جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


میلیونر زاغه نشین رؤیای مردم پسند در ایام سقوط اقتصادی


میلیونر زاغه نشین رؤیای مردم پسند در ایام سقوط اقتصادی
شدت موفقیت و محبوبیت «میلیونر زاغه نشین» در ماه های اخیر و توفیق آنکه روز به روز بیشتر شد، به حدی رسید که سرانجام در تالار کواک شهر لس آنجلس امریکا ۸ جایزه به این فیلم انگلیسی متمرکز بر یک اتفاق رؤیا مانند در هند تعلق گرفت و تبدیل به موفق ترین فیلم سال شد.
شکی نیست که «مورد عجیب بنجامین باتون» کار آخر دیوید فینچر که کاندیدای ۱۳ اسکار شده بود و فقط ۳ جایزه را برد، فیلم بهتری از «Slumdog Millionaire» است و شاید این گمانه زنی در مورد «کتابخوان» کار جنگ جهانی دوم استیفن دالدرای انگلیسی و «شک» اولین فیلم جان پاتریک شفلی در ۱۸ سال اخیر پیرامون یک سوءظن خاص در یک صومعه هم صدق کند، اما تم شاد و این نکته که کاراکترهای اصلی «میلیونرهای زاغه نشین» به آرزوهای شیرین خود می رسند و از اوج نگون بختی به نهایت ثروت و فرجام خوش ارتقا می یابند، باعث شد آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری دو جایزه اصلی (برترین فیلم و بهترین کارگردانی) را به کار ویژه دنی بویل بدهد و در کنار آن ۶ اسکار دیگر را نیز به فیلمی اختصاص بدهد که در بدو کامل شدن هیچ کس مایل به توزیع آن نبود و هیچ مشتری ای نداشت و بسیار کم مانده بود که مستقیماً به بازار ویدیویی فرستاده شود و اگر چنین می شد طبق قواعد «آکادمی» که نهاد اهدا کننده اسکار است، از محاسبات این جایزه خارج می شد و از هشتاد و یکمین دوره اسکار که همچنان تبلیغاتی ترین جوایز سینمایی جهان است (و دوشنبه ۵ اسفند بر پا و توزیع شد) دور می ماند.
● پایان خوش
در سالی که رکود شدید اقتصادی فضای روحی بسیار بدی را بر غرب و بویژه امریکا پایه گذار اصلی این نگون بختی حاکم کرده و مردم را به یاد ایام موسوم به Depression در دهه۱۹۳۰ انداخته و سیاست های معیوب و فساد اقتصادی امریکا کل جهان غرب را زمین گیر کرده، پیروزی فیلمی که یک پایان بسیار خوش داشته باشد، در گزینش های اسکار الزامی تر از هر زمانی نشان می داد وحزن شدید موجود در «مورد عجیب بنجامین باتون» و حس شدید «خیانت و نامردمی موجود در «کتابخوان» نه تنها نمی توانستند چنان منظوری را برآورده کنند و مردم تحت فشار اقتصادی در غرب را صاحب شادی- ولو کاذب- کنند فقط بر غم و تیره بینی های موجود می افزودند، با این حال اگر این نگرش و ملاحظه خاص و سیاستمدارانه هم در کار نبود «میلیونر زاغه نشین» تمام خصلت های یک کار بسیار شیرین و توأم با پایان خوش را بر داشت و می توانست در سالی به جز سالی هم که وصف مأیوس کننده آن را آوردم، در صدر محاسبات اسکار قرار گیرد.
● می توان پر کشید
این فیلم این تز قدیمی و رؤیایی هالیوود را که معمولاً یک ماشین پولسازی و وسیله تبلیغی برای شهر رؤیاسازی های کاذب بوده تبلیغ می کند که می توان آرزو کرد، به سمت خواسته های بعید پرکشید، عشق را باور داشت و در نهایت ثروتمند و خوشبخت شد. اینکه چطور دنی بویل این سینماگر معمولاً تیره بین انگلیسی توانسته است این تز را این طور موفق و مردم پسند در قالب «میلیونر زاغه نشین» تصویر کند، خود از عجایب است زیرا او هم مثل بیشتر کارگردانان مطرح دو سه دهه اخیر کشورش نوعی تلخی و واقع بینی افراطی را همیشه چاشنی کارهایش کرده بود و اصلاً از رؤیاپردازی های پوچ خوشش نمی آمد و اگر جز این بود، فیلم های تلخی چون «قبر کم عمق» (۱۹۹۴)، «ترینز پاتینگ» (۹۶)، «یک زندگی کمتر معمولی» (۹۷)، «۲۸ روز بعد» (۲۰۰۲) و «آفتاب» (۲۰۰۷) در کارنامه اش دیده نمی شد.در اکثر این فیلم ها بویل ۵۲ ساله بیان بی تعارف و بدون واسطه ای از کج مداری های اجتماعی و تخلفات اخلاقی و ناامیدی های برخاسته از آن در جوامع غرب بویژه انگلیس دارد.
● بهترین ادغام کننده
در عین حال بویل به سبب سررشته دار بودنش درفرهنگ شرق و بویژه هند، بهترین گزینه برای ادغام این فرهنگ با اسلوب های غربی و ساخت «میلیونر اسلم داگ» بر این اساس هم بود. این فیلم همان طور که پیشتر گفتیم بیان شیرین و قصه وار بپاخیزی معمولی ترین آدم ها از زاغه ها و مناطق فقیرنشین و حلبی آبادی های شهر مومبایی هند و تبدیل شدن شان به آدم هایی پولدار و خوشبخت در زمانی نه چندان طولانی است و همه کسانی که دوست دارند تحقق آرزوهایی از این دست را باور داشته باشند و حقیقی بینگارند، طبعاً از این فیلم لذت برده اند و فروش فزون تر از ۱۲۵ میلیون دلاری آن را در امریکا و کانادا در همین نکته بجویید و این جدا از فروش هنگفتی است که این فیلم به تدریج در اروپا و آسیا برای خود فراهم می آورد.
بویل این فیلم را از روی کتاب رمانی به نام «سؤال و جواب» نوشته ویکاش سواروپ نویسنده و دیپلمات هندی ساخته است و اگر اصول رؤیاپردازی ای را که وصفش را آوردیم، مبنا بگذاریم او در حد کمال در کارش موفق بوده است. با این حال خود او نیز اندک مدتی بعد از پیروزی بزرگ کار آخرش در اسکار ۲۰۰۹ معترف است اصلاً پیش بینی این توفیق را نمی کرده است. «خیلی ها اخیراً به من گفته بودند این فیلم بوی جایزه می دهد. در دل می گفتم آنها دیوانه اند، چه حرف ها ! معلوم بود هیچ چیز نمی فهمند.»
● تم محبوب
با این وجود در این فیلم بیش از حد شیرین که به خاطر سوژه و کاراکترهایش خواه ناخواه بسیار بالیوودی هم شده، همان تم قدیمی آرمیده و آن ، افسانه غلبه آدم های ظاهراً ناامید و متوسط و طبقه پائین در اجتماعی است که ظاهراً جای آنان نیست و در فضایی است که شکست محتوم آنها را در برابر عناصر و آدم های طبقات بالاتر گواهی می دهد. این تمی است که بی اغراق در هزاران فیلم سینمایی امتحان و اجرا شده و مردم رؤیاپرور همیشه باعث توفیق آن شده اند.فیلم متمرکز بر کاراکتر مرکزی و اصلی جمال (با بازی دو پاتل) است. او جوانی یتیم است که در زاغه های فقیرنشین مومبایی و در فقر تکان دهنده آنجا رشد کرده اما با شرکت در یک مسابقه تلویزیونی در کشورش که نمونه های رایج تر و موفق تر آن در غرب بسیار مورد توجه است، به یک قدمی ثروت می رسد و مهمتر اینکه زن محبوبش را بازمی یابد تا با وی زندگی مشترک موفقی را شروع کند و آرزوهای دور و دراز گذشته اش را احیا نماید. ما جمال را در مسابقه تلویزیونی مذکور (موسوم به «چه کسی می خواهد میلیونر شود ») و در تقابل دوئل وار او با پرم کومار مجری مسابقه (با بازی عالی آنیل کاپور) می بینیم و با هر سؤالی که جمال جواب آن را به درستی می دهد، یک قدم به فتح جایزه کلان پایانی این مسابقه نزدیک تر می شود و هیجان فزونی می گیرد. دنی بویل نیز با هنرمندی و در ازای هر سؤال مجری برنامه و در هر یک از قسمت های مسابقه با فلاش بک هایش و با پرواز هوشمندانه اش در تونل زمان، بخش هایی از زندگی پرمحنت گذشته جمال را فراروی بیننده ها قرار می دهد.
● یتیم شده ها
به این ترتیب در جریان این مسابقه و در خلال هر سؤال بیننده ها درمی یابند که بر جمال چه رفته و از کجا به این نقطه رسیده و چه راهی را در این ارتباط پیموده است. براساس قصه، جمال و برادرش سلیم بر اثر برخوردهای سیاسی در کشورشان و به واقع در مومبایی یتیم شده پدر و مادر خود را از دست داده اند و در همان فضا است که جمال برای اولین بار زن جوان یتیمی همچون خود به نام لاتیکا را ملاقات می کند. این سه کاراکتر به طور تصادفی با یک گانگستر آشنا و صاحب مراوده می شوند و حتی وقتی متوجه قضیه می شوند و قصد فرار می کنند، لاتیکا در دام می افتد و از مقابل چشم های دو برادر محو می گردد.
به این ترتیب بخشی از زندگی جمال از آن پس مبتنی بر تلاش او برای یافتن مجدد لاتیکا است و حتی شرکت او در مسابقه تلویزیونی مورد بحث اضافه بر انگیزه های تصاحب جوایز کلان آن با این هدف صورت می گیرد که لاتیکا را متوجه حضور خود کند زیرا در دل مطمئن است که وی این برنامه را از تلویزیون می بیند. این چنین است که بویل همه چیز و همه کس را به سوی بخش پایانی فیلمش و سکانس های تعیین تکلیف قصه و کاراکترهایش به پیش می راند و سرانجام آنها را خوشبخت می کند و شوق و ذوق مفرط را بر بیننده ها حاکم و جوایز را تصاحب می کند و هندی بودن این سوژه که می توانست در گذشته از دیدگاه هالیوود و استودیوهای ظاهربین و مکار آن یک ایراد بزرگ به حساب آید، ناگهان تبدیل به یک حسن می شود.
ترجمه: وصال روحانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید