شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

دارالفنون و بیداری فکری ایران


دارالفنون و بیداری فکری ایران
پس از این که میرزا‌تقی‌خان به صدراعظمی ایران برگزیده شد و امیرکبیر نام گرفت، به جای آن‌که به گسترش شهر و برآوردن برج و بارو و برافراشتن کاخ و کوشک بپردازد، در بنیان‌گذاری دارالفنون کوشید. ساختمان بنیاد آموزشی دارالفنون با معماری میرزا رضا مهندس باشی در بخشی از ارگ سلطنتی و زمین‌های پیرامون آن پی‌ریزی و کار ساختن آن از ۱۲۶۶ قمری آغاز شد. کار ساخت و ساز بخش شرقی در ۱۲۶۷ قمری به پایان رسید و در همین سال بود که جان داوود، مترجم اول دولت، برای به خدمت گرفتن آموزگار به دربار امپراتور اتریش فرستاده شد.
آغاز سالهای فرمانروایی دودمان قاجار روزگاری بود که چشم و هم چشمی دولت های استعمارگر انگلیس ، روسیه تزاری و فرانسه بر سر کشورهای خاوری و اسلامی رو به اوج می گذاشت .ایران به حکم ویژگیهای اقتصادی ، سیاسی و جغرافیایی اش در جرگه سرزمین های با اهمیت قرار گرفت.خواه ناخواه به پهنه بازی های سیاست جهانی گام گذاشت و عملا بازیچه نقشه ها ،تاکتیک ها، استرتژیها و معامله های گسترش خواهانه عوامل استکبار جهانی شد.
ایران از نظر استراتژیک و جغرافیایی مهم بود.زیرا در همسایگی عثمانیان و افغانهاو میان هند و انگلیس و دیگر کشور ها ی فزون خواه قرار داشت که چشم طمع به هند دوخته بودند و می خواستند آن را از چنگ رقیب دیرینه خویش در آورند.اکثر مورخان معتقدند که در دوران قاجاریه یکی از تاریکترین دوران تاریخ ایران است.مردم ایران بعد از حمله های مغول وتاتار و کشتارهای آقا محمد خانقاجار و جنگ های طولانی با روسیه در نهایت ضعف به سر می بردندو از آموزش و پرورش جدی بهره مند نبودند. سعی آنها تنها صرف ادامه حیات می شد.در این دوران فعالیت های علمی وفکری به پایین ترین حد رسیده بود.
در این هنگام لزوم آشنایی و فراگیری صنعت ، علوم و فنن جدید موجب شدتا قدم های توسط عباس میرزا و قائم مقام برداشته شود و آن اعزام محصل و کارگر و صنعتگر به ممالک اروپایی بود.
پس از مرگ فتحعلی شاه ، محمد شاه نیز به پیروی از اقدامات پدرش،عباس میرزا، در سال۱۲۱۶ قمریعده ای از جوانان کشور را برای فراگیری علوم و فنون مورد نیاز آن روز به اروپا گسیل نمود .بدین ترتیب اعزام محصلان به اروپا چنان رواج یافتکه برخی از اعیان و اشراف نیز به خرج خود فرزندان خود را برای کسب دانش و علوم و فنون به خارج از کشور اعزام کردند.
با اعزام این افراد که اکثرا از اعیان و اشراف بودند،به تدریج علوم و فنون غربی د رایران رواج یافت.این حرکت ، نیاز و وابستگی به غرب را کاهش ندادو وابستگی فرهنگی را در میان دربار و اشرافیان ایجاد کرد.این جوانان که با تحمیل هزینه های سنگین بر دولت به خارج اعزام می شدند،در بازگشت از فرنگ یا مهارت چندانی نیاموخته بودند یاآنچه را آموخته بودند در ایران به کار نمی آمد.در مقابل به دلیل آشنایی اندک با نگرشها و طرز زندگی غربی شیفته اروپا شدند.
گسترش روابط ایران با اروپا و دخالت قدرت های استعماری آن روزگار در ایران باعث گسترش سفرهای سیاحتی و تفریحی به اروپا شد.اولین بازدید کنندگان از کشورهای اروپایی اشراف و رجال مملکتی بودند.به این ترتیب سفر تحصیلی جزءافتخاراتاین طبقه در آمدو نزد اقشار دیگر نیز به مثابه یک ارزش و افتخار مطرح شد.وقایع دوران قاجار ، ناتوانی کشور در نگهداری ولایات شمالی ،شکست های پی در پی از قوی روسیه ،حضور نیروهای انگلیسی در جنوب ایران،و نیز حضور صاحب منبان غربی برای تعلیم ارتش ایرانو ایجاد مدارس ابتدایی جدید به وسیله مبلغان مسیحی اروپایی در آشنایی ایرانیان با فرهنگ و تمدن غرب و آماده ساختن زمینه لازم برا یایجاد مراکز آموزش متوسط و عالی مؤثر بودند.
● تاسیس مدرسه دارالفنون
پس از این که میرزا‌تقی‌خان به صدراعظمی ایران برگزیده شد و امیرکبیر نام گرفت، به جای آن‌که به گسترش شهر و برآوردن برج و بارو و برافراشتن کاخ و کوشک بپردازد، در بنیان‌گذاری دارالفنون کوشید. ساختمان بنیاد آموزشی دارالفنون با معماری میرزا رضا مهندس باشی در بخشی از ارگ سلطنتی و زمین‌های پیرامون آن پی‌ریزی و کار ساختن آن از ۱۲۶۶ قمری آغاز شد. کار ساخت و ساز بخش شرقی در ۱۲۶۷ قمری به پایان رسید و در همین سال بود که جان داوود، مترجم اول دولت، برای به خدمت گرفتن آموزگار به دربار امپراتور اتریش فرستاده شد.
کار ساخت و ساز دارالفنون در سال ۱۲۳۲ خورشیدی به پایان رسید. بر چهار سوی آن ۵۰ اتاق هم‌اندازه، هر یک با چهار متر درازا و چهار متر پهنا، ساخته و بخش‌هایی از دیوار آن‌ها را با گچ‌بری و نقش‌های زیبا آراسته بودند. جلوی اتاق‌ها ایوان بود و در میان حیاط نیز حوضی ساخته و پیرامون آن درختان و سبزه کاشته بودند. آب قناتی بسیار گوارا، که با آب شاهی شناخته می‌شد، از لوله‌ای زیرزمینی به فواره‌ی حوض جریان داشت و شاگردان برای نوشیدن از آن بهره می‌گرفتند. این بنا در سال ۱۲۶۶ خورشیدی به کوشش نیرالملک، وزیر علوم، اندکی گسترش یافت و چند اتاق و تالار بزرگ در آن ساخته شد.
تاسیس مدرسه دارالفنون از مغز امیر کبیر سرچشمه گرفت.برخلاف ادعای برخی نویسندگان فذانسوی و ایرانی وجود افرادی مانند "دکتر کلوکه که"،"دکتر طولوزان"و"ریشارد خان"در ایجاد آن تاثیری نداشت.آمریکایی ها و فرانسوی ها برای ایجاد مدارس جدید در ایران پیشقدم بودند.مقارن تاسیس دارالفنون هم،ارامنه جلفای اصفهان به همت یک بازرگان ارمنی مقیم" مدرس " مدرسه ای به پا کردند.ارامنه تبریز هم مدتی بعد از آن از شاه اجازه تاسیس آموزشگاهی نمودندو شاه نیز با این امر موافقت کرد.ولی دارالفنون ساخته فکرو تصمیم صدر اعظم بزرگ ایران امیر کبیر است.
میرزا تقی خان امیر نظام که از ابتدای خدمت تا رسیدن به مقام صدارت شاهد و ناظر حوادث نامطلوبی بودکه در اثر عدم کفایت فنی و نظامی سران رخ داده بود ، از تکرار تجربه قائم مقام و حاجی میرزا آقا سی در مورد اعزام محصل به خارج از کشور صرف نظر کرد ودر صدد برآمد کانونی در داخل مملکت برای تعلیم و تربیت کسانی ایجاد کند که در دستگاه نظام کشور بایست مسؤلیت دفاع از کشور را در برابرتجاوز و تهاجم امنیتی عهده دار باشد.بدین ترتیب به فکر تاسیس مدرسه عالی فنی در کشور افتاد.در حقیقت امیر کبیر پس از مسافرت به روسیه و دیدن مدارس فنی ، صنعتی و نظامی آنجا به این فکر افتاده بود.عامل دیگری که در فکر تاسیس مدرسه عالی یا به عبارت دیگر دارالفنون مؤثر بود،ایجاد دارافنونی در کشور عثمانی بود.به تقلید از دارالفنون عثمانی این نام (دارالفنون)بر مدرسه ایرانی نیز گذاشته شد.این مدرسه در ابتدا همانگونه که در نامه امیر کبیر به جان داود آمده است ، مکتبخانه پادشاهی خوانده شد.لیکن در مراسلات بعدی به مدرسه نظامیه خوانده شد.روزنامه وقایع اتفاقیه آن را تعلیم خانه ای می نامد.که در آن علوم و فنون و صنایع تعلیم می شود.و بلاخره همین روزنامه یک هفته پس از افتتاح مدرسه نام آن را " دارالفنون " می نویسد.
● آغاز به کار دارالفنون
استادان اتریشی زمانی به تهران رسیدند که امیرکبیر از کار بر کنار شده بود و میرزا آقاخان نوری به‌سردی و نامهربانی آنان را پذیرفت. دکتر پلاک، از جمله‌ی آن استادان، سرگذشت پذیرایی سرد ایرانیان را این گونه نوشته است: " ما در ۲۴ نوامبر ۱۸۵۱ به تهران وارد شدیم. پذیرایی سردی از ما نمودند. کسی به پیش‌واز ما نیامد و اندکی پس از آن آگاه شدیم که در این میانه اوضاع دگرگون شده است و چند روز پیش از ورود ما، در پی کارشکنی‌های درباریان و به ویژه‌ی دسیسه‌های مادر شاه، که از دشمنان سر سخت امیرنظام بود، میرزا تقی‌خان از کار بر کنار شده بود. ... اما همین‌که امیر از ورود ما آگاه شد، به میرزا داوودخان گفته بود این نمساوی‌های بیچاره را من به ایران آورده‌ام. اگر سر کار بودم، اسباب آرامش آن‌ها را فراهم می‌کردم، اما اکنون نگرانم به آنان خوش نگذرد. سعی کن کارشان رو به راه شود."
سرهنگ شیل(۱۸۷۱-۱۸۰۳)، که از سال ۱۲۲۸ تا ۱۲۳۲ خورشیدی وزیر مختار انگلیس در ایران بود، اعتمادالدوله را برانگیخت تا استادان اتریشی را به بهانه‌ای بازگرداند و به‌جای آنان استادان انگلیسی بخواهد. هر چند میرزا آقاخان نوری با این کار موافق بود، اما ناصرالدین‌شاه زیر بار نرفت و جان‌داوودخان را که زمینه‌ی آمدن آن استادان را به ایران فراهم کرده بود، به حمایل سرخ سرتیپی مفتخر کرد. از آن‌جا که جان‌داوودخان از کارمندان وزارت امور خارجه بود و قرارداد استخدام استادان اتریشی را از سوی وزارت خارجه تنظیم کرده بود، مدیریت و زمینه‌سازی برای آغاز به کار دارالفنون به وزارت خارجه سپرده شد. از این رو، محمدعلی‌خان شیرازی، وزیر خارجه، با راهنمایی چند نفر از دولت‌مردان نزدیک ۱۰۰ نفر از فرزندان بزرگان قاجار، ثروتمندان و وابستگان دولتی را به عنوان نخستین شاگردان دارالفنون نام‌نویسی کرد.
سرانجام دارالفنون روز یک‌شنبه پنجم ربیع‌الاول ۱۲۶۸ قمری(۱۲۳۱ خورشیدی)، سیزده روز پس از کشته شدن بنیان‌گذار آن، کار آموزشی خود را آغاز کرد. در آن روز ناصرالدین‌شاه پیش از رفتن به شکار به مدرسه آمد و جشن با شکوهی در حضور شاه و درباریان و استادان خارجی و ایرانی برگزار شد. نخستین درسی که آموزش آن در همان روز آغاز شد، مشق پیاده نظام بود و سپس آموزش رشته‌های دیگر نیز آغاز شد. در همان آغاز کار، نزدیک ۵۰ نفر دیگر نیز به شمار دانش‌جویان دارالفنون افزوده شد و به این ترتیب شمار آنان، که بیش‌ترشان بین ۱۴ تا ۱۶ سال بودند، در سال نخست به نزدیک ۱۵۰ نفر رسید.
توجه داشته باشید که دارالفنون از آغاز به این نام خوانده نمی‌شد. در نامه‌های خصوصی و رسمی امیرکبیر از آن با نام مدرسه، مدرسه‌ی جدید، مدرسه‌ی نظامیه و مکتب‌خانه‌ی پادشاهی یاد شده است و نام مکتب‌خانه‌ی پادشاهی یا شاهی بیش‌تر به کار می‌رفته و در متن قرارداد ایران با استادان اتریشی نیز همین نام به کار رفته است. در روزنامه‌ی وقایع اتفاقیه سال ۱۲۶۷ قمری، نام‌های تعلیم‌خانه و معلم‌خانه نیز آمده است. نام دارالفنون پس از آغاز به کار آن بنیاد آموزشی بر سر زبان‌ها افتاد و به نظر می‌رسد نخستین‌بار محمد‌علی‌خان، وزیر امور خارجه، در نامه‌ی که به برخی دولت‌مردان برای گزینش شاگردان دارالفنون نوشت، آن را به کار برده باشد. در روزنامه‌ی وقایع التفاقیه نیز نخستین‌بار در شماره‌ی سوم صفر ۱۲۶۸ به کار رفته است.
● مسؤلان ، معلمان واستادان دارالفنون
در سال ۱۲۶۶ قمری، امیرکبیر جان‌داوود‌خان را به اتریش فرستاد تا چند استاد برجسته و توانا را به کار در دارالفنون فراخواند. امیرکبیر از جان‌داوود‌خان خواست ۶ استاد توانمند در کارهای نظامی و زمینه‌های وابسته، برای شش سال استخدام کند که حقوق سالیانه‌ی همه‌ی آنان بیش از ۴۴۰۰ تومان نباشد و البته هزینه‌ی رفت و برگشت آن‌ها را نیز دولت ایران بدهد. پس از مدتی سفارش کرد یک استاد که بتواند فیزیک و شیمی درس بدهد و داروسازی را به شاگردان بیاموزد و دو معدن‌چی، که در کار معدن توانمند باشند، نیز به خدمت بگیرد که حقوق سالینه‌ی آن ۹ نفر روی‌هم از ۵ هزار تومان نگذرد.
در آن زمان فرانسوا ژوزف(۱۹۱۶-۱۸۳۰) امپراتور اتریش و مجارستان بود و جان‌داوودخان را به گرمی پذیرفت و او توانست هفت استاد اتریشی را به خدمت دولت ایران بگیرد. با هر یک از استادان جداگانه قرارداد بسته شد که ماده‌ی سوم و چهارم آن شایان توجه است. بر اساس ماده‌ی سوم استادان اتریشی هر گونه شکایت خود را باید بدون واسطه‌ی دیگری به آگاهی دولت ایران برسانند و بر اساس ماده‌ی چهارم، آنان باید به آداب و رسوم و قانون‌های ایران احترام بگذارند و خلاف آن انجام ندهند.
آن هفت استاد که به ایران آمدند، عبارت بودند از:
ـ دکتر ادوارد ژاکوب پولاک ( Polak ). در سال ۱۸۱۸ میلادی در بوهم به دنیا آمد. او نخستین پزشک و جراح پزشکی نوین است که به خدمت دولت ایران درآمد و استاد پزشکی دارالفنون بود.
ـ کاپیتان زاتی ( Zattie ). مهندس نظام و استاد هندسه بود، اما چون کم به مدرسه می‌آمد، میرزا ملکم‌خان به جای او هندسه آموزش می‌داد. زاتی در سال ۱۲۶۹ قمری در پی شیوع وبا در ایران، جان باخت و او را در کلیسای ارمنی‌ها در محله‌ی دروازه به خاک سپردند. عبدالرسول‌خان، یکی از بهترین دانش‌آموخته‌های دارالفنون، مترجم او بود.
ـ کرشیش ( Kreziz ). به عنوان استاد توپخانه به دارالفنون آمد، اما چون تاریخ، جغرافیا و حساب و هندسه می‌دانست، این رشته‌ها را نیز آموزش می‌داد. او به کمک دانش‌جویان خود کتاب‌های زیادی نوشت یا ترجمه کرد.
ـ چارنوتا ( Carnotta ). استاد معدن‌شناسی بود و در پی همه‌گیری وبا در سال ۱۲۶۹ قمری جان باخت. نخست میرزا رضا کاشانی، که در زمان محمدشاه به اروپا رفته بود، و سپس میرزا آقای تبریزی مترجم او بودند. او پیرامون معدن‌های البرز برسی‌هایی انجام داد و به مازندران نیز سفر کرد. به سال ۱۲۷۰ قمری در تهران درگذشت.
ـ فوکاتی ( Focatti ). شیمی و داروسازی را آموزش می‌داد. میرزا کاظم محلاتی، مشهور به محمد کاظم‌خان شیمی، برجسته‌ترین دانش‌آموخته‌ی او بود که پایه‌گذار شیمی نوین در ایران است. میرزا رضای کاشی مترجم او بود.
ـ نمیرو ( Nemiro ). استاد سواره نظام و روش‌های نظامی بود و همانند کرشیش پس از پایان قرارداد خود زمانی در ایران ماند. اندره خیاط اتریشی، که پیش از او به ایران آمده بود، مترجم او بود. در کار جراحی با دکتر پولاک همکاری داشت و بیماران را با اتر بی‌هوش می‌کرد.
ـ کاپیتان گومنز ( Gumones ). استاد پیاده نظام و روش‌های نظامی و مشاور امیرکبیر در اصلاح نظام بود. او برای دو سال به ایران آمده بود، اما چند ماهی پیش از پایان آن در آغاز ۱۲۶۹ قمری، استعفا داد و از ایران رفت.
امیرکبیر باهوشمندی و دوراندیشی به جای انگلیس و روسیه از اتریش آموزگار برگزید. دکتر پولاک، که کتابی درباره‌ی سفرش به ایران نوشته، این دوراندیشی امیر را این گونه بیان کرده است:" نظر امیر آن بود که معلمان خارجی باید از مداخله در کارهای سیاسی مملکت پرهیز کنند و تنها به کار تدریس بپردازند. به همین ملاحظه از استخدام معلم روسی و انگلیسی و فرانسوی پرهیز کرد.". با این همه، امیر برای کامل شدن شمار استادان و تنظیم برنامه‌ی درسی دارالفنون از بیگانگانی که در خدمت دولت ایران بودند، مترجم‌های دولتی و نیز ایرانیانی که در بیرون از ایران آموزش دیده بودند، برای استادی یا مترجمی استادان خارجی بهره گرفت.
دیگر استادان دوره‌ی نخست، که به خدمت دارالفنون گرفته شدند، عبارتند از:
ـ بوهلر فرانسوی( Bohler ). دانش‌اموخته‌ی مدرسه‌ی عالی پلی‌تکنیک فرانسه بود که در سال ۱۲۶۹ قمری به ایران آمد و پس از مرگ زاتی به آموزش ریاضیات و نقشه‌کشی پرداخت. در اصول ریاضی و فن اردوکشی چند کتاب نوشت که عبدالرسول‌خان و جعفرقلی‌خان آن‌ها را ترجمه و چاپ کردند. محمد حسن خان قاجار مترجم او بود. در جنگ هرات به ایرانیان کمک زیادی کرد و از این رو انگلیسی‌ها کوشیدند او را از ایران برانند.
ـ دکتر شلیمر هلندی. از سوی امیرکبیر به گیلان فرستاده شده بود و سپس استاد دارالفنون شد. او در کنار چند کتاب پزشکی یک فرهنگ فرانسه به فارسی نیز نوشت. کتاب‌های جلاءالعیون در چشم‌پزشکی، زینته‌الابدان در بیماری‌های پوست، سر الحکمه در کالبدشناسی و شفائیه در فن پزشکی از آثار اوست.
ـ متراتسو ایتالیایی. استاد پیاده ‌نظام و آرایش لشکر بود. حاجی‌شیخ محسن، مشیرالدوله، مترجم او بود. دو کتاب در فن نظام نوشت.
ـ ریشارخان فرانسوی. استاد زبان فرانسه بود و فن عکاسی را در زمان محمدشاه به ایران آورد. از مترجمان دولت بود و به دین اسلام گروید و به نام محمدرضاخان شناخته شد. چند کتاب در دستور زبان فرانسه نوشت. میرزا عبدالوهاب یزدی مترجم او بود.
کاژرپلو ایتالیایی. استاد نقاشی بود.
ـ میرزا ملک‌خان. در فرانسه علوم طبیعی آموخته بود و از سوی امیرکبیر به مترجمی دولت برگزیده شد. هندسه و گاهی جغرافیا آموزش می‌داد.
ـ میرزا سید علی. نزد دکتر پلاک و دکتر کلوکه، پزشک دربار، پزشکی نوین آموخت و شرح نفیسی، نوشته‌ی ابن‌نفیس، و چکیده‌ی قانون را نیز آموزش می‌داد.
ـ میرزا احمد طبیب کاشانی. او نیز پزشکی سنتی را آموزش می‌داد.
ـ شیخ محمد صالح اصفهانی. استاد زبان فارسی و عربی و پیش‌نماز دارالفنون بود.
پس از مرگ امیرکبیر، مخالفان او با هر آن‌چه او ساخته و پرداخته بود مخالفت می‌کردند و اگر توجه ناصرالدین شاه و علی‌قلی میرزا، اعتضاد السلطنه، که وزیر علوم بود، کار ساز نمی‌شد، از دارالفنون اثری نمی‌ماند. با این همه، اندک‌اندک استادانی به دارالفنون راه یافتند که شایسته‌ی آن جایگاه نبودند، چنان‌که ریشارخان فرانسوی در نامه‌ای که در ۲۸ ژانویه‌ی ۱۸۵۳ میلادی به یکی از دوستانش نوشته است، می‌گوید: " ... پسر مادام ژاکب، بی آن‌که بررسی کنند چیزی می‌داند یا نه، به‌تازگی استاد ریاضیات شده و یک ارمنی دیگر که دو سالی بیش‌تر نزد کشیش‌ها در اسلامبول درس نخوانده است، استاد جغرافیا و زبان فرانسه شده است. اگر امیر زنده بود هرگز به این اوضاع اسفناک راضی نمی شد و این کارهای نادرست را هیچ نمی‌گذاشت انجام شود."
در سال ۱۲۷۳ قمری چند استاد فرانسوی به خدمت دارالفنون گرفته شدند: مسیو بنزک، مسیو پتی(استاد پیاده نظام)، مسیو نیکولا(معلم توپ‌خانه)، مسیو یش(استاد زبان فرانسه) و دکتر تالوزان(استاد پزشکی). از میان این استادان، دکتر تالوزان برای همیشه در ایران ماند و پزشک ویژه‌ی ناصرالدین شاه شد. او در سفرهای ناصرالدین‌شاه به اروپا از همراهان شاه بود و چون در سفر سوم می‌خواست چندی در پاریس بماند، دکتر فوریه را به جای خود به شاه معرفی کرد. دکتر فوریه سه سال در ایران ماند و در بازگشت با اروپا کتابی با نام "سه سال در دربار ایران" نوشت و منتشر کرد. تولوزان نیز در سال ۱۲۷۶ خورشیدی(۱۸۹۷ میلادی) در تهران درگذشت و در اکبرآباد دولاب به خاک سپرده شد. زبده‌الحکمه، بدایع الحکمه، رساله‌ای در طب، رساله‌ای درباره‌ی طرز جلوگیری از بیماری طاعون و چند نوشته‌ی دیگر، از آثار اوست.
برخی از استادانی که در سال ۱۲۸۸ قمری در دارالفنون به کار آموزش می‌پرداختند، اینان بودند: میرزا رضا دکتر، استاد پزشکی فرنگی، میرزا عبدالوهاب حکیم‌باشی، استاد پزشکی ایرانی، ملا اسدالله، استاد زبان فارسی، میرزاعبدالغفار نجم الملک، استاد ریاضی، میرزا کاظم(شیمی)، استاد فیزیک و شیمی، میرزا علی‌اکبر کاشانی، استاد نقاشی، ملا محمدحسین، استاد زبان فارسی و عربی و پیش‌نماز، مسیو ریشارد(با نام میرزا رضاخان)، استاد زبان فرانسه، مادروسخان، استاد زبان روسی، مسیو تلبر، استاد زبان انگلیسی، مسیو ویلیه، استاد راه‌سازی و قلعه‌سازی، مسیو اندره‌نی، استاد پیاده‌نظام .
● فراز و فرود
دارالفنون در دوره‌ی نخست، هر چند از وجود بنیان‌گذار هوشمند و دلسوز خود بی‌بهره بود، اما بنیان‌گذاری درست و توجه ناصرالدین شاه به آن بنیاد علمی باعث شکوفایی آن و پیشرفت توانمندی‌های علمی ایرانیان شد. دلیل‌های زیادی در دست است که ناصرالدین‌شاه به پیشرفت دارالفنون توجه داشت. او پیوسته از مدرسه بازدید می‌کرد و در جریان پیشرفت دانشجویان قرار می‌گرفت. او تنها نگران پیشرفت آگاهی سیاسی ایرانیان بود و از انتشار کتاب‌هایی که آگاهی سیاسی مردم را بالا می‌برد بیم داشت و جلوی آن را می‌گرفت. برای نمونه، زمانی که مخبرالدوله را به جای اعتضادالسلطنه به وزارت علوم گماشت به او گفته بود: "وزارت علوم را باید اداره کنی، اما از آن کتاب‌ها نباید بخوانند ..." و منظورش کتاب تاریخ انقلاب فرانسه بود.
با این همه، دارالفنون اثر فرهنگی خود را بر جامعه‌ی ایرانی گذاشت و گسترش دانش نوین در جامعه‌ی ایرانی نشان داد که همه‌ی آن‌چه از پیشینیان بیان می‌شود درست نیست و باید به اندیشه‌های تازه‌تری نیز توجه داشت. دانش‌آموخته‌های دارالفنون، که با همکاری استادان اروپایی خود به ترجمه و نگارش کتاب‌های درسی و غیردرسی پرداختند، چشم ایرانیان را به روی جهان در حال گسترش دانش نوین باز کردند و از این راه به طور غیرمستقیم در دگرگونی‌های اجتماعی آن دوران نقش آفریدند. برخی از آنان به اروپا فرستاده شدند و پس از آموزش‌های تکمیلی به ایران بازگشتند و از نخستین روشنفکران و نوخواهان ایرانی شدند و در جنبش مشروطه نقش آفریدند. البته، این نوخواهی گاهی به زیاده‌رویی گرایید و برخی از آنان بر هر چه ظاهر کهنه‌ای داشت پشت و پا زدند.
● دارالفنون امروز
هشتاد سال پس از آغاز به کار دارالفنون، در سال ۱۳۰۸ خورشیدی وزارت فرهنگ از مهندس مارکوف روسی خواست بنای دارالفنون را بازسازی کند. مارکوف دارالفنون را بر اساس آمیزه‌ای از معماری عصر هخامنشی و صفوی بازسازی کرد و به جز چند بخش محدود مانند حیاط و آب‌نما و ایوان حیاط شمالی، همه‌ی بخش ها را دگرگون کرد. این بنا از آن پس یکی از دبیرستان‌های پیشرو و شناخته شده‌ی تهران شد. پس از انقلاب، آموزش و پرورش کاربری دارالفنون را از دبیرستان به مرکز آموزش تربیت معلم، خوابگاه و مرکز آموزش های ضمن خدمت تغییر داد و در ۱۳۷۵ آن را بست.
دارالفنون در تاریخ ۲۵/۴/۱۳۶۷ به شماره‌ی ۱۷۴۸ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد و در سال ۱۳۷۸ بنا شد جایگاه اسناد آموزش و پرورش ایران شود. اما کار بازسازی این بنا، که با همکاری میراث فرهنگی و وزارت آموزش و پرورش انجام می‌شود، به دلیل کمبود اعتبار مالی به کندی پیش می‌رود. با این همه، دارالفنون با عنوان "گنجینه و مرکز اسناد آموزش و پرورش"، که زیر مجموعه‌ی پژوهشگاه آموزش و پرورش به شمار می‌آید، کارهای فرهنگی و پژوهشی خود را آغاز کرده است. گردآوری و نگهداری سندهای آموزش و پرورش ایران در ۱۵۰ سال گذشته، فهرست کردن مقاله‌ها و گزارش‌هایی که پیرامون دارالفنون در روزنامه‌های دوران قاجار چاپ شده است، تنظیم و نشر زندگی‌نامه‌ی فرهیختگان دارالفنون و برگزاری همایش‌ها و سخنرانی‌هایی پیرامون دارالفنون و جایگاه آن در تاریخ معاصر ایران، از جمله‌ی کارهای دارالفنون امروزی است.
● ناصر الدین شاه و دارالفنون
در زمان تاسیس دارالفنون ناصرالدین شاه جوانی بیست ساله بودکه در آغاز سلطنت گرفتار و مخالفت ها و تحریکات داخلی و خارجی شده بود.او از اینکه دارالفنون مدرسه ای که در آن معرف جدید تعلیم داده می شود ، بوسیله دولت تاسیس شود.، بیم داشت و می ترسید که روحانیون و صاحبان مدارس قدیم از او برنجند و دست به کارهای بزنند که مصالح و منافع سلطنت مغایرت داشته باشدو مزید بر علت شودو شاید که مخالفان امیر کبیر هم بر ترس شاه بیفزاید.
در آغاز تاسیس دارالفنون ، ناصرالدین شاه طی نامه ای به میرزا تقی خان نوشت واو را از سرانجام ناخوشایند احتمالی این اقدام آگاهی دادو به وی گوشزد کرد که عنقریب طبقه روحانی با افتتاحئمدرسه جدید مخالفت خواهند کرد.امیر در پاسخ نوشت که پس ار افتتاح مدرسه نخستین طبقه ای که به سود آن آگاه خواهند شدعلماء و بزرگان خواهند بود .و آناند که در مرتبه اول فرزندان خود را به این مدرسه جدید خواهند فرستاد. از این رو منفعت آن به این طبقه بیش از طبقات دیگر عاید خواهد شد.در حقیقت پیش بینی امیر کبیر درست و به موقع بود .پس از افتتاح مدرسه هیچ گونه مخالفتی از مردم به ظهور نرسیدو به اندک مدتی عده داوطلب به حدی زیاد شدکه برای پذیرفتن شاگرد در مدرسه با پذیرش شرایطی همراه شد.
ناصرالدین شاه در سال اول و دوم تاسیس به پیشرفت دارالفنونتوجه مخصوص داشت و هفته ای یکی دوبار به آن سرکشی می کرد، اگر داخل مدرسه نمی شد، همچنان که بر اسب سوار بود در برابر درب مدرسه درنگ می کردو این نشان عنایت وی بود.
تاسیس وزارت علوم در سال ۱۲۷۲ق.به مسؤ لیت علینقی میرزا اعتماد السلطنه ، که ریاست دارالفنون را به عهده داشت، موجب بسط و توسعه بیش از پیش معارف جدید شد.به دنبال تاسیس دارالفنون سه مدرسه تخصصی توسط دولت در تبریز ، اصفهان و تهران دایر شد که به تقلید از دارالفنون به تعلیم و فنون نظامی و پزشکی می پرداختند.مدرسه فلاحت مظفری هم که به آموزش کشاورزی اختصاص داشتاز مدارس تخصصی این دوره محسوب می شد.
● نتایج تاسیس و راه اندازی دارالفنون در ایران
با روی کار آمدن حکومت قاجاریه در کشور و رقابت و منازعات گسترده برخی از قطب های استعمارگر اروپا بر سر تسلط بر ممالک دیگر ، ایران ایران سر زمینی به مثابی ویژگی های خاص شدیدا مورد توجه قدرت های استعماری روسیه و انگلیس قرار گرفت. شکست های مکرر ایران در برابر نیروهای روسیه تزاری یکی از مهم ترین عوامل روی آوردن ایرانیان به دانش و معارف اروپا و در نتیجه ایجاد نخستین مدارس از نوع اروپایی شد. با تاسیس مدارس ابتداییجدید و دارافنون باب جدیدی در تعلیم و تربیت این سرزمین گشوده شد.
با گسترش این نوع آموزش و پرورش در کشوراز طرفی برای اولین بار دولت متولی آموزش و پرورش عمومی گشت.و از طرف دیگر با توسعه نهادهای اجتماعی تربیت نیروی انسانی مورد نیاز این نهادهای اجتماعی مورد توجه قرار گرفت .
مرحوم عباس اقبال به مناسبت تاسیس صدمین سال مدرسه دارالفنون و تاثیرات این مرکز علمی در دوره های بعدی مطالب جالبی را در مجله یادگار نوشته اند که در ذیل نقل می شود:"چون ناصرالدین شاه برای مدتی به دارالفنون علاقه داشت، براثر همین علاقه و مقدماتی که امیر کبیر برای این بنای خیر چیده بود از آنجا تعلیم یافتگان مبرز و فاضلی بوجود آمدند، ولی بعد در نتیجه حقه بازی های ملکم و تاسیس فراموش خانه (فراماسونری)توسط او که در این مدرسه سمت معلمی و مترجمی داشت ناصر الدین شاه به دارالفنون سوء ظن پیدا کرد.و به کلی از آنجا دلسرد شد."
اکنون صد سال از این تاریخ می گذردو دارالفنون امیر کبیر به صورت یک مدرسه متوسطه یا به اصطلاح غلط و ساختگی "دبیرستان" در آمد ه و از قضا همین مدرسه متوسطه هم از جهت میزان معلومات چندین برابر از مدرسه متوسطه ای که در سال ۱۳۲۹ قمری ترتیب داده شدو نگارنده در آن تحصیل می کرده است پایین تر است.
● دارالفنون وشاگردانی که ستاره هایی در سپهر فرهنگ ایران شدند
دارالفنون کار خود را با ۱۵۰ شاگرد آغاز کرد و تا واپسین سال های سلطنت ناصرالدین شاه، یعنی حدود سال ۱۲۷۱ خورشیدی، ۱۱۰۰ شاگرد را در دامان خویش پرورش داد؛ شاگردانی که کارهای بزرگ و بر زمین مانده مملکت، غالبا به دستشان رفع و رجوع می شد.
تنها در یک قلم، ۸۹ نفر از دانش آموختگان دارالفنون به مقام وزارت رسیدند و ۲۸ نفرشان وزیر آموزش و پرورش (یا معارف یا فرهنگ) شدند. بسیاری از دیگر دانش آموختگان نیز ستاره هایی در سپهر فرهنگ ایران بودند: کمال الملک غفاری، علینقی وزیری، نصرالله مین باشیان، قاسم غنی، مجتبی مینوی، عیسی صدیق، علی اکبر سیاسی، صادق هدایت و در روزگار نزدیک تر به ما محمود حسابی، حسین گل گلاب، محمود افشار یزدی، مهدی بازرگان، یدالله سحابی، بهرام بیضایی وبسیاری دیگر.
بعدها در جنبش مشروطیت، وزن سیاسی دارالفنون و نقش آن در بیداری مردم آشکار شد. شاگردان دارالفنون همه جا حاضر و ناظر بودند: در اداره روزنامه های بی پروا؛ در مطبعه هایی که شبنامه علیه حکومت نشر می دادند؛ زیر چادر بست نشینان سفارت انگلیس که مشروطه می خواستند وهرجای دیگر که سخن از قانون و آزادی و برابری در میان بود.
وقتی حکومت قاجارها به پایان رسید و پهلوی ها به قدرت رسیدند، مدارس ابتدایی، متوسطه و عالی زیادی به تأسی از دارالفنون پا گرفته بود. دولت پهلوی نیز برنامه های گسترده ای را در زمینه آموزش پی گرفت که بزرگ ترینشان تأسیس دانشگاه تهران بود.
با تأسیس دانشگاه، دارالفنون جایگاه یگانه و ممتاز خود را از کف داد و بدل به یک دبیرستان شد؛ منتها دبیرستانی که مادر همه مدارس و دانشگاه های نوین ایران بود. البته هرچه زمان پیش رفت و پهلوی به آخر کار خود نزدیک شد، دارالفنون کم فروغ تر از گذشته جلوه کرد؛ به گونه ای که در واپسین سال های این دوران دبیرستان البرز گوی سبقت از آن ربوده بود.
دارالفنون پس از انقلاب، مدتی مرکز تربیت معلم بود و مدتی هم مرکز آموزش عالی ضمن خدمت فرهنگیان. در سال ۱۳۶۷ با شماره ۱۷۴۸ در فهرست آثار ملی ایران جای گرفت. اما از ابتدای دهه ۷۰ تمام فعالیت هایش –شاید به سبب فرسودگی ساختمان– متوقف شد.
در سال ۱۳۷۸ وزارت آموزش و پرورش تصمیم گرفت این نهاد تاریخی و این بنای کهن را به گنجینه و مرکز اسناد آموزش و پرورش بدل کند تا خاطره پیشگامی اش در بیداری ایرانیان برای همیشه زنده بماند. اما این کار تا کنون به سرانجام نرسیده است.
● وجوه تمایز و تشابه دارالفنون عثمانی و دارالفنون ایرانی
۱) فکر تاسیس دارالفنون عثمانی برای اولین بار در سال ۱۲۶۱ قمری مطرح شد.می توان گفت یک ربع قرن بعددر سال ۱۲۸۶این اندیشه به تحقق پیوست این مدرسه برخلاف یکی از مرتجعان یک سال بعد بسته شد.اما بعد در سال ۱۲۹۱قمری در دبیرستان گالاتاسرای دارالفنون به نام مکتب های حقوق ، طرق و معاب افتتاح شد.یک سال بعد شعبه ادبیات به نام مکتب ادبیات به آنها اضافه شد.
در آن هنگام رشته حقوق در دارالفنون عثمانی ۶۱دانشجو ،طرق و معبر۴۳و ادبیات ۲۵دانشجو داشت.و سپس رشته های دیگر علوم و فنون نیز به تدریج به دروس دارالفنون اضافه شد.سر انجام یک سال بعد در ایران دارالفنون تاسیس شد.دروس اساسی در مدرسه دارالفنون عبارت بود از مهندسی ، دواسازی ،طب و جراحی، توپخانه ،پیاده نظام ، سواره نظام و معدن شناسی . در این شعبه علاوه بر دروس اختصاصی ، دروس دیگر هم متناسب با همان شعبه تدریس می شد.مانند تاریخ ، جغرافیا ،طبیعیات ، ریاضیات و غیره.
۲) طی قرن نوزدهم ، امپراطوری عثمانی شاهد تلاشی پیگیر به منظور انجام اصلاحات بود.اصلاحاتی که طی آن نهادهای پر سابقه و معتبر عثمانی جای خود را به نهادهای جدیددادند.این نهادها تحت تاثیر شناخت فزاینده عثمانی ها از افکار ، جامعه و حکومت اروپایی بوجود آمدندو مطابق با ضرورتها و شرایط عثمانی در آنها جرح و تعدیلهای صئرت گرفت.طی این روند گستره اقتدار حکومت از محدوده های تحمیل شده ی حکومت سنتی عثمانی فرا تر رفت، همه جنبه های زندگی را فراگرفت و گروههای مستقل مذهبی ، سیاسی و اجتماعی را برچید که طی سالهای شالوده جامعه عثمانی را تشکیل می دادند.دستگاه اداری جدید و نوسازی شده با الهام از الگوهای غربی جایگزین طبقه حاکمه قدیمی شد.و دامنه اقتدار خود را برسراسر امپراطوری عثمانی گسترانید.دیوانسالاری جدید یک نظام حکومتی بسیار پیچیده ایجاد کردو با استبداد و اقتدار بی سابقه ای که نظیر آن در هیچ برهه از تاریخ دیر پای عثمانی مشاهده نشده بود، زمام امور را در دست گرفت و تاسیس مدارس جدید و ئارالفنون هم محصول همین دوره بوده است.
میرزا تقی خان امیر کبیر ترتیبات زندگی و معرف جدید را به اجمال در مدت کوتاه اقامت خو در روسیه و ماموریت طولانی خویش در کشور عثمانی دید و و در جریان کارهای اداری احتیاج ایران را به افراد کاردانی دیافته بود که از معرف جدید با اطلاع باشند.در ئاقع تاسیس اندیشه دارالفنون از مغز امیر کبیر سر چشمه گرفته بود.وی در مدت اقامت خویش در عثمانی از اصلاحات دموکراتیک ، اجتماعی و تحولات آموزشی که در آن کشور انجام شده بود ، کاملا با خبر بودو پس از رسیدن به مقام صدر اعظمی علاقمند شد که نظیر همان اصلاحات را در کشور خود انجام دهد.
۳ ) سلاطین عثمانی و شاهان قاجار در تاسیس و راه انئازی دارالفنون از خود علاقه نشان می دادند . عصر اصلاحات جدید عثمانی در آخرین دهه سلطنت سلطان محمود دوم آغاز شد .او بود که شالوده اصلاحات بعدی را پایه نهاد .در دوره عبد الحمید دوم بود که دارالفنون عثمانی کاملا تجدید سازمان یافت و بازگشایی شد.
۴) تاسیس دارالفنون عثمانی به همت سیاست مدارانی مانند مصطفی رشید پاشا ، عالی پاشا ، فواد پاشا و جودت پاشا عملی شد.در ایران افتتاح مدرسه دارالفنون قریب دو هفته قبل از قتل ایر کبیر در ایرا ن انجام شد.یعنی در ایامی که آن مرد نامی در باغ فین کاشان ایان تبعید را به ملالت و اضطرار می گذراند .اما آنچه مسلم است فکر انشاء و و ایجاد دارالفنون و سعی در بنا و استخدام معلمان و استادان خارجی برای آنجا همه نتیجه فکر دور اندیش آن رجل سیاسی مدبر بود. حتی در این هنگام جانشین او،میرزاخان اقا خان نوری ، سعی داشت از تاسیس مدرسه ای جلو گیری نمایدکه امیر می خواست به ترتیب اروپایی باز نماید.ولی شاه با نظرات میرزا آقا خان و سفی انگلیس موافقت ننمود.و نخواست که معلم و نیکخواه قدیمی خود را ضایع بگذارد.
۵) در کشور عثمانی زمانیکه مردان تنظیمات کوشیدند اصلاحاتی را انجام دهند، با رشته ای از بحرانهای خارجی و قیام های داخلی مواجه شدند که بیشتر انرژی و ذخایر آنها را به تحلیل برد.قیام های که پایه ها ی اقتدار امپراطور عثمانی را طی سالهای آخر قرن نوزدهم میلادی به لرزه در آورد.بحران لبنان ، گسترش دامنه استقلال مصر ، جنگ کریمه ، گسترش استقلال در صربستان و قیام در مونته نگرو روند اصلاحات تنظیمات را تضعیف کرد.محافظه کاران تحت رهبری علماء نیز به گونه ای دیگر مخالفت کردند.
در ایران نیز در دوره مورد بحث نقش دولت های استعمار گر را نباید فراموش کنیم . د راین دور ه فرانسه ، انگلیس و عثمانی وارد صحنه ایران شده بودند .حملات گسترده روسیه به نقاط شمالی ایران و حضور انگلیس در جنوب ایران باعث گسترش سفرهای توریستی و تحصیلاتی در ایران بود.
امیر دریافته بود که مستشاران اروپایی برای ایران کاری انجام نمی دهند.و نباید به آنها خیلی امید داشت.بنابراین در صد برآمد کانونی در داخل مملکت ایجاد نماید که مسؤلیت دفاع از ایران را د ربرابر متجاوزان به عهده گیرد.به این ترتیب به فکر تاسیس و راه اندازی دارالفنون افتاد.
این مدرسه تا انقلاب مشروطه به منزله خانه دانشی بود که در آن همه دانش ها را می آموختند: طب، نقاشی، نظام، فیزیک، شیمی، داروسازی، حقوق، سیاست و... در فاصله سال های ۱۳۰۸ -۱۳۱۰ شمسی بنای دارالفنون پس از ۸۰ سال به وسیله نیکلای نیویچ مارکف، مهندس روسی، بازسازی شد. دارالفنون به مدت ۱۲۶ سال خانه دانش، صنعت، هنر، اندیشه، سیاست و آگاهی بود.
پس از انقلاب به مرکز تربیت معلم تبدیل شد، مدتی هم مرکز آموزش عالی ضمن خدمت فرهنگیان وزارت آموزش و پرورش بود.
در تاریخ ۱۳۶۷/۴/۲۵ این بنای تاریخی به شماره ۱۷۴۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.در زمان وزارت حسین مظفر، بهره وری از دارالفنون با عنوان گنجینه و مرکز اسناد و مدارک وزارت آموزش و پرورش مطرح شد و به دنبال آن شورای معاونان وزارتخانه، مسئولیت پیگیری را به عهده پژوهشگاه آموزش و پرورش گذاشتند.
اکنون دارالفنون با عنوان:
گنجینه و مرکز اسناد دارالفنون که زیرمجموعه پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش است در بستری دیگر در دو قسمت الف) فرهنگی، پژوهشی ب) بازسازی و مرمت فعالیت های فرهنگی خود را آغاز کرده است.
گنجینه و مرکز اسناد دارالفنون، موزه آموزش و پرورش را تشکیل می دهد و در آن تمامی اسناد و مدارک و کتب مختلف درسی جمع آوری شده مربوط به ۱۵۴ سال آموزش رسمی کشور نگهداری می شود تا علاقه مندان و محققانی که بخواهند تاریخ آموزش و پرورش رسمی ایران را مطالعه کنند در اختیارشان قرار گیرد. به منظور تحقق این اهداف فعالیت گسترده ای از قبیل جمع آوری مدارک و اسناد زندگی و اقدامات امیرکبیر، تهیه فهرست مقالات دارالفنون ، تالیف و چاپ کتاب آشنایی با دارالفنون ، تالیف کتاب مشاهیر دارالفنون و برگزاری همایش های متعدد مرتبط با دارالفنون آغاز شده است.طرح تحقیق سیر تاریخ آموزشگاه های دختران در ایران در یکصد سال اخیر از دیگر فعالیت هایی است که در این مرکز در حال انجام است . اگرچه فعالیت های فرهنگی و پژوهشی دارالفنون از اهداف اصلی مرکز گنجینه اسناد دارالفنون است، اما از آنجایی که بنای تاریخی و فرهنگی دارالفنون با عمری ۱۵۴ ساله باید به گونه ای مرمت و بازسازی شود که بتواند هم ما را با فرهنگ معماری و دانش و هنر این بنای بسیار ارجمند آشنا کند و هم به گونه ای مورد استفاده قرار گیرد که بتواند زبان گویای فرهنگ، هنر و اندیشه ایرانیان مسلمان و آگاه باشد، بنابراین در قسمت بازسازی و مرمت دقت لازم به عمل آمده است که فهرست وار به آن اشاره می شود.نتیجه کار کمیته مرمت و راه اندازی گنجینه دارالفنون را می توان در بازدید از بنای دارالفنون دید. بازسازی و مرمت شیروانی ها، آمفی تئاتر، تالار سخنرانی، سقف کلاس ها، نمای داخلی حیاط، بندکشی، تعویض سنگ های الحاقی، دیوارها ، کاشی های کتیبه ها وتعویض پنجره های آهنی و اقدام به ساخت و نصب پنجره های چوبی مطابق طرح اولیه ،آجرفرش کف حیاط مرکزی مدرسه و مرمت حوض دارالفنون از آن جمله است.
نویسنده :علی معروفی
در نوشتن این مقاله از منابع ذیل بهره فکری استفاده نموده ام.
۱ یغمایی، اقبال. مدرسه‌ی دارالفنون. انتشارات سروا، ۱۳۷۶
۲ آدمیت، فریدون. امیرکبیر و ایران. انتشارات خوارزمی، ۱۳۷۸
۳-روابط ایران و ترکان - بنیاد تاریخ ترک


همچنین مشاهده کنید