چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


بدون مقدمه،اصل موضوع!


بدون مقدمه،اصل موضوع!
مدتی ست که دستم به قلم نمی رود،نه به خاطر فقدان موضوعی که ذهن را درگیر خود سازد که به قولی در این ظلمت آباد (دنیا) درگیر ترین چیز ها ذهن و عین وفعل ماست، بلکه به خاطر بیم از هرزه نگاری های متداول که امروزه جزء لاینفک بسیاری از سایت ها،وبلاگ ها،روزنامه ها و کلاً رسانه ها شده است.دنیای ارتباطات و فرهنگ رسانه ای ما البته اگر موارد بالا را رسانه تلقی کنیم رو به کدامین ارزش و تعالی در حرکت است به عنوان مثال فرهنگ نگارش در دنیای مجازی و اینترنت که سایت ها و وبلاگ ها مولود آنند رو به کدام ارزش ، روشنگری و تدبر در جریان است اگر از دنیای دانلود عکس ،جُک ، بلوتوث و دوستیابی بگذریم چگونه میتوانیم از فرهنگ خاطره نویسی آزاد(تحلیل جامعه!) و بد اخلاقی های سیاسی و اجتماعی که متاسفانه در لفافه ی بحث های به اصطلاح تحلیلی و فاخرتر در بین قشر تحصیلکرده ریشه دوانده، بگذریم.
به عنوان مثال در بخش سیاسی که در چند مدت گذشته در بسیاری از رسانه ها در جریان بود بحث آمدن یا نیامدن یکی از کاندیداها برای انتخابات ریاست جمهوری دوره بعد بود که: فلانی آمد ،نه فلانی نمی آید ، ما از فلانی حمایت میکنیم ،فلانی فلان است و نباید بیاید و .... این ها عناوین بسیاری از خبرها و موضوعات مطالب،در چند مدت اخیر است که بسیار بدان پرداخته شد که در مدح و ذم و تخریب خلاصه میشد اما به ندرت شاهد آن بودیم که کسی این گونه تحلیل کند برنامه و طرح فلانی برای بهبود اوضاع جاری چیست؟
از این قیبل انعکاس و تحلیل امور جامعه در بین کسانی که در این راه قلمفرسایی می کنند بسیار است، که در آن نوعی سطحی نگری کاملاً هویداست که متاسفانه موج اصلی آن از درون قشر تحصیلکرده ما برمی خیزد که توسط همین رسانه ها منتشر میشود که الغرض مراد و هدف این نوشته هم جامعه و رسانه است.
در این مقال سعی بر آن نیست که به تعاریف متداول از رسانه ها و کارکردهای آن از دیدگاه فلان مکتب و یا بهمان صاحب نظر نگریسته شود،که به سبب آن در پیله ای تئوریک گرفتار شویم و سیالیت اندیشه را زیر آوار نظریات همان فلان یا بهمان مذکور مدفون سازیم ؛
صدالبته کسی منکراستفاده و بهره جستن از سیر تفکر و اندیشه صاحبنظران،حال درهر مبحث و قالبی نیست که به قولی اندیشه، واجد ویژگی انباشتی ست اما نکته ی قابل تامل این است که عمدتاً قشر پژوهشگر ما الالخصوص در علوم انسانی صرفاً راوی نظرات این وآن است و از اندیشه و نوآوری خود پژوهشگر خبری نیست.(حال این موضوع بماند که این نظرات چقدر با فرهنگ وارزشهای جامعه متبوع خود محقق هماهنگی و قرابت دارد)بگذریم...
در تحلیل هر مبحثی باید به چگونگی،اهداف پیدایش و سیر تکامل آن توجه داشت که بحث رسانه هم از این قاعده مستثنی نیست.
اصل پیدایش رسانه آگاهی بخشی بود از آن زمان که در جنگ های جهانی دولت ها از طریق رادیوهای دو موج خبر از پیروزی یا شکست نیروهای خودی و پیشروی دشمن!را به ملت شان اعلام میکردند، تا به امروز که اینترنت و مشتقات آن به میدان آمده اند.اما موضوع از آنجا تراژیک میشود که رسانه ماسوای آگاهی بخشی وظیفه سرگرم کردن انسانها را نیز برعهده گرفت.
این سرگرمی دو بُعد داشت، بُعد اول در حوزه ی تفریح و آسایش قرار میگرفت و بُعد دوم در حوزه ی سیاست؛که هر دو جنبه این قضیه در نهایت به کاهلی خردورزی انسان به احوال خویش مدد رساند،اولی به رسم عادت تاریخی انسان برای دلمشغولی به لهو و دومی که مجال حکومت بر مردم را برای حاکمان مهیا می ساخت.
رسانه به عنوان ابزاری برای آگاهی که میبایست مدد رسان و تعالی بخش اندیشه انسان می شد رهزن راه شد! شاهد عینی این مدعا زمانی مشخص میشود که به عنوان مثال ثقل کلمات جستجو شده در اینترنت مورد بررسی قرار گیرد!و یا از تعداد سایت ها و وبلاگ های .... اطلاع حاصل کرد ودر بُعد جهانی از هزینه و بودجه های آنچنانی سازمان های مربوطه! برای حفظ وتلاش برای افزایش این قبیل سایت ها باخبر شد.
نکته دیگر که از مورد اول دردناک تر است بحث عوض شدن سلیقه و ساحت فکری مخاطب است که اگر مثلاً شما قصد انتقال یک مفهوم اخلاقی و انسانی را به مخاطب داشته باشید باید از زاویه مخاطب به موضوع نگاه کنید و معانی و مفاهیم را آنقدر تنزل دهید که چیزی از اصالت آن مفاهیم باقی نمی ماند که نمود آن را به وضوح میتوان در سریال سازی رسانه ملی خودمان دید.
در حوزه خبر و تحلیل سیاسی هم داستان به همین گونه است در بُعد جهانی بنا به آرای بسیاری از صاحبنظران متعهد و مستقل، رسانه های جمعی پر نفوذ و قدرتمند در خدمت ثبات بخشی به نظام سرمایه داری اند که در چند مدت اخیرهم در بسیاری از مقاله ها و حتی برنامه های مستند تلویزیونی بدان پرداخته شده است که در این مقال نمی گنجد؛ بحث ما بر آن است که ما چه میکنیم؟و رسانه های ما چگونه عمل میکنند؟مایی که داعیه اخلاق و کرامت انسانی وبسیاری از مفاهیم ارزشی دیگر را داریم.
چگونه مخاطب را جذب میکنیم؛ با استفاده از تکنیک ها وترفند های طرف مقابل؟ که همواره به خاطر نادیده گرفتن اخلاق و... در ذم آنها نطق میکنیم ؛به نظر میرسد که این شرایط پارادوکسیکال بین ایده وعقیده ،و عین و فعل ما آسیبش دو چندان خواهد بود چرا که ما هم با تبصره! راه طرف مقابل را میرویم و هم آن معانی اصیل را که از آن دَم میزنیم،با این عملکرد لوث خواهیم کرد.
محمّد پوراسمعیلی


همچنین مشاهده کنید