جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

رژیم غذایی و گروه خونی


رژیم غذایی و گروه خونی
حدود ۴ ماه پیش خانمی ۴۴ تا ۴۵ ساله با سابقه‌ی ۷ یا ۸ ساله‌ی دیابت نوع۲ (T۲ DM) برای مشاوره‌ی تغذیه به اینجانب مراجعه کرد. وزن حدود ۱۰۷ کیلوگرم، قد ۱۵۵ سانتی‌متر، دورکمر ۱۲۵ سانتی‌متر، فشارخون ۹۰/۱۴۰mmHg، آزمایشهای یک ماه پیش از مراجعه HDL=۳۵mg/dL، FBS=۲۲۰mg/dL، TG=۱۷۶mg/dL. در آزمایش‌آنالیز ترکیب بدن، درصد توده‌ی چربی ایشان بالای ۵۰% وزن بدن بود. مشخصاً این بیمار افزون بر T۲DM به سندرم متابولیک نیز دچار بود. پزشک متخصص غدد درون ریز برای ایشان روزانه ۱ عدد متفورمین ۵۰۰ میلی گرم تجویز کرده بود. برای بیمار یک رژیم غذایی دیابتی همراه بامحدودیت کالری دریافتی را شروع کردم. به دلیل حجم بسیار بالای توده‌ی چربی و در نتیجه میزان متابولیسم نسبتاً پایین و تحرک بسیارکم به دلیل مشکلات استخوانی- ماهیچه‌یی طبعاً روند کاهش وزن بیمار خیلی سریع نبود اما به هر حال پس از ۶ هفته وزن ایشان به ۱۰۴ کیلوگرم کاهش یافت و مهمتر آنکه قندخون ناشتا به ۱۲۶dl/mg رسید. قرار ویزیت بعدی بیمار به یک ماه بعد موکول شد اما بیمار برسر قرار خود حاضر نشد. اندیشیدم احتمالاً ایشان نیز مانند بسیاری از دیگر بیمارانی که به دنبال یک راه حل فوری هستند از ادامه‌ی درمان خود خسته شده‌اند، تا اینکه بیمار هفته‌ی پیش پس از ۲ ماه دوباره به من مراجعه نمود و چنین گفت: «آقای دکتر من آمده‌ام تا از شما عذرخواهی کنم. حدود ۲ ماه پیش توسط یکی از دوستانم مطلع شدم که آقای دکتری هستند که بر مبنای گروه خونی رژیم غذایی می‌دهند. به مطب ایشان مراجعه کردم. از فرط شلوغی سوزن می انداختی، پایین نمی‌آمد. بالاخره نوبت به من رسید و آقای دکتر من را ویزیت کرد، به من گفت اگر رژیم ایشان را بگیرم ظرف یک هفته به کلی مشکل قند من رفع می‌شود، حتی دستگاهی داشتند که سیمهایی را به سر وصل می کردند و می گفتند به کمک آن کاملاً درمان خواهم شد و دیگر نیازی به مصرف متفورمین هم نخواهم داشت... آقای دکتر به من گفتند که مطلقاً نباید لبنیات، روغن مایع و برخی از میوه‌ها از جمله انار را بخورم و در عوض ‌باید تا می‌توانم روغن حیوانی، گوشت و کره بخورم. سپس افزود: «آقای دکتر، اکنون پس از کلی هزینه دوباره به وزن قبلی برگشته‌ام و از آن بدتر قند خونم به ۲۴۰ رسیده و حتی با روزی ۲ عدد متفورمین هم تکان نمی‌خورد.» ... نمی‌دانستم تأسف خود را چگونه اظهار کنم، گفتم: «خانم ...، اگر این ماجراهایی که سرکار فرمودید، واقعیت داشته باشد خیلی تردید دارم آن آقای محترم اصلاً دکتر بوده و بویی از پزشکی برده باشند» گفت: «پس چرا جلوی کار این افراد شارلاتان را نمی‌گیرند که با جان بیماران این‌گونه بازی می‌کنند؟» چه می‌توانستم بگویم؟
از شما چه پنهان که یکی دو ماهی پیش از این ماجرا یک روز عصر که در مطبی در یک کلینیک مشغول کار بودم، تلفن زنگ زد، گوشی را برداشتم، خانم دکترداروساز از داروخانه بود. پس از سلام و احوالپرسی معمول با شوق از من پرسید: «ببخشید آقای دکتر می‌خواستم از شما درباره‌ی رژیم غذایی بر مبنای گروههای خونی بپرسم... آیا خوب است و شما آن را قبول دارید؟ من می‌خواستم این رژیم را بگیرم اما گفتم اول از شما در مورد آن بپرسم.» داشتم از تعجب شاخ در می‌آوردم... نه به این خاطر که چیز جدیدی درباره‌ی رژیم غذایی شنیده بودم چون نخستین باری نبود که چنین چیزی را می‌شنیدم، بلکه از این بابت که حتی فردی تحصیل کرده از گروه پزشکی بی‌اعتنا به دانسته‌های خود (که کم هم نیست!) به این درجه از باور رسیده بود... گفتم: «خیلی ممنون که اول از بنده در این مورد جویا شدید، نه خانم دکتر.... چنین چیزی به هیچ وجه از نظر علمی ثابت نشده است... ولی آخر شما چرا این اراجیف را باور می‌کنید!؟....» اما واقعاً داستان این رژیم کذایی چیست...
این رژیم توسط فردی به نام دکتر پیتر د.آدامو Peter D&#۰۳۹;Adamo که یک ناتوروپات است، ابداع شده است. ایشان معتقدند که آنتی‌ژن‌های گروههای خونی با برخی از غذاها سرناسازگاری دارند واگر به این مسأله توجه نشود، این ناسازگاری بالقوه ممکن است سلامت انسان را تهدید کند. ایشان از این هم فراتر می‌روند و می‌گویند مقدار ترشح اسید معده و شیره‌‌های گوارشی نیز به گروه خونی بستگی دارد. خنده‌‌دارتر اینکه به گفته‌ی آقای آدامو، چون گروهای خونی گوناگون در زمانهای متفاوتی در طول تاریخ تکامل بشر ایجاد شده‌اند، ما باید از آن رژیم غذایی پیروی کنیم که نیاکان ما در زمان تظاهر آن آنتی‌ژنهای خونی داشته‌اند؟؟؟ بنابراین چون گروه خونی O به تعبیر آقای آدامو ۵۰.۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح تظاهر یافته و بشر در آن زمان عمدتاً شکارچی بوده است، رژیم دارندگان این گروه خونی باید پروتئینی و بر مبنای گوشت باشد. گروه خونی بعدی A بوده است که ۱۵.۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح پیدا شده و بشر درآن زمان رفته رفته با کشاورزی آشنا شده است پس افراد دارای گروه خونی A ‌باید عمدتاً رژیم‌ غذایی گیاهی داشته باشند. گروه خونی B ۱۰.۰۰۰سال پیش از میلاد مسیح پدید آمده، یعنی هنگامی که بشر کوچ نشین بوده است پس دارندگان این گروه خونی می‌توانند یک رژیم غذایی متنوع متشکل از گوشت، لبنیات، غلات و سبزیها داشته باشند. اما گروه خونی AB تنها ۱.۰۰۰ سال پیش، یعنی زمان گذر از عهد کهن به دوران مدرن، پدیدار شده است پس افراد دارای این گروه خونی ‌باید از آمیزه‌یی از رژیم‌گروههای خونی A و B پیروی کنند. البته آقای آدامو خیلی از پرسشها را بی‌پاسخ می‌گذارند، مثلاً چگونه است که با وجود تظاهر یک آنتی‌ژن جدید (که معلوم نیست ایشان زمان پیدایش آن را هم از کجا پیدا کرده‌اند!) و ناسازگاری عامل و محیطی (رژیم غذایی)، میانگین طول عمر بشر افزایش یافته است؟ نقش عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در این رژیم‌ غذایی چگونه است؟ آیا این به اصطلاح «ناسازگاری در زمان کودکی، رشد و نوجوانی هم وجود دارد؟ اگرپاسخ مثبت است، که قاعدتاً هم باید باشد یک کودک ۱ ساله مثلاً با گروه خونی A چگونه ‌باید تغذیه شود؟ و ...
راستش این نظریه آنقدر غیر علمی و خنده‌دار هست که نیازی به نقد ندارد. برخی‌ها می‌گویند خیلی‌ها با این رژیم «جواب» گرفته‌اند،که البته منظور ایشان عمدتاً افراد چاقی است که با رعایت این رژیم وزن کم کرده‌اند. بد نیست بدانیم برخی از تحقیقات نشان داده‌اند که درصد بسیار بالایی از افراد چاق به هر نحو که رژیم ‌بگیرند (علمی یا غیر علمی) در یک دو ماه نخست وزن کم خواهند کرد چون به هر حال به‌نوعی مواظب دریافت غذایی خود خواهند بود. اما اولاً در رژیمهای غیر اصولی این کار به احتمال خیلی زیاد ممکن است با عوارضی (گاه برگشت ناپذیر) همراه باشد و ثانیاً تعریفی که از درمان چاقی می‌شود به کلی متفاوت است و آن این است که بیمار پس از رسیدن به وزن هدف، دست کم ۲ سال افزایش وزن بیش از ۲ کیلوگرم یا افزایش دور کمر بیش از ۲ سانتی‌متر نداشته باشد. اما ادعای درمان چاقی با درمان اختلالات متابولیک جدی‌تری چون دیابت فرق دارد. پس از پیدایش فردی که ظاهراً در هواپیمایی کار می‌کرده و پس از مطالعه یکی دو کتاب پزشکی به نظریات جدیدی نظیر زیانبار بودن لبنیات و روغنهای مایع، دست یافته و با جدیت و پشتکار این نظریات را حتی در سطح مدارس نیز تبلیغ کرده است (اینجانب برای انجام پژوهشی روی وضع تغذیه‌ی کودکان معلول جسمی- حرکتی به یکی از مدارس مربوطه مراجعه کرده بودم و مربی بهداشت آن مدرسه لوح فشرده‌ی سخنرانی این آقا را به من نشان داد و گفت ما فکر می‌کردیم حرفهای این آقا مورد تأیید مراجع علمی است، خودتان تصور کنید اگر کودک بی‌گناهی که به دلیل معلولیت اسیر صندلی چرخدار است و به هرحال افزون بر معلولیت به نوعی با مشکلات ماهیچه‌یی- استخوانی نیز دست به گریبان است، از مصرف لبنیات، یعنی اصلی‌ترین منبع کلسیم در رژیم‌ غذایی، هم محروم شود، چه بر سرش خواهد آمد؟؟؟) اینک چشممان به جمال ترفند جدیدی برای سرکیسه کردن بیماران بی‌گناه روشن شده است. شگفتی من بیش از آنکه از پیدایش یاوه‌های جدید باشد، از رویکرد مجامع علمی مربوطه مانند انجمن تغذیه‌ی ایران، انجمن متخصصان داخلی، انجمن دیابت و ... است. امیدوارم این انجمن‌ها هرچه زودتر در قبال این حرکتهای سودجویانه به طور خیلی جدی موضع‌گیری کنند.
دکتر تیرنگ نیستانی متخصص تغذیه‌ بالینی
منبع : هفته نامه پزشکی امروز


همچنین مشاهده کنید