سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


کی وقت ازدواج است؟


کی وقت ازدواج است؟
قدیم‌ها، همین که دختربچه‌ها می‌توانستند غذا بپزند و بچه‌داری ‌کنند، می‌گفتند «وقتشه!» یعنی که دختر آمادگی همسر شدن و مادر شدن را پیدا کرده و حالا وقت ازدواج اوست! پسرها هم وقتی می‌توانستند وزنه بزرگی را جابه‌جا کنند، دیگر موقعش بود برایشان آستین بالا بزنند و زن بگیرند! اما واقعیت این است که اینها فقط بخشی از آمادگی‌هایی است که برای یک زندگی مشترک به آنها نیاز داریم. در مرحله بعد سوال مهم­‌تری مطرح است و آن اینکه اگر آمادگی‌­های لازم را نداشتیم، چه باید بکنیم؟ در گفتگویمان با دکتر محسن ایمانی، روان‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس کوشیده‌ایم تا حدودی به این پرسش‌ها پاسخ بگوییم...
▪ آقای دکتر! غیر از آمادگی فکری، عاطفی و اجتماعی، آیا به آمادگی‌های دیگری هم برای ازدواج نیاز داریم؟
ـ به عقیده من، برای ازدواج، فرد باید به درکی هم از معرفت دینی رسیده باشد و احساس مسوولیت دینی پیدا کرده باشد. باید توان دست یافتن به مهار درونی را پیدا کرده و اهمیت تکلیف دینی را دریافته باشد. ازدواج در فرهنگ دینی مستحب است و البته مستحبی است که روی آن تاکید شده و اگر فرد ببیند که دارد به حرام می‌­افتد واجب است ازدواج کند. اگر دچار خودارضایی شده یا به نگاه حرام افتاده یا دچار روابط نامشروع شده، اینها همه نشانه‌ این است که فرد باید ازدواج کند و ازدواج برایش ضروری است. نگرش فردی که این مسایل را بداند، با فردی که نسبت به این مسایل بی‌توجه باشد، بسیار تفاوت دارد؛ چرا که او به درک ضرورت ازدواج رسیده، همان طورکه پیامبر(ص) فرموده‌اند که ازدواج نیمی‌از دین است و می‌­داند که در فرهنگ دینی به آن توصیه شده است. اما موضوع دیگری که فرد از بعد دینی باید بداند بحث حقوق همسران در رابطه زناشویی است. فرد در زمان ازدواج باید به توان درک حقوق همسرش رسیده باشد. مثلاً باید بداند که این زن حق نفقه دارد. نمی­‌تواند با او زندگی کند و به او خرجی ندهد. مثلاً مردی که همسرش را کتک می‌زند، نشان می‌­دهد که اصلاً مسایل حقوقی اسلام را نمی‌­داند. اگر حقوق طرف مقابل را بداند، حوزه­ اختیار عمل خود و همسرش را بداند، امکان ندارد چنین اعمالی را انجام دهد.
▪ آقای دکتر! واقعیت این است که در مورد این آمادگی­‌ها ممکن است فردی اطلاعات پیدا کرده باشد اما با این حال، به آنها نرسیده باشد. در این شرایط چه کار باید بکند؟ آیا باید منتظر باشد زمانی برسد که این آمادگی‌ها را پیدا کند؟‌یعنی تا آن زمان طرف ازدواج نرود؟
ـ ببینید؛ همه ما می‌دانیم که برخی از افراد مشکلاتی دارند. مثلا اگر فردی حالات مازوخیستی یا خودآزاری دارد و با خودش مهربان نیست، چه طور می­‌تواند با دیگران مهربان باشد؟ اگر واقعاً فردی نتوانسته درس مهربانی را یاد بگیرد؛ فرد مهربانی نیست، مگر اینکه برود شروع کند به آموختن این درس. این درست نیست که ما اگر کاستی‌ای داریم، نسبت به آن بی‌تفاوت باشیم بلکه باید متوجه این کاستی‌­ها بشویم و به فکر درمان آن باشیم. به این فکر کنیم که چرا کسی من را دوست ندارد؟ چرا من دوستی ندارم؟ چرا کسی با من مهربان نیست؟ چرا من با کسی مهربانی نمی‌­کنم؟ چرا همه مرا از خودشان می­‌رانند؟ چرا من از ناحیه­ این فرد یا آن فرد مطرود شدم؟ چرا من در حالت انزوا به سر می‌­برم؟ چرا کسی به من ابراز علاقه نمی­‌کند؟ یک چنین فردی، ‌از این نشانه‌ها می‌تواند متوجه شود که در مسایل عاطفی مشکل دارد. در ادبیات و فرهنگ ما اشارات زیادی به مفهوم عمیق عشق و مهربانی شده است. اینکه فرد واقعاً بتواند به این زمینه‌­ها دست پیدا کند، توانسته کمک زیادی بکند در پایداری زندگی‌­اش. حالا وضعیت فردی را درنظر بگیرید که این آمادگی­‌ها را در این سطوح ندارد. وضعیت او درست مثل فردی است که در درسی افتاده و حالا باید دوباره آن را بگذراند.
▪ این خیلی ایده‌آل است که فرد بتواند این گونه مشکلات عاطفی‌اش را درمان کند، اما آیا واقعا امکان‌پذیر است؟ چه‌طور؟
ـ بله، اولین جایی که می‌تواند این اتفاق بیفتد، خانه و خانواده اولیه فرد است. ما معتقدیم که سرآغاز روند رشد و تکامل فرد، از همه جهات، خانواده است. اگر این رشد به شکل درست و سالمش از خانواده شروع شود و این اتفاق، یعنی آموختن مهر ورزیدن و محبت کردن، در خانواده بیفتد که چه بهتر. آدلر می­‌گوید که اولین ارتباط صمیمانه که فرد از آن یاد می‌­گیرد، ارتباط با مادر است. در احادیث ما هم آمده است که: «قلب الامه کنزالمحبه» و این تاکید بر این مطلب است که محرومیت از مهر مادری می‌تواند دردسر درست کند. در روانکاوی معتقدند که فرد می­‌تواند در مراحل رشدی‌­اش متوقف شود یا وقتی در مورد سطوح مختلف نیازهای انسان صحبت می‌شود، از پایین‌ترین سطوح تا نیازهای عالی و متعالی، گفته می‌شود که فرد می‌­تواند در این سطوح رشد کند و بالا برود و ممکن است در هر مرحله از نیازها متوقف شود و باقی بماند و البته هر کس در هر مرحله­‌ای است، در زمان انتخاب همسر هم در همان سطح عمل می­‌کند اما همه این موارد به این معنی نیست که حالا نمی­‌تواند جبران کند.
سلامت : مشکل اینجاست که معمولاً افراد دچار افراط و تفریط می‌­شوند، یعنی فرد به صرف اینکه احساس کرد که نمی‌­تواند ارتباط خوبی با بقیه برقرار کند یا مشکلاتی دارد، نتیجه می‌­گیرد که نمی‌­تواند ازدواج کند!
بهتر است که در چنین شرایطی با یک مشاور مشورت کنیم که ببینیم این تشخیصی که برای خودمان گذاشته­‌ایم درست است یا نه؟ بسیاری اوقات نمی‌دانیم که مشکل ما چیست و این اصلی‌ترین مشکل ماست. به محض اینکه بفهمیم در مورد محبت کردن به دیگران مشکل داریم، مشکل‌مان حل می‌شود.
نرگس عزیزی
منبع : روزنامه سلامت


همچنین مشاهده کنید