مفهوم توسعه با مدل‌های غربی اصل بر این‌است که دهک‌های پایین چون حد اشباع مصرف ندارند و متعاقب آن امکان پس‌انداز و سرمایه‌گذاری در آنها وجود ندارد، پس توزیع درآمد بین این افراد سالبه به انتفاع‌موضوع خواهد بود. (هدف توزیع درآمد در این گفتمان حقوق طبیعی افراد نیست، بلکه هدف ماکزیمم کردن سود و درآمد می‌باشد) نگاه سخیف و فاقد عقل معاش در این گفتمان به مستضعفان کاملا آشکار است این در حالی است که امام خمینی انقلاب اسلامی را از آن محرومان و مستضعفان می‌دانستند و فرمودند: «شما این انقلاب را به ثمر رساندید، همان زن و مردم محروم بودند و همان‌هایی که مستضعف هستند و کاخ‌نشین‌ها آنها را استضعاف می‌کنند و اینها ثابت کردند که کاخ نشین‌ها هستند که ضعیفند و پوسیده‌اند و برای این هیچ کاری نکرده‌اند و نخواهند کرد (۶۰/۱/۱۶) بنابراین مشخص شد که هدف نظام اسلامی از آنچه توسعه به مفهوم مدل غربی است متمایز است، ضعف گفتمان توسعه غربی از آنجا ناشی می‌شود که مفهوم قناعت را درک نکرده‌اند، چرا که دهک‌های پایین معمولا پس از مصرف مقداری از درآمد معمول خود، آن را پس‌انداز می‌کنند و محصول این امر سرمایه‌گذاری و تشکیل واحدهای صنفی و تعاونی کوچک و بزرگ شهر و روستا در گذشته است. در پایان باید متذکر شد که بعضی از نهادهای به ظاهر علمی در توسعه به مفهوم مدل غربی مانند آمایش سرزمین و توازن منطقه‌ای به علت نادیده گرفتن حقوق طبیعی افراد در گفتمان توسعه عدالت محور مطرودند.
۲-۱ ) مقابله با فساد دولتی:
فساد پدیده‌ای است وسیع و گسترده که معلول یک سری شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در یک کشور است و محدود کردن آن در یک حوزه خاص برخورد موثر با آن را خدشه‌دار می‌سازد، لذا مقابله با آن باید از یک استراتژی چند وجهی برخوردار باشد و به نظر می‌رسد در مقابله با فساد، افزایش پاسخگویی سیاسی و مسئولیت پذیری، تقویت مشارکت فعال نهادهای مدنی و تعامل آنها با بخش‌های عمومی و دولتی، ایجاد بخش خصوصی رقابتی و شکست انحصارات و اصلاح مدیریت بخش عمومی و دولتی از مولفه‌های مهم مقابله با این پدیده به شمار می‌روند. در حقیقت مبارزه با فساد و توسعه عدالت محور محقق نخواهد شد جز با شایسته سالاری، عدالت خواهی، مبارزه با رانت خواری و انحصارطلبی و تبارگماری و فامیل بازی و مقابله با اشرافیگری و گسترش معنویت و اخلاق و ایجاد گفتمانی مبتنی بر خدمت صادقانه به مردم که متضمن پیشرفت همه جانبه ایران اسلامی با ساز و کار توسعه عدالت محور است. در این میان بهره‌گیری از یک استراتژی جامع مبارزه با فساد این امکان را برای کشورها فراهم می‌کند تا با آگاهی از کلیه ابزارهای مربوط به کنترل فساد به تعیین اولویت‌ها پرداخته و از پیگیری استراتژی تک بعدی صرف اجتناب ورزند. در واقع اگرچه این امکان برای کمتر کشوری وجود دارد که تا به صورت همزمان به پیگیری و انجام اصلاحات کامل در کلیه ابعاد مورد نظر اشاره شده دست یازد، اما لزوم اتخاذ استراتژی چند وجهی در مقابله با فساد، بینشی به سیاستمداران و اصلاحگران اعطا می‌کند که در صورت تعیین اولویتی خاص، از دیگر ابزارها و نهادها غفلت نورزند و حتی با تعیین اولویت‌ها در هر کدام از قسمت‌ها، اصلاحات در بخش‌های مختلف را به صورت همزمان پیش برند.
۲-۲ ) نهادینه کردن فرهنگ توسعه عدالت محور:
رویکرد عدالت محوری، تعریفی که از قسمت ابتدایی بحث از عدالت شد، نه تنها سدی از توسعه در برابر فرهنگ و روابط انسانی نخواهد ساخت بلکه فرهنگ را نیز همگام با دیگر جوانب توسعه رشد و تعالی خواهد بخشید. نوع نگاه به مردم و قرار دادن تمامی سیاست‌ها، قوانین و اعمال دولت در جهت تحقق خدمت به مردم، مهرورزی و مهمتر از همه تحقق عدالت در جامعه، حلقه مفقوده‌ای است که در سیاست‌های توسعه‌ای ما کمتر بدان توجه شده است و بدین جهت هر توسعه و اصلاحی را با شکست مواجه کرده و عکس‌العمل مردم را در پی داشته است که نمود آن را می‌توان در رفتار سیاسی مردم مشاهده کرد. عدالت نیاز اساسی هر جامعه‌ای است، تا انسان‌ها را در مسیر حقیقی خود رشد دهد و فرهنگ مردم و اقدامات اصلاحی و توسعه‌ای دولت را با هم همگون سازد.
این مهم نیازمند برخی اعمال سیاست‌های فرابخشی می‌باشد که صحبت راجع به آن در این مجال نمی‌گنجد، این عوامل فرابخشی اهمیت فوق‌العاده‌ای دارند و می‌توانند حرکت مسیر عدالتخواهانه را تغییر دهد.
۳) برآیندهای سیستمیک توسعه عدالت محور:
برآیند این مدل توسعه نتایج ضرورت‌های کارکردی این مدل می‌باشد، با عنایت به این امر به برخی از نتایج این سیستم اشاره می‌کنیم.
۱ ) تحقق آرمان‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی و به وجود آمدن دولت اسلامی
۲ ) تامین همواره نیازهای اساسی مردم و تحقق اهداف قانون اساسی
۳) برچیده شدن نظام رابطه، فامیل بازی، باند بازی و جایگزینی نظام شایسته سالاری و خدمت صادقانه به مردم
۴) نهادینه شدن نظام اقتصاد اسلامی و رخت بربستن نظام لیبرال سرمایه‌داری غرب
۵) هم پالگی بین عناصر و ارکان نظام سیاسی و نهادینه شدن فرهنگ ساده زیستی
۶) محو و نابودی مدل‌های توسعه غربی و بسط تئوریک و عملی توسعه عدالت محور
۷) ظرفیت سازی، طراحی سیستم و تقویت بازارهای شفاف مالی و جایگزینی بازار سرمایه به جای بازار پول.
پی‌نوشتها:
-۱ اخلاق ناصری، ص ۱۳۲
-۲ سخنرانی‌ و رهبری معظم انقلاب اسلامی، ۸۴/۶/۸
-۳ درآمدی بر حقوق اسلامی، دفتر همکاری‌های حوزه و دانشگاه، ص ۲۲۴
-۴ مجتبی مینوی و علیرضا حمیدی، اخلاق ناصری، ص ۳۹۵
-۵ همان، ص ۱۴۷ به خطبه ۱۵ نهج‌البلاغه مراجعه کنید.
-۶ رهبری معظم انقلاب اسلامی، ۸۴/۵/۲۸
-۷ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۲۶، ص ۳۸۹
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید