جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

سخنانی که پایه گذار حکومت شد


سخنانی که پایه گذار حکومت شد
مقاله آقای جواد نوری المالکی، نخست وزیر کنونی عراق در کتاب «ثوره الفقهیه و دولته» تألیف آقای حمید حلمی زاده، چاپ ۲۰۰۳ دمشق، منتشر شده است که تقدیم خوانندگان می شود.
جنبش سیاسی یکی از برجسته ترین راهکارهای اقدام سیاسی به شمار می آید که تمامی توجهات حزب و جنبش و شخص واهداف آن که برایش مجاهدت می کند بر آن استوار است، و موفقیت راهکار سیاسی و سلامتی و دور ماندن آن از هرگونه عیب و واقع بینی و هماهنگی آن با مشخصه های زندگی ملت و پایه های اندیشه و اعتقادات و آرزوها و رنجهایی که انقلاب به دنبال آن مردم و جنبش آنان را در مسیر درست وصحیح قرار داده وتنها زمان وادامه جنبش و استوار ماندن آن است که فاصله آن را تا پیروزی فاصله انداخته است.
به هنگام سخن درباره راهکاری که امام خمینی (رض) ومردمش به وسیله آن به کرانه پیروزی بی سابقه قرن بیستم رسیدند، می توانیم به تنها تجربه بی همتا دست یابیم که توانست مضامین وشعارها و اندیشه هایی دست یابیم که دهه ها سخنرانی در مناسبتهای گوناگون آن را دربر گرفت. پیش از سخن درباره واژه هایی که سخنرانی های امام خمینی(رض) آن را دربر گرفت، به حقیقتی اشاره می کنیم که با افتخار در باره امام خمینی (رض) به ثبت رسیده وآن این است که وی توانست با سخنان خود در صحنه، در مرحله بسیج ملت ایران، حالتی واقع بینانه ببخشد و در نتیجه بر تحکیم وگسترش روحیه انقلابی مردم افزایش دهد و هنگامی که با عبور از پل انقلاب به دستیابی به حکومت و شعارهای آن رسید، بسیاری از ناظران سیاسی در جهان گمان کردند که امام در مدرنیزه کردن شعار حکومت و پشت سر نهادن مرحله انقلاب با شکست روبه رو خواهد شد، چه شعار انقلابی در بسیاری از نمایه های آن با انقلاب و حکومت متفاوت است.
اما امام خمینی (رض) ثابت کرد که توان بسیار بالایی در مدرنیزه کردن شعار انقلابی هماهنگ با خط حکومت انقلابی در اختیار دارد، که توانست آرمان انقلابی خود را از طریق اقدامات حکومتی نگه دارد و در عین حالی که به دور از آن شعارهایی که انقلاب برای ماندن در صحنه بدان نیاز داشت، رهنمودهای سیاسی توانمندی برای کنترل عملکرد آن در دو مرحله انقلاب وحکومت با توجه به ارزشهای والا و هدفهای با عظمت آن در اختیار داشت.
امام خمینی (رض) با توجه به جدیت زودهنگامی که از خود در شناخت جوانان و شور و شناخت آنان درباره جامعه نشان داد، توانست ویژگیهای ملت خود را در زمینه ایثار واز خودگذشتگی و پیروزی و موفقیت وهمچنین ناکامی های جامعه خود را دریابد ضمن آن که با ویژگیهای حکومت شاه و نهادها ونقاط قوت و ضعف آن آشنا شود که در نتیجه رهنمودهای وی بسیار زودهنگام مطرح گردید و حرکت وی بر اساس یک روش هماهنگ صورت گرفت که درستی شناخت و بیداری وی درباره رویدادها و ناهمگونی های پیرامون خود را به اثبات رساند که در نتیجه یک حرکت زود هنگام و جهشی بر اساس یک روش همگون و متناسب به وجود آمد که قدرت و توان تشخیص و بیداری در برابر آنچه که پیرامون خود می گذرد را به اثبات رساند و در نتیجه یک حرکت فزاینده ای به وجود آمد که به رویداد ۱۹۶۳ انجامید و به دنبال آن امام به خارج از ایران تبعید گردید و در نهایت به اقامت در نجف اشرف منتهی شد. بنابر این نمایان می شود که امام راه خود را کنار نگذارد تا بار دیگر آن را از نو آغاز کند، بلکه آن را از همان جایی که در سال ۱۹۶۳ بدان رسیده بود، ادامه داد.
در اینجا ویژگی خاص راهکارامام مطرح می گردد که همان خالی بودن آن از هرگونه جای رخنه است که در حقیقت اوج جوانی انقلاب و پیوند اجزای آن در یک روند تصاعدی بود که تمامی درها را به روی اندیشه های ضعیف و واپسگرا و ناتوان بست.
در اینجا می توانیم بعضی از واژه های راهکار سیاسی انقلابی امام را برگرفته از میان قرائت سریع بعضی از سخنرانی هایش مطرح کنیم:
۱)سخنرانی بسیج کننده، شعار را در بر می گیرد تا به مخاطبین خود اشاره کند که در برابر نبردی هستند طولانی وآنها را بر اساس الگوهای سلف صالح که در نبردها و انقلابهای خود به کار گرفتند برای شرکت در آن بسیج می کند تا بفهماند که در امتداد آن سلف ودر راه حق مطلق قرار دارند، امام در تجربه امام حسین (ع) بهترین نمونه والگو را با شعار ( کل أرض کربلاء وکل یوم عاشورا) یافت.
سخنرانی های بسیجی امام به گونه ای سهل وممتنع بود چون در واژه هایش به گونه ای آسان بود که حتی کارگران وکشاورزان به آسانی می توانستند آن را درک نمایند و ممتنع بود چون سرچشمه گرفته از تجربه و دانایی و خرد بود که هیچکس نمی توانست با آن همسویی کند مگر تحصیلکرده ای که همان ویژگیها را داشته باشد.
۲) سخنرانی های مردمی که در متن و محتوای آن مسائل مختلف مردمی را از هر قشر و طبقه مطرح می کند و تمامی نیازهای وی را مورد بررسی قرار می دهد تا آنجایی که هر ایرانی بلکه هر مسلمان احساس می کرد گویی سخنان امام در ارتباط با اوست و وی را به کوشش دعوت می نماید وبرای جهاد در راه اسلام بسیج می کند و از جمله سخنان امام خطاب به عموم مردم: «ای مسلمانان مؤمن به حقیقت اسلام، برخیزید و صفهای خود را زیر پرچم توحید و در سایه تعالیم اسلام وحدت بخشید و دست ابر قدرتهای خائن را از کشورهایتان وثروتهای فراوانتان قطع کنید و عظمت اسلام را بازگردانید واز اختلاف و هوای نفس بپرهیزید که شما همه چیز در اختیار دارید»(۱)‎/ و روشن است که این سخنان تا چه اندازه برای تمامی مسلمانان باسواد وبیسواد بطور یکسان دربرگیرنده است.چون بخشهای آن از واقعیت موجود در جامعه سرچشمه گرفته و مورد نیاز همه می باشدواگر فرصتی می بود همراه این متن بحث ومطالعه بسیار وسیع و دربرگیرنده مطرح می نمودیم.
۳) صداقت و صراحت گویی وشجاعت، امام خمینی (رض) با صداقت و صراحت گویی و روشنی که در سخنانش داشت، سیاستهای همه رهبران جهان و تعامل آنان با ملتهایشان را پشت سرگذارد و آینه تمام نمای حقیقی بود که آن واقعیتی را منعکس می کرد که مردم به هنگام گرفتاری بدان پناه می بردند، صراحت امام همانند شمشیر برانی بود که با هیچکس تعارف نداشت و با احساسات، با کسی رفتار نمی نمود، او زبان سخنگوی حقیقت با مردمش بود که با شجاعت با آنان سخن می گفت و مردم سخنانش را می پذیرفتند و برای تشخیص درمان به سوی وی می شتافتند چون هیچگونه پنهانکاری خطرناک در کارش نبود و موضعگیری هایش بسیار روشن و به دور از هرگونه پوشش می نمود که بطور معمول تردید را میان رهبران و ملتهایشان به دنبال داشته باشد. امام(رض) شجاعت خود را، چنین بیان می کرد: «هیچگاه ترس به دلم راه نیافت.» و این شجاعت امام همه آنانی را که به همراهش برای بازگشت به ایران در هواپیما بودند بر انگیخت. درحالی که احتمال از میان رفتن وی مطرح بود و آنان هیچگونه افزایش ضربان قلب امام را ملاحظه نکردند و وی با آرامش در هواپیمای مرگ احتمالی به خواب رفت، اما در رویارویی با حکومت پهلوی وی از هیچ چیز ترس و واهمه نداشت واز قدرت آن و کسانی که از آن طرفداری می کنند ترسی به خود راه نداد و هرگاه فرصتی پیش می آمد آسمان را برایش مه آلود می کرد و چشمان ملت ایران را دربرابر حقایق فساد آن دوران روشن می نمود و در این راه نه زندان ونه اعدام و نه تبعید ونه حتی خونها، وی را از ادامه راه باز نداشت. و او همچنانکه در وجودش محبت داشت، در پشتیبانی از انقلاب وادامه راه آن تا پیروزی نهایی،استوار و شجاع بود. هنگامی که بعضی از رهبران انقلاب در داخل به وی اطلاع دادند که بهتر است تظاهرات متوقف شود چون خونهای بسیاری ریخته شده است، اما در آن هنگام در فرانسه بود وهمچنین هنگامی که بعضی از مراجع دچار عقب نشینی در موضعگیریهای خود شدند و به شعارهای اصلاح طلبانه اکتفا کردند تا خود را از بن بست نجات دهند، امام همچنان بر رد هرگونه اصلاحات اصرارنمود وتأکید کرد که هدف نهایی سرنگون کردن خاندان پهلوی و برقراری حکومت الله است.
۴) فراگیری وگستردگی افقی که امام در لابلای آن حرکت می کرد چه این که تنها در محدوده ایران نمی اندیشید و رویارویی ها وی را از مسائل مسلمانان بازنداشت و سخنرانی هایش تنها خطاب به یک قشر و منحصر به یک گونه از سخنان نبود و این یک ویژگی مردی با اندیشه های باز و روشن ومسئولیت پذیری متناسب با فاجعه ای که بر مسلمانان در سراسر جهان می گذشت و این فراگیری راه را در برابر امام خمینی (رض ) باز گذارد تا پایه های روابط را با ملتهای مسلمان که وقتی در سخنان امام گرمی احساس مسئولیت در برابر مسائل خود یافتند، دلهایشان را برای سخنانش باز کرده بودند، تحکیم بخشد و از جمله این سخنان فراگیر: «مشکل مسلمانان تنها مشکل بیت المقدس نیست، چون این فقط یکی از مشکلات مسلمانان است. مگر پاکستان از مشکلات مسلمانان نیست مگر ترکیه از مشکلات مسلمانان نمی باشد باید با دقت درباره ریشه های این مشکلات که همه مسلمانان را فراگرفته است، بیندیشیم و راه حلهایی برای آنها پیدا کنیم»(۲)‎/ و در سخنان دیگری امام (رض) فرمودند:» بدانید که ما در جنگ با عراق نیستیم چون ملت عراق از انقلاب اسلامی ما پشتیبانی می کند، ما با امریکا در نبرد هستیم و امروزه دست امریکا در حکومت عراق مجسم شده است»(۳)
۵) از میان برداشتن دیوار سکوتی که بر حوزه علمیه حاکم بود و شکستن دیوار ترس که سیاست سرکوب و قلع و قمع آن را برقرار کرده بود و در عین حال حوزه می دانست هرچه ضخامت این دیوار بیشتر باشد باید برای از میان برداشتن آن بیشتر وگسترده تر اقدام کرد چون این جنبش با بودن این دیوار وسکوت مردم نمی تواند به فعالیت بپردازد وبا گسترش پدیده رویارویی جرأت مردم علیه نظام بیشترشد و امام در سخنانش و موضعگیریهایش مردم را به گسترش مخالفت با رژیم تشویق می کرد. و اگرچه پیامهای نخستین در ایجاد پدیده رویارویی موفق نبود اما تکرار پیامهای امام همچنانکه معمول شده بود، پدیده ترس را از میان برداشت. همچنانکه قبلا دیوار سکوت وترس را از میان برداشته بود. امام در یک سخنرانی در ۱۹۸۱‎/۱۱‎/۲۶ خطاب به ملت خود وملل جهان اسلام فرمودند: «آنچه را که می خواهم بر آن تأکید کنم آنست آنچه را گفته می شود نمی توان با ابر قدرتها مواجهه کرد را از سرتان بیرون کنید و بر این کار مصمم شوید خواهید توانست چون خداوند از شما پشتیبانی و حمایت می کند، آنچه که مزدوران استعمار شایع می کنند که شما نمی توانید بدون حمایت یکی از ابرقدرتها زندگی کنید همه اش صد درصد دروغ و اشتباه است. بر پای خود با قوت و قدرت بایستید و با خدا باشید و سعی کنید پیش از هر چیزی انسانی ترقی کنید، آنوقت خدا به کمک خواهد شتافت.»
در اینجا می توان با اطمینان گفت که واژه های سخنان امام را بسیاری از رهبران می توانند مطرح کنند وشاید زیباتر و با بیانی رساتر ومنطقی قوی تر عنوان نمایند ولی نمی توانیم با آن واژه ها موفقیتی را به دست آوریم مگر این که دو موضوع را در نظر داشته باشیم.
نخست، صداقت با نفس و ملت به دور از هرگونه دورویی و فریبکاری وگمراهی که در این صورت همه چیز فقط برای دستیابی به قدرت خواهد بود. دوم، اعتماد به خداوند و پیروزی و توکل بر او و معامله با رویدادها بر اساس تقبل مسئولیت شرعی به دور از در نظر گرفتن قدرت وحکومت ومسئله را به پشتیبانی خداوند واگذار کردن و امام هنگامی که بعضی از خبرنگاران بر او خرده گرفتند و گفتند که شما می خواهید حکومتی رابر پا کنید ولی نه دولتی از شما حمایت می کند ونه حزبی ونه نیروی نظامی، و امام در پاسخ سخنی فرمودند که برای همه جهانیان به عنوان درس باقی ماند: «من وظیفه ای دارم همچنانکه وظیفه نماز را برعهده دارم واما پیروزی از سوی خداست.»
۶) گرد آوردن اصالت در عملکرد و مدرنیسم در روش واین معادله سخنرانی سیاسی است که به دشواری می توان تمامی جنبه های آن را یکجا دربر گرفت و چه بسا رهبران سیاسی بودند که در یک طرف معادله قرار گرفتند که چهره ای از گذشته را در شکل و محتوای علمی در اختیار داشتند و یا انعکاسی از واقعیت موجود همراه دوری کامل از گذشته را به همراه داشتند که حالت روحی و شتاب پیگیری را درپی داشتند اما برنامه ای ساکن وبدون تحرک وجوشش که بر اساس داده های گذشته استوار است و نمی تواند واقعیت موجود را پشت سر بگذارد و یا ارتباط با عمق شگفتی برانگیز آن را درک نمایند وبه بهانه همسویی با پیشرفت و زمانه تنها به دنبال اندیشه ها و افکار وارداتی باشد.
امام خمینی (ره) مرجعی بود که روش سنتی مرجعیت را در عملکرد و روش و ابزارها دنبال می کرد و به سلف صالح در این زمینه و حتی دربرنامه درسی خود بر فقه و علومی که از حوزه علمیه و از بزرگان مکتب اهل بیت(ع) همانند جواهری و انصاری و قبل از آنها شیخ طوسی به ارث برده بود تکیه می کرد، اما تمامی این سنت های حوزوی، وی را از چشم دوختن به تجدد طلبی در نقش مرجعیت و وظایف آن و احیای جنبه هایی که در اجرا آن را کنار می گذارد، دور نکرد و مهمترین برجستگی که وی در عملکرد مرجعیت وحوزه افزود، وارد کردن آن در صحنه نبرد سیاسی بود که بر ضرورت برپایی حکومت اسلامی بود که آن را یکی از مهمترین وظایف می شمرد بخصوص که دیگر وظایف دینی با آن حفظ و نگهداری می شود. و فراتر از آن نیز رفت وآن هنگامی بود که بر فعالیت جنبش اسلامی به عنوان یکی از روشهای بسیج وآماده سازی کادرهای جامعه اسلامی تکیه داشت که سعی می کرد در روند رویارویی، خود را بر دیگران تحمیل کند و حزب جمهوری اسلامی یک صیغه خاص در اسم ومحتوی بود که حوزه آن را مخالف با اسلام و یک صیغه غربی وارداتی می دانست، همچنانکه سیاست را مخالف با ارزشها و اخلاق می شمردند.
پوشیده نیست که این حزب مورد توجه امام خمینی (رض) قرار داشت و برجسته ترین شاگردان امام ومردان انقلاب از مؤسسان این حزب بودند از جمله کمیته مرکزی آن بود از جمله آیت الله سیدعلی خامنه ای و حجت الاسلام رفسنجانی و آقای باهنر و دبیر کل حزب به هنگام تأسیس شهید محمد حسین بهشتی که با واژه هایی بر وفاداری به امام سخن می گفت که بسیاری از پیروان روش سنتی آن را درک نمی کردند از جمله این که می گفت حزب پرستشگاه من است که البته مقصود وی این بود که حزب ابزار و وسیله ای از وسایل خداوندی برای تقرب به خداوند است و از طریق آن می توان مفهوم طاعت وعبادت را محقق نمود.
امام خمینی (رض) هنگامی که رهبران یک حزب را به حضور پذیرفت، پشتیبانی خود را از مفاهیم امروزین حزبی مورد تأکید قرار داد و بر اهمیت به کار بستن نهایت کوشش تشویق کرد و این که زمان برای حرکت آنان مناسب است چون امت آماده فعالیت سیاسی وحزبی است و این آمادگی در برابر دوران و زمانه به برنامه امام در حرکت و دربرگرفتن و نرمش در برخورد خطرات و نیز پشت سر گذاردن موانع در چارچوب سیاست باز، قدرت بخشید که می تواند نوعی از خطر برای خط انقلاب وحکومت به شمار آید.
با وجود جدیت و ایستادگی که دشمنانش را با آن می ترساند، امام ازیک قدرت برتر در تعامل با نرمش برخوردار بود وفرموده حضرت علی (ع): «آنچنان نرم مباش که فشرده ات کنند ونه خشک باش که شکسته شوی.» واین همان معادله ای است که در طول زندگی بدان پایبند بود وبرای اشخاص بعد از خود و مسئولان دولتی به عنوان برنامه ارثیه بر جای گذارد و در موضعگیریهای سیاسی آنچنان نرم نبود که دشمن بتواند وی را شکست دهد و همچنین خشک نبود که رویدادهایی بتوانند دریک مقطع زمانی مشخص، وی را ناکام کنند و هر دو موضعگیری در چارچوب مصالح عالیه مملکتی و وظایف بایسته قرار می گیرد که اگر جای نرمش داشت که همانا موقعیت شرعی است و در صورتی که نیازمند قدرت و سختی بود همان موضعگیری است که باید صورت می گرفت. در این زمینه دو مورد شاهد بر نرمش و شدت عمل وجود دارد که می توان به عنوان مثال مطرح کرد: نخست، موافقت امام با توقف جنگ تحمیلی رژیم صدامی علیه جمهوری اسلامی ایران و تنش عصبی که این موافقت بدنبال داشت و هیچکس از رهبران جهان در جنگ هایشان نمی توانند چنین فشارهایی را متحمل شوند چون در واژه های آنان به معنی شکست می باشد و میهن آنها را با مشکلات و دشواری ها روبه رو می سازد بخصوص که توان رویارویی شخصی با ناراحتی و مشکلات را ندارند. امام (رض) جمله معروف و به یاد ماندنی دارد «جام زهر را سرکشیدم»(۴) و می توانست این جام را سرنکشد و بگذارد ایران با توطئه های استکبار و سرسپردگان آن روبه رو شود وملت ایران غرق در دریای نابودی و خرابی گردد.
شاهد دیگر فتوای مشهور امام (رض) درباره سلمان رشدی است که با وجود تمامی مشکلات و توطئه هایی که درپشت سر او قرار گرفته بود برآن اصرار ورزید ویک بسیج اسلامی را بوجود آورد که بوسیله آن تمامی احساسات مسلمانان را علیه اهانتی که مقدسات اسلامی را با آن روبه رو کرد، برانگیخت. در عمل آن فتوای جنجالی در جهان چنان موضعگیریها و فتواهایی را برانگیخت که نمی توانیم آن را بازتاب تجاوز علیه مقدسات اسلامی بدانیم در حالیکه اعتماد بنفس امت را بدان بازگرداند و آن را برانگیخت تا موضعگیریهای مناسب با اینگونه تجاوزات را در پیش بگیرد ومسلمانان بیهوش بمانند و نتوانند واکنشی از خود نشان دهند و با وجود آن که مقدسات آنان را زندگیشان را تحت تأثیر قرار می دهد مورد حمله قرار داده بود.
در مکان های دیگری حضرت امام (رضوان الله علیه) به سخنان امیر المؤمنین حضرت علی (ع) تأکید داردکه فرموده است: «به خداوند سوگند که معاویه زیرک تر از من نمی باشد ولی او خیانتکار و فاجر است و اگر خیانت نزد من منفور نبود من خیانتکار ترین انسانها بودم « و البته خیانت برای کسانیکه طرفدار خیانت هستند و می خواهند به ارزشهای اخلاقی انسانها که همان برنامه عرفان اخلاقی است در زندگیشان وفادار بمانند و همان برنامه تربیتی اهل بیت (ع) را ادامه دهند. وی می توانست کمترین را در اختیار آنان بگذارد تا استکبار از آن راضی باشد ودر عوض، خود بیشترین را از آنها بدست آورد تا از خودگذشتگی ها دوری بجوید ولی وی در سخنانش از موضع مسئولیت در تربیت امت و دگرگونی بسیاری از نشانه های زندگی آن به حرکت در می آمد که از زمانهای گذشته آن را به ارث برده اند و در نتیجه عوامل خیانت و وفا، درستی و نادرستی در آن مخلوط گردید. و از اینجا هرکس که در برابر روند تغییر و اصلاح نفس قد علم کند باید در نهایت دقت و ثبات در سخنان و رفتار خود باشد چون خود را در موضع پیروی کردن دیگران از او بخصوص امت از او قرار می دهد بدون این که هیچگونه آزمایشی در دوران پیروزی و قدرت صورت بگیرد. و امام (رض) نمی خواست در سخنانش مردم را در آنچه که باید در اختیار بگیرند ویا کنار بگذارند و آنچه که پذیرفتنی و ناپذیرفتنی است،با حیرت روبه رو کند.بخصوص که عامه مردم توان جدا سازی این موارد را ندارند.
۷) یکی از برجسته ترین صفاتی که قدرت رهبر باید بدان آراسته گردد همانا بیداری دقیق از تمامی ابعاد و جزئیات نبرد تمدن که موانعی را بر سر راه دستیابی به هدف را تشکیل می دهد و می توان تحت این تیتر تمامی جملاتی که حالت دشمن وهدفها و روشهای او و ابزار به کارگرفته اش در تحمیل خواسته اش بر دیگران را نمایان می کند و ضعف و سرازیری که یک نبرد قدرت می تواند از طریق انتقال جابه جا شود و نادانی درباره تمامی این آرمانها رهبر را وا می دارد بدون احساس وتصمیم گیری حرکت کند ونداند که چه باید کرد وچه نباید و چه باید مردم بدانند ویا ندانند.
امام خمینی (رض) در مرحله احساس به وجوب حمایت اسلام از خطر استکبار و حمایت مسلمانان از غارتگری و زورگویی، از درجه بالایی از بیداری سیاسی و دانستن واژه های نبرد در عمق استراتژیک آن که آنها را به حرکت درمی آورد و در مرحله ظاهری و قشری نبرد متوقف نشد و نبرد را به مواضع و ریشه های شایسته اش بازگرداند از جمله با شعارها اصول نبرد را زنده کرد که قرآن کریم آن را نبرد و کشمکش میان مستکبران و مستضعفان نامید. همچنین در روند بسیج کردن تمامی ارثیه های اسلامی در سطح معنی وتاریخ و تمرین برای مرحله رویارویی با موفقیت روبه رو شد. و نسبت به خطرات تهاجم استکبار وحجم نبرد و ابعاد آن در ارثیه های تاریخی وشرعی در روند پیشروی نیرویی نبود که خطرات چنین عملکردی را نداند.بلکه تا اندازه زیادی در مشخص کردن مرحله ای که می توان این روند ویا دیگری را بکار گیرد با توجه به این که بکارگیری آن در جای دیگر به معنی موفقیت این خط مشی نیست همچنانکه دربرگیرنده شکستهای بسیار و یا این که نبرد دیگری را آماده می سازد که رهبر مشخصات آن را نمی شناسد.
ناظران در برابر پدیده بیداری امام (رض) نسبت به بخشهای کشمکش تمدنها در ابعاد گوناگون در برابر این مردی که چیزی درباره اش نمی دانستند و همواره در حال سفر بود و در اینجا می توان مجموعه ای از فاکتورهای بیدار کننده ای که این بیداری را بوجود آورد مطرح کرد از جمله والایی در تفکر و وفاداری در برابر خداوند و ادامه راه برای پیروزی اسلام و کرنش و از خودگذشتگی و توجه نشان دادن به دین ومسلمانان و احساس فاجعه ای نسبت به اوضاع فوق العاده ای نسبت آنچه که اسلام و مسلمانان با آن روبه رو هستند به گونه ای لایق آنچه که خداوند برایشان خواسته است.
و از اینجا در برابر مسئولیت خود درباره تمامی مسائل مسلمانان آماده بود ومسئله ایران فقط برایش از اهمیت برخوردار نبود و یا بر مسئله قدس و یا عراق برتری نداشت مگر با توجه به توانمندیهای خارجی خود. این توجه باعث شد افقهایی در برابرش گشوده شود و قدرت پیگیری را بر گرفته از تفکر و الهام گرفته از یک آزاد مرد آگاه به وقایع تاریخ و سنتها و نبرد وابزارهایش به وجود آورد.
با پیگیری روند پیکار امام خمینی (رض) در می یابیم که وی یک بازبینی تاریخی از عوامل رشد و از میان رفتن تمدنهای پیشین را آموخت و از آن درسهایی گرفت که توانست به اندازه کافی از آن درسهایی بیاموزد. همچنین نمایان می شود که امام با اهمیت دادن به بعضی موضوعات در سخنرانی های خاص وعام خود نشان داد که وی تمدنها را پایه این مشکلات وفاجعه های جهانی می داند و نبرد کنونی از نبرد گذشته تفاوتی ندارد.
از اینجا در می یابیم که بسیاری از صفت های عملی تمدن در شخصیت امام نهفته بود که بوسیله آن توانست بیداری را منتشر کند و واقعیت های مربوط به تربیت امت را عنوان نماید چون مواد اصلی نبرد، سنگری است که می توان بوسیله آن حمله تمدنها را با شکست روبه رو کرد همچنین پذیرفتن نقد و درخواست از مسئولان در حکومت اسلامی برای پذیرفتن هرگونه نقد و به اجرا گذاردن آن بر اساس ضوابط اخلاقی و شرعی، در نتیجه ایران شاهد آزادی نقد و بیان از طریق مطبوعات همچنین اصل ساختن فرماندهان و معاونان را مورد توجه قرار داد که دارنده صفات تمدن بودند چون بطور جدی و مؤثر در روند موفقیت روند تمدن در زمینه های گوناگون دخالت داشتند واینچنین مجموعه ای از بهترین مسئولان را پیرامون خود داشت واستکبار از آنها در ترس و واهمه بود و به همین علت سعی کرد با فعال کردن عوامل خود آنان را پاکسازی کند و این نشان می داد تا چه اندازه استکبار به خطورت آنها در آینده آگاه شده بودو مهمتر از آن این که امام خمینی (رض) رکن اساسی مسئله کشمکش تمدنها را بر اساس اندیشه و اصول قرار داد تا ارتباط میان این روند وآسمان با توجه به اشاره آیه قرآن کریم: «هرکس که راه مرا در پیش بگیرد گمراه نمی شود و رنج نمی بیند»(*)، قوی و مستحکم باشد.
و سخنان امام که تشکیل یک حکومت را در پی داشت همچنان زمینه ای پربار برای تفکر و دقت کردن و نقد وبررسی می ماند که بحق نمونه ای از یک سخنرانی موفقی است که می توان آن را در کنار سخنرانی های بزرگان رهبران جهان قرار داد که تحولات بزرگ جهان را آفریدند.
پانوشت ها:
(۱) از سخنان امام(ره) در برابر حجاج بیت الله الحرام سال ۱۴۰۰ هـجری (قمری)
(۲) از سخنان امام(ره) در نخستین کنفرانسی که درباره فلسطین در تهران برگزار شد. رمضان ۱۳۹۹ هجری ( قمری )
(۳) پیام امام(ره) برای حجاج بیت الله الحرام در ۱۴۰۰‎/۱۱‎/۲ هجری (قمری)
(۴) از سخنرانی امام(ره) پس از اعلام توقف جنگ تحمیلی عراق بر ایران بر اساس قطعنامه۵۹۸
(*) فمن اتبع هدای فلا یضل و لا یشقی


همچنین مشاهده کنید