شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


چون نی همه در آتش


چون نی همه در آتش
عبدالجبار کاکایی از شاعران پیشگام در عرصه شعر مقاومت، در جریان هجوم وحشیانه صهیونیست ها از زمین و هوا به مردم بی دفاع غزه طی ۲۲ روز ـ که سرانجام از این ورطه خطرخیز ذبونانه پا پس کشیدند ـ چند قطعه شعر در وصف این ایام سروده است. اقدام رژیم اشغالگر قدس در جریان حملات بی وقفه به نوار غزه و به خاک و خون کشیده شدن کودکان معصوم، دل های بسیاری را به درد آورد؛ بویژه هنرمندان و شاعرانی از نقاط مختلف در جغرافیای زمین که تصویر این فاجعه را در آثارشان بازتاب داده اند. عبدالجبار کاکایی از جمله این شاعران است که پای صحبت اش نشسته ایم.
آقای کاکایی، نخستین سروده های شما در ارتباط با مقاومت سرزمین فلسطین از چه زمانی آغاز شد
پدیده ادبیات مقاومت در خصوص کشورهای خاورمیانه عموماً مربوط به فلسطین و لبنان بوده است، آن دسته از شعرهایی که من سروده ام، به اوایل دهه ۶۰ برمی گردد. زمانی که بیروت به محاصره ارتش دشمن درآمد و رژیم اشغالگر فشار می آورد. در جریان آن کشتارها و قرار گرفتن در آن فضا، غزلی گفته ام که آقای ناصر عبداللهی آن را اجرا کرد.
در زمینه ادبیات مقاومت فلسطین، شاعران ایرانی چقدر فعال بودند آیا حاصل کارشان انتظارات جامعه را برآورده می کند
آنچه را که جسته و گریخته از طریق چاپ این اشعار در مطبوعات شاهدیم یا اشعاری که روی سایت ها آمده است، می بینیم متأسفانه به آنتولوژی های قابل توجهی که در برگیرنده آثار برجسته مربوط به ادبیات مقاومت فلسطین، همراه با ترجمه آنها باشد، برنمی خوریم. آنچه که منتشر شده در واقع همت و تلاش یک نهاد و حاصل برگزاری یک جشنواره ای بود که در قالب یک دفتر شعر عرضه شده است. در آن دفتر البته غث و سمین زیاد بود. یعنی از یک دانش آموز مبتدی شعر تا یک شاعر مطرح به فراخور شعری در این دفتر دارند. معمولاً جنگ ها هم در حوزه شعر دفاع مقدس و در حوزه ادبیات مقاومت جهان که در ارتباط با همدلی با مردم جهان سروده می شوند، این ضعف را دارند. بنابراین ما در هر دو زمینه ضعف داریم. یعنی هم در بازتاب ادبیات مقاومت جهان به عنوان همدلی با مردم تحت ستم، هم در زمینه انعکاس موضوعات انقلابی و ادبیات دفاع مقدس دچار یک نوع بی برنامگی هستیم. اما در مجموع فکر می کنم در طول این سه دهه، به نسبت تاریخ ادبیات معاصر، بیشترین توجه به آرمان فلسطین را در ادبیات فارسی داشتیم. به خاطر نزدیکی های فکری و فرهنگی و مشی سیاسی و اعتقادی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با مردم فلسطین داشتیم و تلاش برخی از N.G. ها جهت حمایت از این ماجرا و دیگر اینکه خود پدیده ترجمه شعر مقاومت عرب که یکی از پدیده های شاخص پس از انقلاب در شناخت فرهنگ و ادبیات عرب تأثیرگذاری بسیار داشت، همه این موارد سبب می شود که یک نوع پیوند قلبی با مردم فلسطین در خود احساس کنیم.
زمانی بود که شاعران ما در مبارزه با رژیم سابق از ادبیات مقاومت فلسطین و از شاعران بزرگی چون محمود درویش و سمیح القاسم و دیگران الهام می گرفتند.
من فکر می کنم هنوز این تأثیرات یکسویه است. یعنی این طرف اتفاقی نمی افتد که در آن طرف جلب توجه کند. چون من در جریان سفر به سوریه و لبنان و گفت وگو با اتحادیه نویسندگان این کشورها، متوجه این موضوع شدم که تأثیر ادبیات جهان عرب بر ادبیات فارسی یکسویه است. بخصوص که در عصر حاضر با گسترش فضای نشر و عرضه آثار به صورت الکترونیک و در دسترس بودن اینترنت این تأثیرات می توانست دوسویه و متقابل باشد، که نیست.
اما در پاسخ به سؤال شما، واقعیت امر این است که در گذشته بسیاری از شاعران ما که گرایش به سرودن شعرهای سیاسی - اجتماعی داشتند از شعر مقاومت فلسطین بسیار آموختند و بسیار تأثیر پذیرفتند.
اصلاً کلمه «ادب المقاومه» را فرهنگ فلسطین و لبنان در بین شاعران منطقه و در عرصه نقد شعر معاصر و تئوری شعر نو جا انداختند. ادب مقاومت برگرفته از فرهنگ مبارزه و مقاومت مردم فلسطین است و تأثیر بسیار عمیق سیاسی بر منطقه داشتند؛ هم تأثیر سیاسی - فرهنگی هم تأثیر ادبی. شاعران ما هم امروز خیلی تحت تأثیر ادب مقاومت فلسطین هستند. بخصوص در عرصه شعر سپید این تأثیرپذیری بیشتر و آشکارتر است. در دهه ۷۰ یک جنبشی در شعر سپید سربرآورد که یک جورهایی به شعر ترجمه معروف شده بود. شاعران اینگونه شعرها به لحاظ سبک و سیاق و مضمون یابی و تصویرپردازی از شعر مقاومت فلسطین الهام می گرفتند. بخصوص در آثار دوستان نزدیک و شاعری مانند موسی بیدج و علیرضا قزوه و.‎/در وقایع اخیر غزه، شاعران ایران چه برخوردی داشتند و چه عکس العملی نشان دادند
به هر حال برخورد شاعران ما مثل تمام دوران گذشته، برخوردی فعال بود. سعی کردند در جریان این حوادث با مردم غزه همدلی و همدردی کنند. از سوی دیگر به نظر من قالب های ادبی ما در شرایط فعلی و در این مقطع از تاریخ، در مرحله گذار از یک بحران به سوی وضعیت جدید و پایدار است. یعنی یکی از قالب های مرسوم نزد شاعران جوان ما که در اغلب محافل و مجامع ادبی مطرح و مورد بحث است، قالب غزل جدید، غزل فرم و یا غزل پست مدرن است، توی این فضا و قالب، عرضه کار سیاسی، یا شعر مقاومت بیشتر رنگ و بوی فانتزی به خودش می گیرد. یعنی آن طور که شاعر به شعار بپردازد و همدلی هایش به طرز صریح و آشکار باشد، یا آن عمق عاطفی موضوع که در شعر کلاسیک بیشتر نمود پیدا می کرد، در اینگونه شعرها غایب است. این غزل های فرمی عموماً نوعی رفتار فانتزی با زبان است. ولی با این اوصاف در جریان همین اتفاقات اخیر و در همین شعرهایی که جسته و گریخته اینجا و آنجا شنیده یا خوانده ایم، گونه ای از شعر سپید هم در فضای شعر مقاومت و فلسطین رواج داده می شود که عموماً نوعی صراحت توأم با دشمنی مستقیم از طریق بیان کلمات خیلی صریح و آشکار را منعکس می کند. مثل شعارهای انتخاباتی که من چندان اینگونه شعرها را نمی پسندم. ادبیات باید خیلی تأثیرگذارتر عمل کند و تأثیرش هم باید عمیق تر و طولانی تر باشد. ادبیات باید عقل و احساس را توأمان برانگیزد، نباید احساس طرف را جریحه دار کند. اینگونه شعر هم در جریان شعر مقاومت مرسوم است که نوعی تخلیه هیجان و عاطفه است؛ به جای اینکه سبب همدلی و همزبانی باشد. به هر حال آنچه که اتفاق افتاد، همانی بود که ما در چنته داشتیم و نیت ما هم همدلی با مردم غزه بود.
این سروده ها چه تأثیری در میان مردم غزه می تواند داشته باشد و در همراه کردن شاعران و مردم دیگر نقاط جهان با آرمان ملت فلسطین چه نقشی ایفا می کند
سروده های فارسی تا زمانی که به زبان عربی ترجمه نشود، تأثیری در میان مردم فلسطین به جا نخواهد گذاشت. این اشعار تنها مصرف داخلی دارد. البته این حرکت شاعران نوعی همدلی با مردم غزه را نشان می دهد و انعکاس خبر این سروده ها در سطح جهان هم اثرگذار است. بویژه امروز که مردم غزه در بین ملل جهان خود را تنها و بی پناه می بینند. در هر صورت جریان عمومی شعر گفتن و شعر نوشتن و خلق هر اثر هنری در ارتباط با غزه و مردم فلسطین از بعد جهانی بسیار اثرگذار است. به این صورت که تلاطم را ما در میان نخبگان جامعه هم می بینیم. تنها عامه مردم نیستند که از این ماجرا متأثرند. اگرچه جهان غرب، مشی سیاسی خود را یک مشی لیبرالی می بیند، اما وقتی با مقاومت هایی از سوی کشورهای در حال توسعه و کشورهای جهان سوم، بویژه در حوزه روشنفکری و نخبگان روبه رو می شود ناگزیر به تأمل در شیوه های خود می شود و به بازنگری در رفتار خود می پردازد. از این زاویه حرکت هنرمندان، مجسمه سازان، شاعران، نویسندگان و.‎/‎/ ارزش دارد و یک نوع قداست و اصالت به مبارزه مردم علیه اسرائیل می بخشد.
فکر نمی کنید، ادبیات مقاومت اعم از شعر و داستان با موضوع فلسطین لازم است در مجموعه هایی گردآوری و ترجمه شود تا شاهد بازتاب جهانی آن باشیم
مشکل ما در این زمینه تنها مربوط به ترجمه اشعار با موضوع فلسطین نیست. اصلاً ادبیات فارسی به طور اخص و ادبیات انقلاب و دفاع مقدس ما هم قدرت تأثیر گذاری بر ادبیات جهان را ندارد، ما باید فکری به حال این مشکل، که مشکل اساسی هم هست، بکنیم. بحث ترجمه، بحث نهادی که بتواند با هدف و نیت اعتلای فرهنگ و هنر این سرزمین وارد میدان شود، بسیار ضروری است. متأسفانه در این سی سال اغلب فعالیت های ما جنبه تبلیغاتی داشت یعنی تلاش فرهنگی و ادبی ما در سایه تبلیغات سیاسی شکل می گرفت و حول و حوش یک محور تبلیغی این تلاش ها ادامه پیدا می کرد. اگر حمایت مالی سازمانی پشت این برنامه ها بوده، حتماً به دنبال آن یک تبلیغ سیاسی هم بود وگرنه هیچ حرکتی، خاص موضوعات هنری و ادبی برجسته نبود و انگیزه ای ایجاد نمی کرد تا مسئولی از آن حمایت کند. من فکر می کنم این انگیزه اگر در بین مدیران و مسئولان ما باشد که تنها به قصد انتشار ادبیات ایران و ادبیات دفاع مقدس و هنر ایران در سطح جهان، منهای جهت گیری های فکری و سیاسی عمل کنند، اتفاقات بسیار بزرگی را در ادبیات این سرزمین شاهد خواهیم بود و به همان میزان تأثیرگذاری های بزرگی هم خواهد داشت.
باید مدیران فرهنگی و رایزنی های فرهنگی توجیه بشوند تا اقدامی هم به خاطر خود ادبیات و اعتلای فرهنگ مقاومت انجام بدهند.
آینده ادبیات مقاومت فلسطین را در شعر فارسی چگونه می بینید
آینده ادبیات مقاومت بستگی به این وضعیت دارد که فلسطین در آینده چه روشی پیش خواهد گرفت. بحرانی که امروز خاورمیانه را فرا گرفته، دو طیف و دو دسته را از یکدیگر مجزا کرده است؛ طیفی که کماکان بر سر تمامیت ارضی فلسطین و ارزش های سنتی مبارزات مردم فلسطین تأکید دارد به عنوان نیروهای اصیل معروف اند و مورد حمایت کشورهایی مانند ایران و سوریه و لبنان و بخش مهمی از مردم جهان هستند. طیف دیگری هم هستند که اسرائیل را به رسمیت شناختند و تن به یک نوع صلح و سازش داده اند و با سیاست های غرب همسو شده اند. با این وضعیت جدید طبیعتاً طیف اول هستند که نقشه سیاسی منطقه را تغییر خواهند داد و به شکل دیگری درخواهند آورد و ما باید شاهد اتفاقات بعدی باشیم تا ببینیم پرداختن به موضوع فلسطین در آتیه هم بخشی از مشغولیت فکری و دغدغه اهل قلم ما خواهد بود یا نه
سایر محمدی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید