جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

جادوی گوگل


جادوی گوگل
«چگونه مادری به کمک اینترنت، بیماری دختر ۱۳ ساله اش را تشخیص داد،» با خواندن این جمله ممکن است مادری را تصور کنید که ناگهان فکر بکر جست وجوی اینترنتی به سرش می زند و به جادوگری به نام گوگل متوسل می شود و ناگهان مساله آموز ۱۰۰ مدرس می شود، اما باید با دقت بیشتری در مورد این خبر فکر کرد و به نتایج ژرف تری رسید.
بیماری که باعث شده بود یک دختربچه، به مدت شش ماه زمینگیر شود، فقط موقعی تشخیص داده شد که مادرش در اینترنت علائم او را جست وجو کرد.
«دانیل فیشر» ۱۳ ساله ماه اکتبر بیمار شد، اما پزشکان نتوانستند بیماری مرموز او را تشخیص دهند. این دختر علائمی شبیه بیماری مننژیت (التهاب پرده های مغزی) داشت. علائم ابتدایی او سردرد شدید و خستگی بود. دومینیک، مادر ۳۵ ساله این دختر، بعد از بیمار شدن دخترش او را نزد پزشکان برد.
طی چند ماه بعد علائم «دانیل» بدتر شد. چشم هایش به شدت به نور حساس و دچار سرگیجه و تنگی نفس شد. «دومینیک» که اهل وایتفیلد منچستر است، طی این مدت دخترش را نزد پزشکان مختلفی برد و به بیمارستان های زیادی مراجعه کرد. تشخیص ها متفاوت بود؛ مننژیت، عفونت با ویروس اپشتین بار، تومور و حتی اختلال روانپزشکی. «دانیل» چندبار هم برای بررسی های تشخیصی در بیمارستان بستری شد، ولی هیچ یک از تشخیص های اولیه تایید نمی شدند. «دومینیک» خسته از وضعیت دخترش و تشخیص های نادرست، سرانجام فکری به سرش زد و تصمیم گرفت علائم دخترش را در اینترنت جست وجو کند. او در اینترنت تشخیص های احتمالی علائم اصلی بیماری دخترش یعنی سرگیجه شدید، ناتوانی در راه رفتن، درد عضلانی و مفاصل را جست وجو کرد. یکی از تشخیص ها، بیماری بود که به وسیله کنه انتقال پیدا می کند. کنه انگل کوچکی است که خون میزبانانش را می مکد و معمولاً از حیوانات تغذیه می کند.
نام این بیماری، «لایم» (Lyme) است؛ بیماری که اختلاف نظراتی بر سر شیوه درمانی آن وجود دارد. «دومینیک» علائم دخترش را با علائم بیماری «لایم» مطابقت داد و به این نتیجه رسید که بیماری «لایم» همه علائم دخترش را توجیه می کند. او سپس دخترش را نزد پروفسوری در نیوکاسل برد و در آنجا تشخیص داده شد که دختر واقعاً مبتلا به «لایم» است. ظرف دهه گذشته میزان بروز بیماری «لایم» در انگلیس پنج برابر شده است.
● بیماری لایم چیست
عامل بیماری «لایم» باکتری به نام «بورلیا» است. در نیمکره شمالی، «لایم» شایع ترین بیماری انتقال یابنده به وسیله کنه است. «لایم» به وسیله گزش کنه های آلوده به انسان انتقال پیدا می کند. دوره کمون بیماری یک تا دو هفته است، اما می تواند کوتاه تر یا بلندتر هم باشد. برای بیماری «لایم» سه مرحله بالینی در نظر گرفته می شود. البته همه بیماران لزوماً همه این علائم را بروز نمی دهند.
در مرحله ابتدایی بیماری، در محل گزش یک ضایعه پوستی قرمزرنگ خاص به نامerythema chronicum migrans بروز پیدا می کند. ممکن است بیمار به طور همزمان علائمی مثل سردرد، درد عضلانی و تب و لرز داشته باشد.
علائم مرحله دوم بیماری شامل ضعف عضلانی، فلج عضلات صورت، سردرد شدید و سرگیجه است. این علائم ظرف چند روز تا چند هفته بعد از ابتلا به عفونت رخ می دهند.
مرحله سوم بیماری، در صورتی رخ می دهد که بیماری در مراحل قبلی درمان نشده باشد و ظرف چند ماه بروز پیدا می کند. در این مرحله ممکن است اعضای متعددی از بدن درگیر شود؛ مغز، عضلات، چشم ها، اعصاب و قلب. دردهای شدید، بلوک قلبی، اختلال بینایی و بی حسی دست ها و پاها و سرگیجه از جمله علائم محتمل این مرحله است.
تشخیص بیماری با تکیه بر علائم بالینی و همچنین تست های سرولوژیکی مثل الایزا و وسترن بلات یا PCR میسر می شود. به کمک آنتی بیوتیک های مناسب می توان این بیماری را درمان کرد، در مرحله سوم بیماری باید از آنتی بیوتیک هایی استفاده کرد که توان عبور از سد خونی -مغزی را داشته باشد.
بعد از خواندن خبر من خودم را هم جای پزشکانی گذاشتم که بیماری با این علائم را نزدش می برند و هم جای مادر کودک،
● نگاه از زاویه بیماران و خانواده آنها
فرض کنید با مادری روبه رو هستیم که آشنایی خوبی با جست وجو در اینترنت دارد و انگلیسی زبان است و می خواهد علائم دخترش را جست وجو کند. راستش من با جست وجوی علائم عمده کودک در گوگل به بیماری «لایم» نرسیدم مثلاً مادر با جست وجویvertigo ،headache ، arthritis یا چند سری ترکیب دیگر از علائم در گوگل، نمی توانسته بیماری منطبق با بیماری دخترش را پیدا کند. فکر دیگری که کردم، این بود که این مادر بعد از جست وجوی اولیه در اینترنت که به احتمال زیاد او را به نتیجه یی نرسانده، سعی کرده روی علامت عمده کودک یعنی سرگیجه تمرکز کند. به طور حتم این مادر در جست وجوی خود بسیار ساعی بوده و کلیه مباحث مربوط به سرگیجه را خوانده و در آنها تامل کرده است. مثلاً فهمیده سرگیجه حقیقی دو دسته محیطی و مرکزی دارد و بعد ضمن مطالعه تشخیص های افتراقی سرگیجه مرکزی که با علائم دخترش جور بودند، در متون پزشکی به بیماری «لایم» رسیده است. بعد از آن ناگهان علائم ابتدایی دخترش یادش آمده و همه چیز را منطبق با این بیماری یافته است. همه اینها نتیجه ساعت ها جست وجو و مطالعه مادر کودک بوده است. اما در مورد استفاده یی که بیماران و اعضای خانواده بیماران از اینترنت می توانند بکنند، حرف و حدیث بسیار است. اگر تشخیص یک بیمار مشخص باشد، منابع انگلیسی بسیار خوب و نامحدودی برای مطالعه وجود دارد، اما سوال اصلی این است که آیا جست وجوی اینترنتی با فرض اینکه یک کاربر آشنا به ترفندهای جست وجو باشد و همچنین زبان انگلیسی را به خوبی بداند، می تواند در همه حال مفید باشد؟
▪ موضوع اصلی این است که کدام علائم را باید به خورد موتور جست وجو داد. تشخیص علائم و نشانه های اصلی و برجسته کار هر کسی نیست. به علاوه هر چقدر علائم و نشانه ها را بیشتر با زبان تخصصی پزشکی وارد کنیم، به سایت های معتبرتری وارد می شویم.
▪ بعضی از بیماری ها، علائم پراکنده یی در بدن دارند و بعضی هایشان مثل همین بیماری «لایم»، مراحل مختلفی دارند. چنین چیزی جست وجو را بسیار دشوارتر می کند.
▪ همواره خطر بدفهمی وجود دارد. در حقیقت خواندن متون پزشکی بدون آشنایی قبلی با اصطلاحات پزشکی و کار عملی پزشکی، بسیار دشوار است. این خطر وجود دارد که این بدفهمی های احتمالی، موجب وارد شدن خدشه به ارتباط دو طرف پزشک- بیمار شود.
▪ موضوع مهم دیگر چگونگی برخورد یک پزشک با بیماری است که مستقلاً مطالعه کرده و به نتایج متفاوتی رسیده است. پزشک می تواند بسیار آسان بیمار را به خاطر عدم اعتماد و دخالت در کار تخصصی اش سرزنش کند. اما او راه دیگری هم دارد. او می تواند به بیمار اطمینان دهد که خودش با جست وجو در اینترنت آشنا و متوجه اهمیت این فناوری است و در مواردی شخصاً از آن استفاده می کند و در مورد بیماری بیمارش از همه راه های تشخیصی استاندارد و مناسب استفاده می کند.
● نگاه از زاویه دید یک پزشک
خطر تشخیص ندادن یک بیماری یا miss کردن یک بیمار، همواره برای هر پزشکی وجود دارد. در مورد این خبر خاص دلایل مختلفی را برای عدم موفقیت پزشکان در تشخیص می توان متصور شد.
▪ ماهیت بیماری؛ تشخیص «لایم» اصلاً ساده نیست. بیمار احتمالاً همه علائم کلاسیک را بروز نداده است، مثلاً راش پوستی مشخص بیماری را نداشته است. از طرف دیگر توالی بروز علائم ممکن است پزشکان را به اشتباه انداخته باشد.
▪ دست به دست شدن بیمار؛ این یکی به نظر من فاکتور خیلی مهمی است. راستش در مورد بسیاری از بیماری ها راه های تشخیصی استانداردی وجود دارد. گرچه مهارت و تجربه تشخیصی بسیار مهم است، اما متون پزشکی پر است از الگوریتم های تشخیصی استاندارد. مثلاً پیروی از الگوریتم تشخیصی که شما می توانید در این صفحه در سایت پزشکان خانواده امریکا بخوانید، در موارد زیادی منجر به تشخیص علت سرگیجه و درمان آن می شود. دست به دست شدن بیمار و صبور نبودن بیمار و خانواده آنها، در موارد زیادی نتیجه معکوس به بار می آورد.
▪ شرح حال نادرست؛ بیماران در موارد زیادی از تشخیص به شرح حال می رسند.گرچه پزشکان سعی می کنند روند شرح حال را به مسیر درست برگردانند، اما گاهی شرح حال ها بیشتر گمراه کننده است تا یاری رسان. برجسته سازی یک علامت یا بیماری زمینه یی قبلی، بازگو نکردن یک علامت به صورت سهوی یا گاه عامدانه، بی اهمیت دانستن یا نامربوط بودن بعضی از سوالات پزشکان و بسیاری از موارد دیگر باعث کم اعتباری شرح حال می شود. استفاده صرف از ابزارهای تشخیصی گران قیمت هیچ گاه نمی تواند جای شرح حال درست و معاینه را بگیرد و البته خطای پزشکان.
دکتر علیرضا مجیدی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید