جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


دیپلماسی وعده و وعید


دیپلماسی وعده و وعید
سخنرانی اوباما در مراسم تحلیف، نشان‌دهنده نوعی ”تغییر“ نسبت به ۸ سال حکومت نومحافظه‌کاران در کاخ سفید به شمار می‌رود؛ ۸ سال حکومتی که آزمونی بود برای همه آنهایی که اعتقاد داشتند آمریکا نتوانست قرن ۲۰ را از آن خود کند و باید از همان دهه اول قرن ۲۱ برای کسب رهبری جهان از هیچ تلاشی فروگذار ننماید.
بدین‌سان بود که آمریکا با تمام توان سیاسی، بین‌المللی و نظامی خود وارد صحنه جهان گردید و در این ۸ سال هر آنچه توانست به صورت یک جانبه و با چشم‌پوشی از افکار عمومی جهان و نظرات سایر کشورها و حتی هم‌پیمانان خود اعمال نمود ولی به جای کسب رهبری جهان، انبوهی از بحران‌ها، تلفات، خسارات، ضایعات روحی و روانی و گسترش کمّی و کیفی تروریزم را برای جهان به ارمغان آورد، به گونه‌ای که آمریکا را نیز در این گرداب خودساخته فرو برد. سخنان اوباما از این زاویه مهم است که شرایط ناگوار آمریکا را درک کرده و به آن اقرار می‌نماید. ‌ ‌
آمریکا امروز با مشکلات متعددی دست به گریبان است که ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی این مشکلات - چه در داخل و چه در خارج از آمریکا - از آن جمله‌اند. بی‌توجهی جمهوری خواهان به بازار مسکن و عدم حمایت از وام‌گیرندگان باعث فروپاشی نظام اعتماد در ساختار اجتماعی و اقتصادی آمریکا گردید که این موضوع، به عنوان یک میراث شوم برای هیأت دولت اوباما باقی مانده است. اوباما اظهار داشت: کشور ما در نتیجه آزمندی و بی‌مسؤولیتی بعضی از افراد و همچنین به دلیل ناتوانی جمعی ما از انتخاب‌های دشوار و آماده ساختن کشور برای یک عصر نو، به شکل ناگواری ضعیف شده است. تمام این مسایل نشانه‌هایی از بروز بحران می‌باشند. آنچه به صورت کمّی از قابلیت اندازه‌گیری اندکی برخوردار بوده، اما با عمق بالایی مواجه است، فروپاشی پایه‌های اعتماد در کشور ما می‌باشد. ‌ ‌
این فروپاشی اساس اعتماد، نه تنها سراسر سرزمین آمریکا را فراگرفت، بلکه دامنه آن به سایر کشورهایی که هیچ نقشی در پیدایش آن نداشتند، کشیده شد. بدین ترتیب، بحرانی جهانی به وجود آمد که هیچ کشوری، حتی جامعه جهانی قادر به مقابله با آن نمی‌باشد.
اوباما و همه دست اندرکاران سیاسی آمریکا، به ویژه استراتژیست‌های این کشور متوجه شده‌اند که چالش فراروی آمریکا کاملاً جدّی است، به طوری که حتی دامنه بحث به درون جامعه این کشور کشیده شده به گونه‌ای که همه جامعه را با نگرانی مواجه کرده است. وی گفت: ”ترس آزاردهنده انحطاط آمریکا، امری اجتناب ناپذیر است، بنابراین نسل آینده باید سطح انتظارات خود را پایین‌تر بیاورد. امروز من به شما می‌گویم چالش‌هایی که ما فراروی خود داریم، چالش‌هایی واقعی و جدّی می‌باشند. این اقرار ضمن این که بیان واقعیتی نگران‌کننده برای مردم آمریکا است، ولی اولین شرط موفقیت برای مهار بحران و درک این واقعیت توسط دولتمردان می‌باشد که می‌توانند مردم را در تمام مراحل سخت در کنار خود داشته باشند.“ ‌ ‌
● ما بهتریم
اوباما بدون ذکر نام، به انتقاد غیرمستقیم از دولت قبلی پرداخت که جهانی از ترس و نگرانی را به وجود آورده و شهروندان آمریکایی را با وعده‌های دروغین تا مرحله‌ای پیش برده است که حقوق فردی و آزادی‌های مطرح آنان را در قانون اساسی آمریکا نقض نموده و در پایان، دستاوردی را نیز به همراه نداشته است. ”امروز ما گردهم آمده‌ایم زیرا به جای ترس، امید و به جای ستیز و نفاق، اتحاد را برگزیده‌ایم. دوران شکایت‌های حقیر و وعده‌های دروغین، جزم اندیشی‌ها و سرزنش‌های کهنه که برای مدتی بیش از حد بر سیاست ما سایه افکنده بود سپری شده است.“ انتقاد اوباما از جزم‌اندیشی‌های نومحافظه‌کاران، حاکی از شکست سیاست‌های یک جانبه‌گرایانه آمریکا است که طی ۸ سال، جز دشمنی و نفرت، نتیجه‌ای برای آمریکا به بار نیاورد و چهره‌ای کاملاً منفی از سیاست‌ها و عملکرد سیاستمداران این کشور در جهان، به ویژه در خاورمیانه ترسیم نمود؛ چهره‌ای که شاید اوباما نیز در دوران خود نتواند آن را بازسازی نماید. ‌ ‌
رییس‌جمهور جدید آمریکا در بخشی از سخنان خود چنین بیان می‌کند: ”بی‌شک فرصت برای تغییر مسیر، محافظت از منافع حقیرانه و به تعویق انداختن تصمیمات مناسب گذشته است. از امروز به بعد باید به پا خیزیم، گرد و غبار را از خود بزداییم و کار بازسازی آمریکا را از سر بگیریم، زیرا به هر سو که می‌نگریم کاری برای پیش بردن وجود دارد.“
بی‌شک مهمترین دغدغه اوباما، سروسامان دادن به وضع اقتصادی آمریکا است که در دوران جرج بوش - که تنها مسایل امنیتی و نظامی از اهمیت بالایی برخوردار بود - با بی توجهی روبه‌رو شده بود. مهار بحران در داخل آمریکا، فقط مشکل و مسؤولیت آمریکا را حل نمی‌کند، بلکه به همان اندازه که ساختار اقتصادی جهان متکی به اقتصاد آمریکا است و این کشور می‌توانست به تأثیرگذاری در جهان بپردازد، اکنون هم تمام مصیبت‌های این اختلال در ساختار مالی جهان، دامن آمریکا را گرفته و این کشور بایستی نسخه‌ای شفابخش برای بحران مالی بین‌المللی و رکود اقتصادی جهان بیابد. اوباما می‌گوید: ”وضع اقتصادی کشور، ما را به اقدامی جسورانه و سریع فرا می‌خواند و ما قطعاً دست به کار خواهیم شد.“ وی همچنین در مورد بحران اضافه می‌کند: ”قدرت بازار برای ایجاد ثروت و گسترش آزادی بی‌رقیب است، اما این بحران به ما آموخت که بدون اعمال نظارت صحیح، بازار می‌تواند از هم بگسلد.“ ‌ ‌
● خواب‌های بیداری
حقیقت هم همین است که اکثر صاحب نظران آمریکایی اعتقاد دارند همه این قول و قرارها، خارج از قدرت اوباما است که بتواند به درصد عمده‌ای از آن عمل کند. از سوی دیگر، ساختار سیاسی و اقتصادی آمریکا و تعهدات بین‌المللی این کشور اجازه چنین امری را نمی‌دهد. اگر اوباما قادر بود این سخنان را به عمل درآورد، ایالات متحد آمریکا به یک کشور معقول، متعهد و مطلوب در جامعه جهانی تبدیل می‌شد و نیازی به تخاصم با جهان به طور عام و با خاورمیانه به طور خاص نداشت. آیا ساختار سیاسی اقتصادی آمریکا و بدنه کارشناسان دولت این کشور، چنین تفکری دارند و چنین اجازه‌ای به رییس‌جمهور می‌دهند؟ پاسخ منفی است. به عبارت دیگر، اگر اوباما هم بخواهد، بدنه حکومت چنین آمادگی فکری را ندارد. شاهد این گفتار، سخنان هیلاری کلینتون و رابرت گیتس در هیأت حاکمه است که بلافاصله، سخنان دیگری را در مورد ایران و عراق بر زبان راندند و نشان دادند با رییس‌جمهور هم‌نظر نیستند. شاید بتوان گفت انتخاب اوباما ضرورتی برای تسکین دردهای مردم آمریکا و جلوگیری از تزلزل در وحدت مردم این کشور به شمار می‌رود. این ضرورت مورد اتفاق همه‌ صاحب‌نظران آمریکا بود. لذا اوباما انتخاب شد ولی این امر نمی‌تواند لزوماً به معنای فاصله گرفتن رهبری آمریکا از تمام سیاست‌های گذشته به شمار رود.
منبع : ماهنامه اقتصاد ایران


همچنین مشاهده کنید