شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

رژیم سلطنتی از اول... خلاف حقوق بشر بوده است


رژیم سلطنتی از اول... خلاف حقوق بشر بوده است
با نزدیک شدن ۱۲ بهمن و جدی تر شدن ورود امام به ایران از یک طرف بختیار تمام تلاش خود را برای به تاخیر انداختن ورود ایشان به تهران به کار می بندد. او ضمن اینکه به گفته خودش طی نامه یی، محترمانه از ایشان می خواهد به ایران نیاید، با احضار سفیر فرانسه از وی می خواهد کشور متبوعش، تمام امکاناتش را در جهت متقاعد کردن امام خمینی در به تاخیر انداختن سفرش به ایران به کار ببرد و قبل از آن نیز کارتر رئیس جمهور وقت امریکا از رهبر انقلاب می خواهد چند صباحی را به بختیار وقت بدهد و تهدید می کند که بازگشتش منجر به خونریزی و کشتار می شود. از طرف دیگر نیروهای انقلاب نیز با توجه به نگرانی شان در مورد عدم پذیرش ارتش و همین طور شایعاتی پیرامون امنیت هواپیمای حامل ایشان، خواهان تاخیر در ورود ایشان به ایران بودند. اما امام معتقد بودند؛ «من دیدم که همه ایادی امریکا همه به من فشار می آوردند که شما نروید، من فهمیدم که مصلحت در رفتن است. هر آنچه آنها می خواهند و دوست دارند، عکس همان مصلحت اسلام و مسلمین است.»
در حالی که اعتصابات سراسری، دولت را از مفهوم واقعی آن خارج کرده بود و به گفته قره باغی «... در حقیقت باید گفت چیزی به مفهوم دولت یا قدرت دولتی در مملکت وجود نداشت.» بختیار با مشورت ارتش سرانجام تصمیم خود را مبنی بر باز بودن فرودگاه مهرآباد اعلام کرد. اما واقعیت این بود که فرودگاه و کارکنان هواپیمایی و چه بسا بسیاری از نظامیان مستقر در آن نه فقط تحت اختیار دولت نبودند بلکه هزاران نفر از مردم انقلابی که در بیرون فرودگاه مستقر شده بودند آماده بودند در صورت لزوم ضمن اشغال فرودگاه به کمک پرسنل و حتی نظامیان شاغل در مهرآباد مقدمات فرود امام را مهیا کنند. لذا دولت و ارتش چه می خواستند و چه نمی خواستند هواپیمای امام در فرودگاه مهرآباد می نشست.
● سرانجام هواپیمای حامل رهبر انقلاب ساعت
۳۷/۹ صبح ۱۲ بهمن ۵۷ در میان استقبال بی نظیر و تاریخی مردم ایران در فرودگاه مهرآباد فرود آمد و امام خمینی دست در دست خلبان فرانسوی و در حالی که یارانش او را احاطه کرده بودند پله های هواپیما را طی کرده و پس از ۱۴ سال بر خاک مقدس ایران قدم گذاشتند. تا آن روز تاریخ ایران هرگز تجمعی با آن عظمت به خود ندیده بود. حتی بختیار نیز در مورد این استقبال اینچنین می گوید؛ «در روز ورود او به تهران یعنی ۱۲ بهمن به شهر، جنون مستولی بود و ازدحام جمعیت بیداد می کرد و همین طور قره باغی جمعیت استقبال کننده از ورود امام را شش میلیون نفرتخمین زده است.»
● از فرودگاه تا بهشت زهرا
کمیته استقبال از امام اعلام کرده بود بعد از بیانات ایشان در سالن فرودگاه ، مستقبلین به امام معرفی شوند و سپس گزارش کمیته نفت و کمیته اعتصابات نیز به محضرش ارائه خواهد شد، ولی هجوم مردم به سالن فرودگاه و انتظار مردم در بیرون از آن ، در عمل این برنامه ها را به هم ریخت و کمیته استقبال از امام مجبور شد ایشان را هرچه زودتر به بیرون از فرودگاه منتقل کند. کمیته استقبال از امام از بدو تشکیل ، تمام موارد را برنامه ریزی کرده بود و مهم ترین وظیفه این کمیته حفظ سلامت امام خمینی بود. با آنکه قرار بود در بین راه بهشت زهرا امام در دانشگاه تهران به سخنرانی بپردازند اما به دلیل ازدحام زیاد و غیرقابل پیش بینی بودن مردم مستقیماً به سمت بهشت زهرا رفتند.
● سخنرانی امام در بهشت زهرا
امام خمینی در بین سیل مردم استقبال کننده پس از طی حدود ۳۰ کیلومتر به بهشت زهرا رسیدند و با عرض تسلیت به بازماندگان شهدای انقلاب بعد از ۱۴ سال دوری از ایران در بین مردم ایران اولین سخنرانی شان را شروع کردند. ایشان در ابتدای سخنان شان با اشاره به بی اثر بودن رای و نظر مردم در به قدرت رسیدن رضاشاه، رژیم پهلوی را غیرقانونی می خوانند؛ «ملت هیچ نقشی نداشت در مجلس موسسان، مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند و با زور، وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رای سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود، بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی و خلاف حقوق بشر بوده است.»
ایشان در ادامه با تاکید بر حق تعیین سرنوشت هر جامعه یی با فرض محال بر قانونی بودن آن می گوید؛ «اگر سلطنت رضاشاه را فرض بکنیم که قانونی بوده چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا می کنند، آنها تعیین کنند؟» ایشان در بخشی دیگر از سخنان شان با اشاره به وکلای مجالس ملی و سنا آنها را به دلیل اینکه منتخب واقعی مردم نیستند، غیرقانونی می خواند و در ادامه می گوید؛ «آیا یک ملتی که فریاد می کند که ما این دولت مان، این شاه مان، این مجلس مان برخلاف قوانین است و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشت مان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند در تهران، یک قبرستان هم در جاهای دیگر؟»
امام خمینی در این سخنرانی مهم و راهبردی شان خرابی و ناکارآمدی اقتصاد را از جمله دلایل خیانت محمدرضا پهلوی می دانند؛ «محمدرضا پهلوی این خائن خبیث برای ما رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستان های ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد...» ایشان در ادامه سخنرانی شان که با دست ها و صلوات های مکرر مردم مورد حمایت قرار می گرفت، گفتند؛ «من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم، من دولت تعیین می کنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم، من به واسطه اینکه ملت من را قبول دارد...» و «دولتی که ما می گوییم، دولتی است که متکی به آرای ملت است، متکی به حکم خداست...» و در پایان این سخنرانی نیز ضمن تشکر و قدردانی از ارتشیانی که به ملت پیوسته اند به دیگر ارتشیان و عوامل حکومت شاه می گویند؛ «رها بکنیدغحکومت شاهف، خیال نکنید که اگر رها کردید ما می آییم شما را به دار می زنیم. این چیزهایی است که شما درست کرده اید.»
بعد از پایان سخنرانی امام به وسیله آمبولانس و هلیکوپتر به بیمارستان امام خمینی و از آنجا به منزل آقای کشاورز که از اقوام ایشان بودند رفته و پس از چند ساعت استراحت در ساعات پایانی شب به مدرسه رفاه که توسط کمیته استقبال مهیا شده بود، رفتند و تا پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن در آن مکان اقامت کردند.
مهدی محمودیان
منبع؛
۱- عمادالدین باقی، بررسی انقلاب ایران با درآمدی پیرامون تاریخ معاصر، تهران، نشر سرایی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید