سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


تقابل کمرنگ دو غول خسته


تقابل کمرنگ دو غول خسته
به فیلم پلیسی - جنایی جدید «قتل عادلانه» می توان از دو منظر نگاه کرد، یکی نگاه فارغ از اعضا و کادرهای اجرایی سازنده فیلم و بدون محاسبه حضور بازیگران که در آن صورت با یک اثر کاملاً متوسط از ژانر تریلر (دلهره آور) و پلیسی طرف هستیم و چیز فوق العاده ای هم در آن نیست. نگاه دوم از منظر بازیگران فیلم و بهتر بگوییم محاسبه نقش و نام و نشان آنها است و در آن صورت کافی است اشاره کنیم که دو رل اصلی را رابرت دونیرو و ال پاچینوی معروف بازی می کنند و در آن صورت کوبیدن این فیلم وبی ارزش شمردن آن بسیار سخت خواهد شد.
با نگاه دوم توقعات از فیلم «قتل عادلانه» که اثری ۱۰۱دقیقه ای از شرکت اوورتور فیلمز است بسیار بالا می رود، ولی باید پرسید آیا دونیرو و پاچینو و بخصوص دومی در ۱۵ سال اخیر نزول محسوسی نداشته و به انتخاب خود از رل های پرشمار و غنی دور نمانده و به دفعات در نقش های معمولی و متوسط و حتی ضعیف ظاهر نشده اند با چنین دیدی نمی توان «قتل عادلانه» را اثری بسیار دور از مقصود و توأم با شکست محض فرض کرد، زیرا دو غول «این روزها خسته» سینما و مصادیق بارز بازیگری، در سال های اخیر به ندرت در قالبی بالاتر از کار جدید جان آونت ظاهر شده اند.
این سومین مرتبه رویارویی پاچینو و دونیرو بر پرده سینما است، اما اگر دقیق تر بخواهیم بگوییم، این دومین تلاقی آنان به حساب می آید، زیرا طی مرتبه نخست که در «پدرخوانده۲» فیلم کلاسیک گانگستری سال ۱۹۷۴ فرانسیس فورد کاپولا رؤیت شد، به واقع هیچ دوئلی شکل نگرفت و حتی یک ثانیه صحنه و تصویر مشترک برای آنان وجود نداشت زیرا دونیرو نقش دوران جوانی پدربزرگ کاراکتر پاچینو (مایکل کورلئونه) را بازی می کرد و طبعاً فقط در نماهایی مجزا و هنگامی که فیلمسازان قصد داشتند با رجعت به زندگی گذشته خاندان کورلئونه، ریشه و خاستگاه و اجداد کاراکتر مایکل کورلئونه و پدر او (دن کورلئونه) را توضیح دهند، بر پرده ظاهر می شد، بنابراین این تنها تقابل پیشین دونیرو و پاچینو بر پرده نقره ای، در «مخمصه» کار پلیسی بسیار خوب سال ۱۹۹۵ مایکل مان بوده است که در آن فیلم دونیرو سردسته سارقان و پاچینو افسر کارآگاهی بود که می خواست او را به دام بیندازد، «مخمصه» از بهترین کارهای پلیسی دو دهه اخیر سینمای جهان بوده است و هیچکس سکانس تقابل دو کاراکتر اصلی در بخش پایانی فیلم در داخل محوطه یک فرودگاه در شب هنگام و کشته شدن کاراکتر دونیرو به دست پاچینو را از یاد نبرده است. آیا همان بداعت و ناب بودن در «قتل عادلانه» نیز دیده می شود در پاسخ باید گفت حتی تقابل جدید دو غول فوق و در قالب این فیلم تازه نتوانسته است خاطره خوش سال ۱۹۹۵ را زنده کند و یک دوئل کمرنگ نشان می دهد و این درحالی است که دقایق اختصاص یافته به این رویارویی بیشتر از بخش هایی است که مایکل مان در فیلم خود به آن جا و مکان داده بود.
برای تماشاگران فیلم جان آونت قبول برخورد دو کاراکتر اصلی و جدی بودن آن قدری سخت است و این به رغم تلاش هر دو بازیگر برای کمتر کردن وجوه بارز و آشنای کاراکتر حقیقی شان و جلوگیری از نفوذ آن به داخل شخصیت محوله به آنها است و براین اساس ما فقط نسخه ای مهار شده از خشونت پنهان دو نیرو و یا آرامش آتش فشان وار پاچینو را در دل این فیلم شاهدیم.
این انتخابی است که آونت برای ساخت و پرورش و ارائه قصه دلخواهش داشته است ولی لااقل او با تجربه کار کردن با پاچینو کاملاً آشنا است و همین امسال، وی را در فیلم دیگری به نام «۸۸ دقیقه» که توفیقی در گیشه ها نداشت، هدایت کرده است. در کار تازه این فیلمساز نوجو، دونیرو و پاچینو رل دو کارآگاه پلیس نیویورک را بازی می کنند که با نام های مستعار و القاب کوتاه تورک و روستر شناسایی می شوند. آنها در تعقیب یک قاتل سریالی (زنجیره ای) هستند که کارش نشان کردن و کشتن آدم های بد جامعه و سپس بر جای گذاشتن قطعه شعری مکتوب در محل قتل و در کنار افراد مقتول است.
به موازات بالاتر رفتن شمار قتل ها و بزرگتر شدن موضوع در اجتماع، به آرامی این ظن و گمان قوت می گیرد که فرد قاتل نه آدمی خارج از نیروهای پلیس و نه یکی از هزاران خلافکار جامعه، بلکه از اعضا و نفرات اداره پلیس است و اوست که ماشه را می کشد و کار را تمام می کند. (اشاره ای به عنوان فیلم که قتل ها را عدالت آمیز می انگارد)‎/ با این حال سناریوی تدوین شده توسط راسل گویرتز هر بار که راه حل و مجرایی را برای شناسایی قاتل پیش روی بینندگان باز می کند، بلافاصله همان راه را می بندد و این راه انتخابی سناریست و کارگردان برای ایجاد تعلیق در قصه است و همیشه در همان لحظه که به نظر می رسد موضوع حل شده است، گویرتز پیچ تازه ای به ماجرا می زند و موضوع را مبهم نگه می دارد.
گویرتز فیلمنامه نویسی مبتدی نیست و یکی از کارهای قبلی او برای اسپایک لی معروف تبدیل به فیلم سینمایی پرکششی شده بود، اما این ماجرا برای «قتل عادلانه» روی نداده است. به واقع آنچه بیشتر در «قتل عادلانه» مقابل خود داریم، صحنه های برخورد و تیراندازی و انتقال سریع از یکی به دیگری است تا اینکه سرانجام به صحنه برخورد بزرگ دو کاراکتر اصلی در بخش پایانی فیلم می رسیم که به سان بمبگذاری در پایان یک مسیر طولانی است. به انتخاب آونت و با رنگ ها و نمادهای طراحی شده توسط او و گویرتز، مقدمات متعدد و نشانه های متنوعی از این برخورد قریب الوقوع را روبه روی خود می بینیم، ولی آنچه بیشتر نظرها را جلب می کند، نما و تجسمی است که آونت از نیویورک به دست می دهد و این یک تجسم خاص و مرموز و به موازات قصه است.
در این فیلم کاراکترهای جنبی نیز رل های قابل توجهی را بازی می کنند و یکی از آنها کارلا گوجینو در رل یک تحلیلگر و آنالیزور صحنه های قتل است که به کاراکتر دونیرو شک می کند و به این نتیجه می رسد که شاید او همان پلیس قاتلی باشد که مرتکب قتل ها می شود و آدم های بد را به شکلی غیرقانونی از صحنه خارج می کند. برایان دنه هی، کهنه کار دیگر ایفاگر یکی از رل های جنبی است و او را در نقش همکار نزدیک تورک و روستر و «دست راست» آنها می بینیم. کرتیس جکسون نیز در رل یک قاچاقچی موادمخدر حضوری محسوس دارد، اما این یک حقیقت است که وقتی دونیرو و پاچینو بر پرده باشند، کس دیگری رؤیت نمی شود، ولی همان طور که پیشتر آمد، افسوس این است که هم هر دو در قیاس با گذشته منزلت خود را از دست داده اند و هم دوئل شان به گونه ای ترسیم شده است که در تضاد با تلاش های صورت گرفته، کم رونق و با تأثیرگذاری کمتر از حد مورد نظر نشان می دهد.
ترجمه: وصال روحانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید