پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


تنظیم خانواده


تنظیم خانواده
انقلاب ۵۷ زنان را از خانه به خیابان آورد. روستاییان را که پیش از آن با برنامه های دولتی به سوی شهرها روانه شده بودند با سرعت بیشتری به شهرهای بزرگ رساند. بر تعداد محصلان و سوادآموزان افزود. در گذار مردم ایران به سوی آرمان مردمسالاری و استقلال و هویت دینی و ملی، سنت و تجدد به چالشی بی وقفه درآمدند چالشی که در سیاست، اقتصاد و فرهنگ نمایان شد و از آنجا به نهاد خانواده راه یافت. تنظیم خانواده همچون سایر مظاهر تجدد، موضوعی برای تقابل جریان های عمده اجتماعی شد.
الگوهای زندگی و تنظیم خانواده طی نیم قرن گذشته دستخوش تغییرات زیادی شدند. تلاش های رژیم پهلوی، در برنامه عمرانی چهارم، همچون تاسیس مراکز بهداشت، ایجاد معاونت جمعیت و تنظیم خانواده در وزارت بهداری وقت و قراردادن نیم میلیون زن در سنین باروری تحت پوشش برنامه نتوانست تاثیری زیادی بر گرایش مردم به تنظیم خانواده بگذارد. طی ۱۵ سال بیش از ۱۸۰۰ مرکز بهداشت در کشور تاسیس شد اما دستاوردها بسیار محدود بود. ۲۰ سال تلاش برای تنظیم خانواده در فاصله ۳۷ تا ۵۷ (از تاسیس اولین درمانگاه تنظیم خانواده تا پیروزی انقلاب)، توانست میانگین سنی جمعیت کل کشور را ۲/۰ سال و در شهرها ۴/۰ سال افزایش دهد اما در فاصله ۸ سال پس از انقلاب، میانگین سنی، روند ۱۵ سال قبل را جبران کرد و با افزایش تعداد موالید میانگین سنی جمعیت را به دهه ۳۰ بازگرداند اما این روند با شروع تغییرات اقتصادی و پایان جنگ، یکباره دگرگون شد. در یک کلام باید گفت با شروع برنامه های توسعه اقتصادی، تنظیم خانواده از سیاستی دولتی به رویکردی عمومی بدل شده است. می توان به این پرسش اندیشید که چه اتفاقی افتاد که نرخ رشد جمعیت کشور که در سال ۶۵ حدود ۹/۳ درصد بود در نیمه دهه ۷۰ به ۵/۱ درصد کاهش یافت؟ آیا برنامه های اقتصادی، یگانه عامل موثر در این فرآیند بوده است؟
با پیروزی انقلاب سیاست تنظیم خانواده همچون سایر سیاست های عصر پهلوی از سوی سنت گرایان طرد شد. برخی از دولتمردان این سیاست را طاغوتی تلقی کردند اما با رشد شهرها و افزایش تقاضاهای آموزشی و بهداشتی و گسترش بیکاری، برنامه تنظیم خانواده بار دیگر در دوران دولت سازندگی مورد حمایت قرار گرفت و تا پایان دولت اصلاحات پیگیری شد. طی این دوران مهم ترین تغییرات با رشد آموزش و پرورش و سوادآموزی و افزایش تعداد دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی در شهرهای بزرگ نمایان شد. برنامه های آموزشی و تفاوت های فرهنگی، موثرتر و کارآمدتر به حوزه تنظیم خانواده وارد شدند. گرچه با روی کار آمدن اصولگرایان در دولت نهم این سیاست بار دیگر مورد تجدیدنظر قرار گرفت و به نوعی از خانواده پرفرزند حمایت شد اما فرهنگ جدید نقش اصلی را در تنظیم خانواده ایفا کرد. بسیاری از مقامات دولت نهم و اصولگرایان معتقدند سیاست تنظیم خانواده قابل دفاع نیست.رئیس دولت نهم در سال ۸۶، بر «لزوم کنار گذاشتن سیاست های تنظیم خانواده و کم بودن دو فرزند برای هر خانواده» تاکید کرد و «مریم بهروزی» دبیرکل جامعه زینب درباره «ثواب ازدیاد فرزندان» گفت: «پیغمبر اسلام می گویند به هر میزان که تعداد فرزندان شما بیشتر باشد از ثواب بیشتری در روز قیامت برخوردار خواهید بود بنابراین وقتی روزی را خدا می دهد چه ایرادی دارد که فرزندان بیشتری به دنیا بیایند؟» بهروزی تصریح کرد: «این استراتژی نباید در تهران اجرا شود زیرا این شهر با اضافه جمعیت روبه رو است اما در باقی شهرهای کشور امکان پیاده کردن آن وجود دارد. من هم با افزایش جمعیت موافق هستم البته با ذکر این نکته که باید به موازات رشد جمعیت توان علمی و تکنولوژی خود را نیز افزایش دهیم.» او همچنین افزود: «نظام جمهوری اسلامی از سال ها پیش سیاستی را برای پایین نگه داشتن جمعیت کشور اتخاذ کرد که حتی مورد تقدیر یونسکو هم واقع شد اما در شرایط کنونی به نظر می رسد باید در این سیاست ها تجدیدنظر شود.» اما جامعه ایران و به ویژه جامعه زنان ایران راهی دیگر را انتخاب کرده است.
نرخ شیوع پیشگیری از بارداری از ۹/۴۹ درصد در سال ۶۸، به ۸/۷۳ درصد در سال ۷۹ افزایش یافته است. روش های پیشگیری نیز به همین ترتیب متنوع شده اند. در ۳۰ سال گذشته، قرص های پیشگیری، آی یو دی، کاندوم، آمپول، بستن لوله و وازکتومی بدون جراحی توسعه یافته اند. چه دلایلی موجب شده است «تنظیم خانواده» به عنوان یک امر عمومی پذیرفته شود؟ به رغم تلاش ها و برنامه ریزی دولتی و صرف بودجه های کلان، سیاست های جمعیتی در هند، آفریقای مرکزی و در همسایگی ما (پاکستان) موفق نبوده است اما در ایران، نرخ رشد جمعیت در فاصله دو برنامه پنج ساله، حدود ۶۱ درصد کاهش یافته است. مطالعات میدانی نشان می دهد اصل تنظیم خانواده از حوزه دولت به حوزه عمومی انتقال یافته است. فشارهای اقتصادی به ویژه بر طبقات متوسط شهری رشد نرخ شهرنشینی و تغییر الگوهای فرهنگی و همچنین افزایش سطح تحصیلات موجب شده است سیاست تنظیم خانواده، از منظر تنظیم اقتصاد خانواده و آینده فرزندان مورد توجه عموم مردم قرار گیرد اما نباید نسبت به نقش اجتماعی زنان در این فرآیند بی توجهی کرد. با گسترش شهرنشینی، سواد و مشارکت اقتصادی زنان در خانواده،تنظیم خانواده به امری معقول و پذیرفته شده تبدیل شده است. بسیاری از زنان که به طور سنتی از مسوولیت اقتصاد خانواده فارغ بودند در دوران جدید،مسوولیت تحصیل کودکان و تنظیم مخارج خانه را بر عهده گرفتند. از این رو در دهه ۷۰ بیشترین استقبال از سیاست های تنظیم خانواده از سوی زنان صورت گرفته است. مردان با تاخیری ۱۰ ساله به واسطه معضلات اقتصادی و فشار خانواده به سیاست های تنظیم خانواده پیوستند. در هر صورت، سیاست تنظیم خانواده به عنوان نماد «عقلانیت و آینده نگری» در گفت وگوهای عمومی جامعه ترویج شد. گرچه سنت های فرهنگی به ویژه در جوامع روستایی و شهرهای کوچک، همچنان در برابر سیاست های تنظیم خانواده مقاومت می کند اما مدرنیته با تلاش قشرهایی از زنان به درون خانواده ها راه یافت. مطالعات فرهنگی درباره مجالس خانگی زنان بیانگر این واقعیت است که مجالس خانگی زنان (اعم از سنتی و مدرن) در فرآیند تنظیم خانواده موثر بوده است.انقلاب اسلامی گرچه طیفی از زنان به ظاهر مدرن را طرد کرد اما توانست بخشی از زنان سنتی را از خلوت خانه، و آشپزخانه به حوزه عمومی بکشاند.تنظیم خانواده نیز به عنوان یکی از مظاهر تجدد در پایین ترین لایه های اجتماعی و در سنتی ترین حوزه های اجتماعی هم نفوذ کرده است.
پریماه محمدی
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید