پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


آدم هایی که داستان می سازند


آدم هایی که داستان می سازند
تهمینه میلانی در جدیدترین فیلم خود، رویکردی متفاوت از کارنامه سینمایی اش را در پیش گرفته است. او که تاکنون به عنوان فیلمسازی با دغدغه ای جدی حمایت از حقوق معوق مانده زنان در جامعه سنتی مرد سالار شناخته می شد، این بار به سراغ دستمایه ای جدید رفته و از منظری تازه، نگاهی منتقدانه به پشت پرده سینما و مناسبات مسموم ستارگی در این عرصه انداخته است.
«سوپر استار» از منظر کارگردانی فیلم شسته و رفته ای است و در آن می توان پختگی میلانی در اداره و هدایت عوامل برای رسیدن به هدفی واحد را به وضوح دید.بازی شهاب حسینی در نقش اصلی فیلم نیز در این چشم نوازی و مقبولیت، بی تردید نقشی مثبت داشته است.حسینی با درکی صحیح از مقتضیات نقش سوپر استاری فاقد پایبندی به اصول اخلاقی، بازی روان و قابل قبولی ارائه می دهد.اما در نقطه مقابل فتانه ملک محمدی در نقش دخترک نوجوانی که وارد قصه شده و به ضد قهرمان فاسد فیلم پند و اندرز می دهد، با بازی برون گرا و آزار دهنده خود به پاشنه آشیل فیلم تبدیل شده است.بخش عمده ای از این کاستی را می توان به شخصیت پردازی نامناسب نقش او در فیلمنامه مرتبط دانست. گویی میلانی هم چون بسیاری از کارگردانان و نویسندگان سینما و تلویزیون در سال های اخیر، در پرورش شخصیت های کودک و نوجوانی که قرار است تغییری اساسی در نگاه آدم بزرگ ها به دنیا ایجاد کنند، پر رویی و وقاحت را با شیرین زبانی اشتباه گرفته است. شخصیت دخترک با ورود به داستان، دائم سوپر استار را مورد نصیحت قرار می دهد و در این راه نه تنها شیرینی و جذابیت ندارد، بلکه گاه بسیار گستاخ و بی ادب هم هست. تا جایی که تأثیر ورود مثلاً معنوی خود به زندگی کورش زند ( شهاب حسینی) را به کلی زایل می کند.
دستمایه اصلی قصه «سوپر استار» کاستی های فراوان دارد.شخصیت سوپر استار واجد هر نوع صفت اخلاقی منفی که در تصور می گنجد هست. منکر وجود ضعف های اخلاقی در حوزه زندگی خصوصی آدم ها ( حتی سوپر استارهای سینما ، ورزش و ‎/‎/‎/ که گاه به زور می خواهیم از آنها الگویی برای سایر اقشار جامعه بسازیم ) نمی توان شد.اما این میزان از پلشتی و خباثت که در قالب شخصیت کورش زند فیلم «سوپر استار» گرد هم آمده، نه تنها به باورپذیری این کاراکتر محوری لطمه می زند، بلکه آن تحول اخلاقی پایانی و تدریجی این شخصیت را باور ناپذیر می سازد.
از سوی دیگر حضور ناگهانی دخترکی که خود را فرزند سوپراستار می خواند، دائم او را از شر بر حذر می دارد و به سوی خیر راهنمایی می کند و سپس به طور ناگهانی غیبش می زند. تو گویی هرگز وجود خارجی نداشته است، نکته ای است که ساختار فیلم را به رغم کارگردانی سنجیده میلانی ویران می سازد.
از همه اینها که بگذریم، جنبه معناگرایی الصاقی نیمه دوم فیلم در حالی که کمترین ارتباط تماتیک، روایتی و منطقی با مضمون اصلی فیلم ندارد، به شدت توی ذوق می زندو ارتباط تماشاگر با فیلم را دچار از هم گسیختگی می کند. تکلیف فیلم در نیمه اول با خود و با مخاطبش روشن است و به شکلی سرراست و روان قصه خود را با محوریت نقد آن روی سکه شهرت و محبوبیت در عرصه سینما بازگو می کند.اما از نیمه دوم با گم شدن دخترک و ورود فیلم به حوزه مبهم معناگرایی ، همه رشته های فیلم در نیمه نخست ، پنبه می شود.
حاصل فاصله گرفتن میلانی از سینمای آشنایش، دستیابی به فروش های نجومی است. او این امر را سه سال پیش و هنگام اکران آتش بس برای نخستین بار تجربه کرد. از این منظر سوپراستار را می توان ادامه منطقی «آتش بس» دانست. سوپر استار با توجه به داستان کنجکاوی برانگیز و جنجالی اش و با عنایت زمان مناسب اکران (نوروز) قطعاً یکی از پرفروش ترین فیلم های اکران عمومی سال ۸۸ خواهد بود. فیلم های میلانی معمولاً از شخصیت آغاز می کنند و به قصه می رسند. سوپراستار نیز از این قاعده مستثنی نیست. تنها تفاوت عمده این است که این بار یک مرد محوریت قصه و شخصیت پردازی فیلم میلانی را شکل می دهد. اما تفکر و اندیشه یک فیلمساز صاحب سبک مانند میلانی هرگز تغییر نمی کند. در سوپر استار نیز همچنان شاهد تفوق اندیشه زن سالارانه و مرد ستیز میلانی هستیم. گیرم که این زن سالاری و مرد ستیزی در فیلم کنونی اندکی کمرنگ تر و ملایم تر شده باشد. در نهایت باز هم در سوپر استار شاهد محکوم کردن مردی که زن ها را بازیچه خود می داند هستیم. اما نه تنها در شخصیت پردازی به سیاق آثار گذشته فیلمساز شاهد تقابل و قطب بندی خیر و شر در حد اعلای آنیم، بلکه در طراحی صحنه و ایجاد کشش دراماتیک کافی برای دنبال کردن داستان نیز با نقایصی مواجهیم ‎/ در کنار این عوامل، می توان به فیلمبرداری هوشمندانه علیرضا زرین دست (به ویژه با نورپردازی مستقیم و بهره گیری از قاب بندی های نامتعارف ) اشاره کرد، که با فاصله گرفتن از سبک همیشگی این فیلمبردار توانا، به طور کامل در اختیار اهداف فیلمساز قرار گرفته است.
«سوپر استار» بحث های اخلاقی خود را به شکلی سطحی و عاری از عمق لازم برای طرح چنین مباحثی بیان می کند. در این راه تسلط کارگردان بر موضوع و اشرافش بر زبان سینمای قصه گو نیز کمکی به بهتر شدن اوضاع نمی کند.در واقع «سوپر استار» نخستین ضربه را از تشتت موضوعی و نگاه ژورنالیستی به مضمون اصلی و اولیه دریافت کرده است.
مازیار فکری ارشاد
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید