جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


فرهنگ غر زدن


فرهنگ غر زدن
قدیم ترها مد بود؛ اینکه در هر مساله ای ژست روشنفکرانه به خود بگیری و با تصور نگاهی بالاتر از سطح فهم همه، به زمین و زمان گیر بدهی و غر بزنی و چونان کودکی بهانه گیر نق نق کنی! و البته که از غر زدن به اصل حکومت برسی و ناتوانی دولت و ...حالا اما این داستان نه تنها دمده نشده بلکه اتفاقا در بورس رفتار و گفتار و نوشتار جمعی از همکاران خودمان قرار گرفته و کم کم دارد به فرهنگی نوین(!) در روزنامه نگاری تبدیل می شود.
همه می دانند که وظیفه روزنامه نگار و یا منتقد تقدیر از ساخته شدن یک کارخانه و یا هورا کشیدن برای افتتاح یک واحد صنعتی نیست ولیکن دیدن تمامی زوایا و نگاهی جامع به موضوعات و پدیده ها رسالت اصلی اوست؛ در بحث نقد هم شاید اصلی ترین وظیفه یک روزنامه نگار همین نگاه جامع باشد که «انصاف» جان مایه اصلی چنین نگاهی است. در روزهایی که بیست و هفتمین جشن سینمای ایران برگزارشد نمایندگان رسانه ها در مطبوعات خود و البته ویژه نامه های جشنواره ای به صورت روزانه و گاه خیلی پرکار تر چندین بار در روز قلم بر کاغذ می چرخاندند اما...جدای از اینکه یک فکر نمی تواند در یک روز چند دست غذای خوب برای افکار تشنه و نگاه های حیران در تاریکی سینما تدارک ببیند و همین پرکاری بی جهت، دست پخت های ترش و شور بسیاری را حاصل می کند، باید گفت متاسفانه همکاران عزیز من گاه بیش از حد تصور و انتظار، شورش را در می آورند. مجموع یادداشت ها و حتی جبهه گیری کلی برخی مطبوعات نسبت به جشنواره تنها و تنها یک پیام دارد ـ غرزدن مفرط یا وقتی همه چیز خراب است ـ این اتفاق طوری همه گیر شده که گویی دوستان مطبوعاتی و منتقد ما سالهاست عادت کرده اند فقط عیب و ایرادها را رصد کنند؛ آخر مگر می شود یک جشن با تعدادی فیلم«خوب، بد، زشت» سرشار از ضعف ها و نقص ها باشد؟ گویی کم کم داریم به یک سبک نویسندگی در غرزدن می رسیم، طوریکه حتی دوستانی که برای نخستین بار هم یادداشتی برای جشنواره می نویسند چنان با گارد غرزدن آغاز می کنند که انگار اگر اینگونه شروع نکنند، یادداشتشان یادداشت نیست! البته پیش خودمان بماند آنها که کمتر حرفی برای گفتن دارند، اینگونه شروع می کنند و ختم؛ وگرنه نقد یک فیلم و جریان یک جشنواره و به تبع آن سیاست های فرهنگی دولت هیچگاه از دریچه بوی ساندویچ و صندلی و نور سینما و...نقد نمی شود.
برای مثال آیا بخش بین الملل جشنواره و فیلم های خوبش جای چند خط نوشتن و تقدیر از برگزارکنندگان جشنواره را نداشت؟ شاید سپاس گزاری با ژست منتقدانه همخوانی ندارد؟ شاید افت شخصیت است که یک روز در میان یک یادداشت چند خطی هم لبخند رضایت را از نوک قلم روی کاغذ بچسبانند؟ شاید هم جماعت هنرمند ـ حالا...ـ نوشتن چنین یادداشتی را به معنای حکومتی شدن هنرمند و سفارشی نویسی قلمداد می کنند؟! دقت می کنید که چه آسان انصاف به بهانه هنر ذبح می شود؟ شکی نیست که تلاش بچه های جشنواره نوعی «انجام وظیفه» است اما آیا سپاسگزاری از این انجام وظیفه، انجام وظیفه مطبوعاتی نیست؟ آیا نقد یعنی تلخ نویسی و منتقد یعنی غرزدن؟ به این ها اضافه کنید انتقادهایی که هیچ گاه گفته نشد؛ مثلا کسی نگفت چرا تا روز چهارم جشنواره تیزر این دوره آماده و پخش نشد! کسی نگفت سی سالگی انقلاب در کجای جشنواره تعبیه شده بود نکند آن یکی در میان پخش شدن های «سی سال...سی چهره..سی فیلم...» بوده است؟! کسی نگفت چرا باز هم آدم های غیر فرهنگی که در طول عمرشان دو خط هم در حوزه فرهنگ ننوشته اند در سینما مطبوعات چه می کنند؟ کسی نگفت خبرنگار پارلمانی فلان روزنامه و خبرنگار حوزه وزارت دفاع بهمان خبرگزاری در سینمای مطبوعات جشنواره فیلم چه می کند؟! آیا این جماعت منقد و معترض که رسانه های مکتوب را همیشه به خروش و عصبانیت متهم می کنند می توانند بگویند این روزها جز پرخاشگری چه چیزی داشته اند؟ حالا شاید رابطه معکوس مردم و مطبوعات بهتر برایتان حل شود...شاید هم داستان رودربایستی است چرا که چون شما نسبت به همه چیز گارد گرفته اید باید خوبی ها را ندید بگیرید...و فقط تیرباران کنید با واژه هاتان که رنگ نقد بر آن پاشیده اید اما بیشتر عصبانیت است و دیگر هیچ؛ گیر دادن به بازرسی و صندلی ها و نشست ها و عکاس ها و ساندویچ ها و...
راستی بعد از غرزدن، «متلک پرانی» هم کم کم دارد به یک فرهنگ تبدیل می شود، هنری(!) که در فیلم ها و تئاترهای جشنواره های فجر امسال به وضوح دیده می شد...
امیدوارم به نوبه خود و رسانه ام توانسته باشم از آنها که از هفت صبح تا ساعتی پس از نیمه شب در سینما فلسطین و سایر سینماهای جشنواره، زندگی می کنند و گاه حتی یک سکانس از بهترین های جشنواره را هم نمی بینند، سپاسگزاری کرده باشم؛ به جای یادداشت های روزانه و عصرانه و شبانه ای که دارد غرزدن را به گفتمانی برای نقد تبدیل می کند و نه حرف زدن را.
محسن حدادی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید