پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا
مشکلات زنان در محیطهای کاری
در سالهای قرن بیستم و به دنبال حضور روزافزون زنان در محیطهای کاری، ترکیب جنسیتی نیروهای شاغل در سازمانها و ادارات و کارخانجات اکثر کشورهای دنیا دستخوش تغییرات زیادی شد؛ اما همچنان مشکلاتی نظیر حقوق کمتر زنان، ایجاد مانع در سر راه ترفیعات شغلی، تبعیضهای جنسیتی و در نهایت سوءاستفادهها و آزارگریهای جنسی، زنان شاغل را رنج میدهد. نویسنده این مقاله با اشاره به ویژگیهای خاص زنان و استراتژیهای صنعتی مبتنی بر سودآوری بیشتر، معتقد است که چنین وضعیتی به کاهش بهرهوری نهایی زنان میانجامد.
چرا من علاقه دارم که از وضعیت شغلی ناپایدار زنان صحبت به میان آورم؟ شاید مهم ترین دلیل این است که براساس نتایج یک مطالعه صورت گرفته در ایالات متحده، دیدگاه شهروندان یک جامعه، مؤثرترین عامل در انتخاب یک شغل توسط زنان به حساب میآید.
از دیدگاه تاریخی، هنوز هم دیدگاههایی متضاد در مورد حضور زنان در مشاغل علمی و تکنولوژیک وجود دارد. حتی پارهای از مقررات ملی الزام کننده به استخدام اقلیتهای نژادی نیز با تفسیرهای مختلفی رو به رو شده است و این موضوع میتواند بر آینده شغلی زنان و انتظارات آنان تأثیر بگذارد. این پیش داوریها و بد فهمیها به عاملی جهت دور شدن زنان توانمند و مستعد از پارهای مشاغل تبدیل شده است. اگر زنان و مردان ما به دلایل مختلف از کار کردن در مشاغلی که توانایی و استعداد آن را دارند محروم شوند، همه ما از مزایایی بالقوه محروم خواهیم شد.
● نگاهی به شرایط گذشته
نگاهی به شرایط جنسیتی زنان و مردان در دریافت حقوق و دستمزد کارشان در یک قرن اخیر نشان میدهد که تا پیش از سالهای جنگ جهانی اول، تنها یک درصد زنان در کارهای مختلف مشغول بوده و حقوق دریافت میکردهاند. هر چند در آن دوره، زنان زیادی به همراه خانوادههایشان در مزارع و معادن و مغازهها به کار مشغول بودند. در سال ۱۹۳۹ میلادی، درصد زنان شاغل به بیست و پنج درصد کل زنان افزایش یافت، هر چند هنوز هم حضور آنان در مشاغل تخصصی بسیار محدود بود. آرتور نورمن کازینس در مقالهای در آن سال مینویسد: «هم اینک در کشور ما ده میلیون انسان بی کار وجود دارد. در عین حال، بیش از ده میلیون زن آمریکایی مجرد و یا متأهل، فرصتهای شغلی را به خود اختصاص دادهاند. پس به سادگی و با اخراج آنان میتوان معضل بی کاری مردان را حل کرد. پس خداحافظ بی کاری! خداحافظ کمکهای حمایت! خداحافظ رکود اقتصادی!
به دنبال پایان جنگ جهانی دوم، ما شاهد تغییراتی در نگرشهای عمومی بودیم. در آن زمان ما شاهد کمبود نیروی کار مرد در جامعه خود بودیم و تنها راهحل ممکن، حضور زنان در مشاغل مختلف بود و نکته حائز اهمیت و پرسش برانگیز در آن دوره این بود که زنان میتوانستند همه انتظارات از خود را در مشاغل، جامه عمل بپوشانند. اما یک پرسش مهم این بود که آیا باید به زنان نیز دستمزدی برابر با مردان پرداخت کرد و یا خیر؟ احتمالاً سالهای پس از جنگ جهانی دوم، تنها دورهای بود که به مشاغل مختلف نه براساس جنسیت شاغلین، که براساس ویژگیهای آن شغلهای مردانه، حقوق پرداخت میشد.
پس از مدتی، سیاستهای گذشته تعدیل شد و دیگر بار برای پرداخت حقوق به زنان و مردان از معیارهای متفاوتی بهره برده میشد. در سال ۱۹۵۲ میلادی، وزیر کار ایالات متحده، موریس توبین در سخنرانی خود در یک کنفرانس با موضوع پرداختهای شغلی برابر، چنین گفته بود: «هم اینک به زنان حدود شصت تا هشتاد درصد حقوق کمتری به نسبت مردان شاغل در همان کار، پرداخت میشود؛ اما همچنان سی و سه درصد زنان آمریکایی شاغلند و بیست و نه درصد کل نیروی کار جامعه ما را آنان تشکیل میدهند.»
در سالهای ۱۹۶۵ و ۱۹۷۵ میلادی، زنان به ترتیب سی و پنج و چهل درصد کل نیروی کار را تشکیل میدادند و چهل و هشت درصد زنان هجده ساله به بالا، دارای شغل بودند. این عدد در سال ۱۹۸۵ میلادی به هفتاد درصد کل زنان و پنجاه و چهار درصد نیروی کار افزایش یافت. و با وجودی که هم اینک اکثریت نسبی شاغلین آمریکایی را زنان تشکیل میدهند، اما هنوز هم متوسط دریافتی آنها، هفتاد و هشت درصد حقوق پرداخت شده به مردان در همان مشاغل است.
● تغییرات در پرداخت دستمزدها
نگاهی به آمار ارائه شده در زمینه تغییر در حقوق دریافتی توسط زنان نشان میدهد که در دورهای شصت ساله (از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۹۰ میلادی)، همواره حقوق زنان پنجاه و پنج تا شصت و سه درصد حقوق مردان بوده است. هر چند در این مدت، تعداد زنان شاغل با رشدی صعودی همراه بوده است.
کارشناسان برای این نابرابری، دلایلی مختلف نظیر کم اهمیت بودن سطح حقوق برای زنان، اولویت داشتن مسائل خانوادگی برای آنان در مقایسه با مسائل شغلی، مجرد بودن یک سوم کل زنان شاغل و حضور انبوهی از زنان فاقد تخصص در سازمانها را ذکر میکنند.
البته مطالعات صورت گرفته بر روی گروهی از زنان متخصص با مهارت بالا نیز نشان داد که آنان در مقایسه با همکاران مرد خود، بیست درصد حقوق کمتری دریافت میکنند.
از نگاه من، هنوز هم با وجود بهبود نسبی شرایط زنان، دلایل متفاوتی برای تداوم این جریان اصلاحی وجود دارد. چرا که دریافت دستمزد بالا برای کار یکسان، یک اصل اخلاقی و منصفانه است.
از سوی دیگر، اجرای کامل قوانین کنونی نیز میتواند به عنوان دلیلی جهت لزوم بهبود در شرایط شغلی تبعیضآمیز جامعه ما به شمار آید. هم اینک ما قوانین مختلفی را در این زمینه داریم که میتواند راه گشای ایجاد جوامعی برابر باشد. به علاوه، برای صنایعی که از این قوانین رضایت ندارند، راهکارهای مختلفی برای انعکاس نظریاتشان وجود دارد. همچنین نباید از نقش مهم دانشگاهها در تربیت زنانی آشنا به حقوق خود چشم پوشی کرد.
● مسائل باقیمانده و روندی که همچنان ادامه دارد
در بخش مشاغل تخصصی، همچنان چهار نگرانی کلیدی باقی مانده است: برابری در سطح حقوق پرداختی؛ حقوق پایه پیشنهادی در هنگام ورود به شغل؛ ترفیع؛ و در نهایت سوء استفادهها و آزارگریهای جنسی در محل کار.
براساس پژوهشهای انجام شده، با بهبود نسبی سه عامل اول در چند دهه اخیر، موضوع سوء استفادههای غیر اخلاقی همچنان رو به گسترش است. گویی همزمان با ورود بشریت به هزاره سوم، همچنان ما باید شاهد این رفتارهای شرمآور در سازمانها و ادارات و کارخانههای سراسر دنیا باشیم. این موضوع که رشد دامنه آن قابل انکار نیست، تقریباً در همه ردههای شغلی زنان گزارش میشود .
● چرا؟
اینک سؤال اصلی این است که اگر زنان خواهان دریافت حقوق بیشتر هستند، چرا این موضوع را پس از ورود به کارهای تخصصیتر و غیر سنتی دنبال نمیکنند؟
در این میان، یک موضوع مهم این است که با حضور تعداد زیادی از زنان به مشاغل فاقد نیاز به تخصص و مهارت، سطح عمومی حقوق پرداختی به آنان کاهش مییابد. از سوی دیگر، در مشاغل تخصصی و نیازمند مهارتهای بالای حرفهای نیز به دلیل پیچیدگیهای خاص سازمانی، امکان چانه زنی زیادی برای زنان وجود ندارد.
چنین آموزشهایی عموماً توسط مردان و با مدیریت آنان به اجرا در میآید و زنان نقشی اندک در راهبری چنین فعالیتهای تخصصیای دارند. در تعداد زیادی از دانشکدههای ما نیز این شرایط حکمفرماست؛ چرا که تعداد اساتید، اعضای هیأتهای علمی و رؤسای مونث دانشکدهها، از دیرباز، کمتر از مردان بوده است. (به طور میانگین بیست و چهار و نیم درصد کل این افراد را زنان تشکیل میدهند.)
یکی از ویژگیهای بارز چنین محیطهای مردانهای، اذیت و آزار زنان میباشد. چرا که اقلیت زنان در این بخشها فاقد پشتیبان بوده و جایگاهی آسیب پذیر دارند.
یکی از زنان مهندس در مورد تجارت خود چنین میگوید: «پس از گذشت مدتی از آغاز کار، من دریافتم که چرا زنان چندان تمایلی به حضور در چنین مشاغلی را ندارند... همکاران مرد من اگر چه هیچ گاه به صورت مستقیم به من اشاره نمیکنند، اما در موارد زیادی، در صحبتهایشان مرا مورد اشاره قرار میدهند... و من از آغاز دوره کارورزی خود تاکنون، به این وضعیت عادت کردهام. به علاوه، تعدادی از مدیران مرد چندان تمایلی به انجام امور توسط من ندارند و ترجیح میدهند که از مردان برای انجام کارهای مورد نظرشان بهره گیرند.»
● با وجود آموزشها و تحصیلات مشترک، چنین تبعیضهای شغلی و حقوقی و جنسیتی ناعادلانهای، چرا باید همچنان تداوم یابد؟
بیلی رایت زیک در مقالهای با عنوان «دانشگاهها باید در جهت پایان دادن به آزارگریهای جنسی در محیط کار تلاش کنند.» که با هدف بررسی تأثیرات آزارگریهای جنسی بر روی زنان نگاشته، چنین مینویسد: «در محل کار، قربانیان چنین اقداماتی از برقراری ارتباطهای خصوصی و عمومی با آزارگران خود پرهیز میکنند و با غیبت و یا تأخیر در محل کار خود حاضر میشوند. چنین شرایطی به کاهش عملکرد شغلی، بروز مانع در ارتقای شغلی و کاهش حقوق دریافتی میانجامد. من در تحقیق خود دریافتم که زنان زیادی پس از اینکه در محل کار یا تحصیل مورد سوء استفاده قرار میگیرند، به غیبت در کلاسها، تغییر رشته، ترک شغل و یا مردودی و اخراج روی میآورند تا دیگر با آزارگریهای جنسی همکارانشان مواجه نشوند.»
من معتقدم که در کنار مسئولیت مهم دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در این زمینه، نقش مدیران شرکتهای تجاری و صنعتی نباید نادیده گرفته شود. زنان اگر دریابند که شرکت متبوعشان به خواستهای آنان احترام میگذارد، سرنوشت شرکت را در کانون توجه خویش قرار میدهند. به همین دلیل، اقداماتی نظیر ایجاد مراکز نگهداری از کودکان، میتواند به افزایش بهرهوری شغلی زنان بیانجامد. در نگاهی گستردهتر، با درک مشکلات شغلی میتوان زمینه بهبود عملکرد کارکنان را فراهم کرد.
● پیشنهاد برای پژوهشهای آینده
در قرن بیستم، جوامع با تغییراتی مداوم رو به رو شد. وجود دهههایی که در آنها بی کاری، اشتغال ناقص و یا پرداختهای ناعادلانه در آن وجود داشته، بخشی از گذشته جامعه ما محسوب میشود. با تلاش زنان و مردان، اینک ما قرن بیستم را سپری کردهایم، اما هنوز هم موانع و نارساییها و مشکلات متعددی وجود دارد. در کنار توجه به موضوعاتی نظیر کارایی و اثربخشی، بهبود کیفیت شرایط شغلی، لزوم پرداختهای عادلانه، مبارزه با ریشههای سوء استفادههای شغلی، بهبود جایگاه زنان در مشاغل تخصصی و ایجاد سیستمهای یکپارچه ارزیابی شغلی، با استفاده از ابزارهای مختلفی نظیر مصاحبه و تحقیق، باید مورد توجه قرار گیرد.
منبع: www.nait.org
ام.ال. بوستیک ( M.L.Bostic) :استاد تکنولوژی صنعتی در دانشگاه جنوبی لوییزیانای جنوبی. وی در ۲۵ سال اخیر به تدریس در دانشگاههای مختلف اشتغال داشته و در سال ۱۹۹۸ میلادی به عنوان استاد برگزیده دانشگاه لوییزیانا انتخاب شد.
منبع:ماهنامه سیاحت غرب ،شماره ۶۷
مترجم:محسن داوری
ام.ال. بوستیک ( M.L.Bostic) :استاد تکنولوژی صنعتی در دانشگاه جنوبی لوییزیانای جنوبی. وی در ۲۵ سال اخیر به تدریس در دانشگاههای مختلف اشتغال داشته و در سال ۱۹۹۸ میلادی به عنوان استاد برگزیده دانشگاه لوییزیانا انتخاب شد.
منبع:ماهنامه سیاحت غرب ،شماره ۶۷
مترجم:محسن داوری
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران توماج صالحی امام خمینی سریلانکا حجاب دولت پاکستان کارگران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی رئیسی سید ابراهیم رئیسی
کنکور هواشناسی سیل تهران اینترنت زنان شهرداری تهران پلیس سلامت فراجا قتل قوه قضاییه
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار بازار خودرو بانک مرکزی قیمت سکه ارز ایران خودرو سایپا بورس
تلویزیون سحر دولتشاهی سینمای ایران سریال مهران مدیری ترانه علیدوستی کتاب تئاتر شعر سینما رادیو
کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل غزه آمریکا رژیم صهیونیستی فلسطین روسیه جنگ غزه چین اوکراین اتحادیه اروپا طوفان الاقصی ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی تیم ملی فوتسال ایران باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس تراکتور بارسلونا رئال مادرید والیبال
هوش مصنوعی همراه اول ناسا مریخ اپل فیلترینگ فناوری تبلیغات ایلان ماسک سامسونگ
سلامت روان فرونشست زمین استرس داروخانه پیری سرکه سیب دوش گرفتن