جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

مدلول های دین شناختی نظریه تاویل


مدلول های دین شناختی نظریه تاویل
ادعایی که در این بحث دنبال خواهیم کرد، این است که تاویل در باب همه ادیان مطرح می شود؛ در باب ادیان سامی (اسلام، مسیحیت و یهودیت) که موضوع کاملاً روشن است، زیرا ادیانی متن محورند، و هر جا که تاویل باشد، به نوعی عبور از ظاهر به عمق است؛ چنان که معنای لغوی تتویل هم نشانگر آن است.
اما در ادیانی مانند بودیسم، تائوئیسم و هندوئیسم هم تاویل داریم، حتی ادیان بدوی مانند شمنیسم یا ادیانی که در آن توتم پرستی رواج دارد، هرچند متنی وجود ندارد، شاهد تاویل هستیم، زیرا شعائری که در آن وجود دارد، شعائر نمادینی است حاکی از حقیقت دیگری که آن اصل است. به طور کلی در روحیه دینی و فضای دینی فردی هم تاویل در برخورد با جهان و پدیده های آن وجود دارد.
آنچه مسلم است، در سنت های عرفانی، فلسفی و کلامی ادیان متن محور ناگزیر با تاویل مواجهیم که این تاویل به دو منظور صورت می گیرد؛ رفع تعارض ظاهری میان معلومات فلسفی و کلامی یا تجارب عرفانی که برای فرد حاصل شده با ظواهر نصوص که بیشتر در فلسفه و کلام رخ می دهد و دیگر دستیابی به معنای عمیق تری از ادیان.
اگر نگاهی تاریخی به این مساله بیندازیم، می بینیم از نیمه دوم قرن اول هجری، یعنی در عصر تابعیان تاویل آغاز می شود. در برخی آیات می بینیم از معنای ظاهری عبور می کنند، چون احساس می کنند به دلایلی قابل پذیرش نیست، اما از قرن دوم که مواجهه با میراث یونان پیش می آید و به دنبال آن کلام و فلسفه پیدا می شود، مبانی کلامی متکلم یا فیلسوف با ظواهر آیات برخورد پیدا می کند و از همین جا تاویل پدید می آید. و متکلمان که بیشتر از فیلسوفان به نص توجه داشتند، از طریق مجاز و متشابه به تئوریزه کردن تاویل پرداختند و مدعی شدند دلالت کلام الهی مسبوق، منوط و مشروط به اصول عقلی است که ما یافتیم و آن عبارت است از توحید و افعال الهی. اینها قرینه های عقلی است که در کلام خدا وجود دارد و به ما نشان می دهد منظور خدا چه بوده، لذا هر چه با این اصول عقلی منافات دارد، اساساً مراد خداوند نبوده است.
عارف هم مانند فیلسوف در یک تجربه فرادینی مقاماتی را طی کرده و وقتی با آیات مقدس دینی مواجه می شود، اشاراتی را در آنها می یابد که به دنبال معانی عمیق تری از آن می گردد که لزوماً منافاتی هم با معنای ظاهری آن ندارد. این نوع برخورد در تمام ادیان وجود دارد. پس تاویل در همه ادیان پدیده یی شامل، همه گیر و فراگیر است.
تاویل به متکلمان، فیلسوفان و عارفان اختصاص ندارد؛ همه تاویل می کنند، حتی آن فرد «ظاهری» که مدعی است مخالف تاویل است و در همه آیات تاویل می شود، نه در آنجایی که تعارضی هست و نه در آنجایی که می خواهیم معنای عمیق تری را کشف کنیم. این مساله یی است که در هرمنوتیک بسیار مورد توجه است. هرمنوتیک علمی است که به فهم می پردازد. از قرن های ۱۷ و ۱۸، دو مساله که برای انسان سنتی بدیهی بود، به مساله نظری چالش برانگیزی تبدیل شد؛ یکی مساله شناخت و دیگری فهم. به دلیل شکاکیت ها، تنوع آرا و اختلاف فهم هایی که پیدا شد، و انسان در دوره مدرن از بالا به این اختلاف فهم ها نگاه کرد و به صورت تاریخی به آن نظر کرد، فهم برایش به یک مساله تبدیل شد و از همین جا دانش هرمنوتیک شکل گرفت که معنایی برای متن قائل نیست. اما گرایش پوزیتیو هرمنوتیک معنا برای متن قائل است و می گوید باید تلاش کنیم به معنایی که مورد نظر گوینده و نویسنده است، برسیم، اما هیچ گاه نمی توانیم ادعای حصول و نیل به آن را بکنیم، زیرا هرکس متناسب با مسبوقات، معلومات، موقعیت تاریخی و افق فکری اش به فهمی از متن می رسد. اگر این مبنا پذیرفته شود، دیگر نمی توانیم ادعا کنیم تاویل در برخی موارد و در برخی از افراد رخ می دهد، بلکه هر فهمی تاویل است و در این صورت تاویل فراگیر می شود.
پیروان هرمنوتیک می گویند مخالفان تاویل که اهل ظاهر هستند، مانند حنبلی ها و محدثین هم تاویل دارند و تفاوت آنها با یک فیلسوف در این است که مبانی که در تاویل یک فیلسوف دخالت دارد، منقح و خودآگاه و اندیشیده شده و سنجیده است، اما تاویل اهل ظاهر نامنقح و ناخودآگاه است.
می شود دلایلی را به طور عام برای تاویل اقامه کرد، از جمله دلیل پسینی و تاریخی، جاودانه بودن و... اما وقتی به آنچه اتفاق افتاده نگاه می کنیم، می بینیم مثلاً در همین سنت اسلامی صدها و بلکه هزاران تفسیر نوشته شده. در این تفاسیر اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. اگر بنا به ادعای برخی سنت گرایان و ظاهرگرایان عموم آیات نص هستند و معنای تحت اللفظی روشنی دارند، چگونه این اختلاف نظرها پیش آمده است؛ اختلاف نظرهایی که رسماً پذیرفته شده اند. این نشان دهنده این واقعیت است که مولف در این میان سهمی دارد و ذهنیات، توقعات، موقعیت تاریخی و فرهنگی، احساسات و عواطف و تلقینات و تعصبات او همه در این امر دخیل هستند.
در اینجا باید نیم نگاهی داشت به بحث نسبت و ارتباط گفت وگو و تاویل. به نظر می رسد تاویل می تواند موانعی را که بر سر راه گفت وگو وجود دارد، از میان بردارد، زیرا گفت وگو در فضایی شکل می گیرد که دو طرف قدر مشترکی میان یکدیگر داشته باشند تا با اتکا به آن با یکدیگر گفت وگو کنند. با تمسک به ظواهر دین و تعصب ورزیدن به معنای ظاهری دین وارد حیطه یی می شویم که مشترکات حداقل خواهد بود.
به کوتاه سخن باید گفت تاویل ابزاری است که به ما این امکان را می دهد که از ظاهر فراتر رویم و در اخلاق، فلسفه و کلام به ساحتی برسیم که فضای گفت وگو و تعامل مهیاست. اساساً در سطح ظاهر ادیان، جنبه های محلی و عرضی بسیار برجسته تر است و اگر بخواهیم در سطح ظاهری دین بمانیم، گرفتار جنبه های local و محلی دین می شویم و از جنبه های عام، جهانی و فراگیر آن بازمی مانیم و گفت وگو در جنبه های جهانی صورت می گیرد که ما با تاویل به آن راه پیدا می کنیم.
دکتر حسین هوشنگی استاد دانشگاه امام صادق
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید